بله این یارو یک نسبتی با مرحوم یاسر عرفات دارد!؟
و آن تشابه صفت های حقیقی و موقعیت جاگیری عملی-
اش اندردل منظومه شمسی و کره الارضی صرفا براساس
سیلاب و شکل اسم فاعل است
نامبرده را باید از منظر حقیر علفات (جمع گیاهان)خواند
البته از نوع هرزش که پیروی از آن و همفکری اش
بلاشک و در نتیجه موجب دادن تلفات کثیر از نفوس
جامعه می شود فرای بحث تضارب آراء تعدد نحل و
فرق. ایضا بی هر دلیل موجه و معقول عرفی اندر نزد
عموم و شرعی بهر خواص. چرا که در نوک قله عملکرد
ناثواب اش به متن مبحث علمات (شعائر حسینی)تاخته
و ابلهانه مشغول به نظم دادن محیطی هست که عملا
محاط بر او می باشد (امام حسین(ع) و هرچه مربوط بر
حضرتش ولو مطابق نص زیارت نامه های وارده اشیاء صرف
مصداق رحمت الله واسعه بوده و لذا هیچ بنی بشر دیگری
در چنان جایگاهی نیست تا به خود قدرت تمیز و ابراز نظر
نفی بر کل یا قسمی از دستگاه حسینی را دهد .پس نهایت
احتیاط ثواب و به جا اندر این باب آن هم بعد ضرورت اجتهاد
موردی عدم عمل بدان و از منظر ولایت فقیه با شرط اعلمیت
عصر تعیین حصار و محدودیت بهر دگراندیشان اش است
و بس. چنانکه به فتوای مثل نادره دوران حضرت آیت الله-
محمد فاضل لنکرانی(ره) اندر مورد تطبیر شاهد هستم
ایشان خود مخالف آن جریان است اما چون بحث تفاوت آراء
بین علما شیعه در متن اش داریم. اقامه چنان کاری را به
سحر تا ظهر عاشورا درمحل از قبل تعیین شده توسط باورمندان
به جزء شعائر بودنش بدون دوربین فیلمبرداری و...(وهن-
مذهب) از باب حق الناس و شهروندی مجاز شمرده اند )
#بی سواد
شاید یکنفرحسب مجموعه تحریک و افکار ناپخته سر از جایی در
آورد که نباید یعنی آنجا که با ضربه باتوم به خدایش پیوندد
منتها اگر چه فرد او دیگر نیست ولی همان فکر سطحی هست
و حتی اگر درمقابل آن در نیایید دیر یا زود دوباره قربانی
بگیرد آن هم از شهروندان عادی و نسل جوان
لب اندیشه ای که مرحوم مهرشادشهیدی را در مخمصه انداخت
این بود : مسئولان جمهوری اسلامی از بهر راس نظام خویش
ولایت مطلق فقیه قائل اند و این یعنی دیکتاتوری...
اما چنین حرفی فرای راستی آزمایش که مثلا و اصلا آن آقا فقیه
عادل هست یا خیر.یعنی سنجش شایستگی عرفی و شرعی
ولایت از بهر بقیه ملت ایران
نیمه دوم و پنهانی دارد که در آینه اپوزسیون نهادقدرت هویدا
شد و حیف که عمر مهرشاد قد نداد تا آن را درک کند.
وقتی رضا پهلوی خود را در معرض وکالت بقیه ناس قرار می دهد
یا مجاهدین خلق سالها قبل بیانیه داده اند مسعود ومریم رجوی
فقط به خدا می توانند پاسخگو باشند این یعنی عین ولایت حتی
بی تبصره فقاهت غیر مجتهد اعلم در اصلاحیه قانون اساسی
جمهوری اسلامی ایران
آری اگر مهرشاد های قصه به چنین جوانبی آشنا گردند دیگر
هرگز مابقی عمر گرانقدر و عزیزشان را نثار زیرخروارها خاک
نمی کنند بخاطر یک ضلع چنین پازل کلی
پسرک ای کاش روزی بدانی غیراز امثال تو که گل زیبای این
دنیا اید و محمد بن الحسن(عج)یعنی باغبان و صاحب اصلی
بوستان تان مابقی گیتی هرچه هست به هیچ اش نمی ارزد
پس:قدر خودت را بدانروحش شاد
#جوانی
از بروزات فقیه جامع شرایط عدم کلی گویی نیز کتوم و ریزبینی اندر
جزئیات فتوا و ایضا اگر زیرپرده مصلحت فردی نرود بیانات ثانوی است
تا طراران را به بهانه زنهار دست آویز آزار خلق الله رعیت حاصل نیاید...
پس هرکه در این دایره نیست و شکل فتوا را به منفعت خویش گروه دار
و دسته اصطلاحا گرد کند اصلا و عملا مجتهد نیست هرچند سگان
پاسبان و عوام کلانعام نیز علماء سوء بدان تصدیق کنند و بار دهند.
فدوی حق و حقیقت را اگر نه برائت از ایشان دستور باشد دلالت
دادن و فلش شدن از بهر بهتر نمایش عکس اش میسور می نماید
لیک باری این طلبه ر ا فرصتی شده که در عین مزمت بکار گیری
آن عنوان درمصادیق مذهبی از جنبه انسانی چونان سلاحی بهین
در کف گیرد و سوی اقسای هدف نشانه رود البته دراستتار و لفافه
چه گردش کن شرعی حرام و عرفی اش نیک بیان کننده تمام باشد
بی هرگزند که لاجرم شوریده براین دنائت در کام باتلاق قساوت برد
جز راست نباید گفت....هر راست نشاید گفت
#حسن-صباح
در رانندگی رعایت فاصه طولی با اتومبیل مقابل نیز بحث
حق تقدم حرف اول را اندرسلامت رسیدن مقصد می زند.
به طبابت اعتماد به پزشک معالج در عین رعایت شیوه
درمان پیشنهادی ایشان شافی است.
اما چرا هرگز ذهنیت افراد دراین موارد ذکرشده یا مشابه
آن به سمت مترادف دانستن با تقلید میمون وارش
کشیده نمی شود!؟ وی تا بحث کلی و شیرین ولایت فقیه
مطرح می گردد برخی داعیه داران روشنفکری چنین
گارد و موضع تدافعی گیرند!؟
راستی و اصلا چون دکتر محسن رنانی می داند که قبل مثل
محبوب وی مرحوم آیت الله خمینی و چند تن معاصردیگر
او با معروفیت در مرجعیت(آیت الله سیدکاظم شریعتمدار و...)
عنوان توضیح المسائل بر رساله عمله رواج نداشت و سیدنا
حسین بروجردی(ره) فتاوای مبتلا به خود با اسم جامع الفروع
روانه بازارنشر کتاب نمودند؟
حد فقیه درتمیز و نور افکن انداختن روی مبحث فروع
است و بس. اصلا داعیه ولایت فقیه فرای مرز مذکور
رایج بین قدیسان امامیه نمی باشد. چون بحث اختلافی
حسبیه یا مطلق شورای و...رایج در آن اساس مبحث را
کمرنگ می کند. البته اگر چون رنانی و اندر یک پرادوکس
آشکار برای رهایی از فرض غلط نامبرده مبنی برفربگی
بیش از حد فقه به صوفیه و ایضا قاجار چاره را در ارائه
روایتی نو و طرحی جدید از حرفهای شاژ آقای خمینی
قراردهیم که درهمه حال چه پندار دست راست قدرت
از آن بانیت توتالیتر مذهبی چه بینش رنانی به او خروجی
جز کنار زدن و حاشیه ای شمردن تاریخ روحانیت شیعه و
اصل مدرسه فقاهت ندارد.
فرد دارای گواهی نامه پشت رول یا بیماری که حسب طولانی
شدن دوره درمان اطلاعات مفیدی از مرض خود دارد اگر
با این سرمایه جنبی جهت ساختن مولفه سوم درکنار دو
اصل طرح شده صحیح ابتدای متن وبدین باب مدد گیرد
نه که جای اشکال ندارد بلکه به منظور راستین موضوع
مجتهد ومقلد نزدیک شده:
راننده اگر یک شوفر دیگر راکه مطمئن است بیشتر قوانین
رارعایت می کند در مقابل وموازی داشته باشد یا کنار دست
خودنشاند(آموزشگاه رانندگی) اضطراب و درنتیجه نیاز
کمتری به چک مدام مولفه های سفرموفق دارد
بیمار وقتی به کارنامه موفق پزشک در جراحی های قبلی
دسترسی داشت با تمایل بیشتر زیرتیغ او می رودو....
جدا ازاین ها آن راننده نیک تا پزشک موفق اگر شما با
مجموعه سوالاتی از وی خواهان حرفه ای شدن خود باشید
ممکن است به فلسفه وجودی وشخصیت اش بربخورد
درحالی که به رساله مجتهد راستین حق پرسش محفوظ
بوده و بیش ازیک سوم صفحاتش را به خود اختصاص
داده است.
#جامع-الفروع
پیغمبری است محمدبن عبدالله(ص)که دوست ودشمن ازسند
صحیح شیعه تاقوی عامه یعنی متواتر و مهم مثل نقل شده از
جناب ابن عباس(ره) کسی موقع خنده دندان های مبارک ایشان
راندیده وپس درهمه احوال برتبسم بسنده می کرده اند
اللهم صل الی محمد وآل محمد فی الرواح وفی الاجساد
آن وقت چگونه من است اینچنین شخص یا دوازده جانشین برحق
و سفارش شده او(علیهم صلات والسلام) شوخی مثبت18 یا چنان
جلف و وقیح حرف زدنی از خودبروزدهندکه بین عموم قابل نقل
نشود مگراینکه اصل حرف در کتب عمری باشد چنانکه آورده اند
عایشه خانم رابه گردن سوارکرده درکوچه نامزدبازی نموده وبه
کنسرت موسیقی غنامی رفتند استغفرالله دخیلک یارسول الله
شیرمادرو نان پدر حلال ات آسید محمدباقرعلوی تهرانی(حفظه الله)
ویدئو مناظره امیرعباس فخرآور و مهدی خزعلی دریوتوب
امیر عباس فخرآور ابتدا با استناد به روایات مورد قبول عامه مذهبان خواست
شکر قتل عام یهودیان بنی قریظه حول مدینه ر ا بر نبی اکرم(ص) خوراند
و چون با افشاگری مهدی خزعلی در این باب مواجه گشت که چنان افعال
زشتی را ازدامن اولیاء شیعه(علیهم السلام) پاک می داند قبول آیت-
الله سیدروح الله خمینی مطابق نوار صوتی از مبحث مذکور را جلو خزعلی پیرو
و مجذوب اش نهاد تا دهان مهدی خان را بسته باشد.
منتها و فرای این حد دیگر جوابی به استدلال کلی خزعلی طبق روایت
صحیح مورد قبول همه شیعیان ولو منتقد نامبرده ارائه نکرد.
انگاراین بشر هم خود با وجود شاخه شانه کشی بسیار ضد جمهوری-
اسلامی باورمند ولایت مطلق فقیه هست و هنوز نفهمیده تشیع
چون بکری جماعت چیزی به اسم کتاب کلا صحیح بخاری و مسلم ندارد
باب اجتهاد بازمی باشد و صحت تبار سنجی هر روایت ومدعی ملای نیز
بهر دیگران مشهوربه اهل فن محفوظ.
حتی بحث شیرین ولایت فقیه هر چند در اصطلاح و رایج عناصردست
راستی نظام ایران پسوندمطلق به نشانه تاکید و غلط مصطلح زیرسایه
پندار ایدئولوژیک می خورد اما رجوع به آثارخود خمینی هم نشان می دهد
با وجود بکار بردن آن سه کلمه قبول داشت فقط خدا ولی مطلق حقیقی
عینی است و مابقی از این دست من جمله پیامبر(ص) و ائمه معصومین
(علیهم السلام) مقیده اند.وقتی در همین قانون اساسی رایج جمهوری-
اسلامی ایران نهاد مجلس خبرگان بانی و ناظر ولایت فقیه هست پس
مطلق انگاری او طبق مفاد موازین و نه سلیقه گرایی غیر ممکن می شود
سه نامه منتسب به مرحوم آیت الله سید روح الله خمینی در دسترس وجود
دارد که شبهه هایی تقریبا مشابه به محتوا و ساختار آن وارداست.
یکی درباره انتقاد تند او از حزب نهضت آزادی ایران و تمایل به حذف سیاسی
ایشان از قاموس جمهوری اسلامی که بنیانگذار اش بوده هم قائم مقام اش.
بعدی نامه ای که از کانال مرحوم آیت الله ابراهیم امینی تایید و نشریافته
و مطابق آن آقای خمینی تا دم مرگ باورداشته: رهبری سیاسی در جمهوری
اسلامی بایدکه مجتهدجامع الشرایط باشد.نکته ای که با روند اصلاحی در
قانون اساسی کشورهمخوانی ندارد...
حالا جالب اینجا است: افراطیون دست راستی جهت نفی و رد نامه سوم و
ساقط نمودن آن از حیز انتفاع به مواردی دست می آزند که ملی مذهبیون
و یاران جناب منتظری(ره) از مشابه اش بهر نامه موسوم به ترد نهضت آزادی
و عزل نفردومی وقت نظام مدد می گیرند.
اما این جریان چنین رویه ای را تنها شامل آنچه می داند که مخل کنش او
است نه آنکه موافق امیال اش است
بیشماراز پارادوکس ها و کنش هایی چنین آدم منصف را بی اختیاربدین
نکته می رساند که با فرض گرفتن صحت نامه تند جناب خمینی خطاب به
همراهان مرحوم مهندس مهدی بازرگان یا زنده یاد آیت الله حسینعلی منتظری
اگرایشان هم اکنون حی بود و حضورداشت آیا رفتاری به مراتب ستیزه جویانه تر
با این جماعت خود پسند موسوم به اصولگرا نمی ورزید؟مثلا نهضت آزادی یا حاج-
شیخ حسینعلی کمی پایشان را ازمعیارهای بنیانگذار انقلاب کج گذاشتند و آن
حرف ها را شنید و مگرنه اینکه چنین رفتارها مشابه نمونه های ذکرشده است!؟
چاه مکن بهرکسی اول خودت بعدا کسی