مورخه جمعه سوم شهریور1402ش عبدالحمیدهاشم زهی در
خطبه نماز جمعه عامه مذهبان شهرزاهدان مدعی شده :(نقل به مزمون)
پیاده روی اربعین اندرسنت رسولان الهی ازجمله ختم شان(ص)
نیزاهل بیت عصمت وطهارت(علیهم السلام)هیچ سبقه وسابقه ای
نداردو لاجرم و درراستا بدعتی است برآمده لابد از مغز معیوب یا
که سودجوی آخوندهای اصطلاحا صفوی...
اما اگربه کتبی که همین شخص بی شخصیت قبول داردو کلا
صحیح می پندارد نظری اجمالی اندازید ازجمله احادیث متواتر
ماجرای خشکسالی به مدینه النبی(ص) بعد ازشهادت حضرتش
است که حاج خانم عایشه چاره را در تخریب قسمی از گنبد خضراء
فوق مزجع شریف محمدی(ص) یافته چنانکه نورآفتاب بدان
رسد و نزول باران فوری را تسهیل کند.
پس به اقرارام المومنین شان نفس قبرشریف احمد مرسل (ص)
شرافت برآب روان دارد و چون مام اسماعیل(ع)هاجر(س)
هفت مرتبه (حسب اقراربه تکرار) ما بین صفا و مروه رادرطلبش
طی نموده دقیقا و مطابق سبک اولیاء اعظم الهی که بنابرباور
ناب وسنتی شیعی آل الله علیهم السلام هستند چنین فعلی
که دراربعین حسینی تبور یافته صحیح و عین رویه ایشان
است با عنایت در راستا به همان حدیث شریف مقصد وحی
که با لسان مبارکش فرموده:حسین منی و انا من حسین.
هرچند این عبد الشیطان عمری برنتابد و ضد آن عرو عور
کند که مثل الذین حمل التورات است...
آری مولوی که این باشد وای به حال بقیه خلایق مملکتش
بر دشمنان شعائر مقدس حسینی لعنت بی شمار
هلبیکم وهنیئا لکم یا زوار ابوسجاد(ع)
#مشای
تنها رهبرملی چون ماهاتما گاندی می تواند که اعلام نماید: حرکت
اجتماعی او رانمی توان با وصله اعمال خشونت لجن مال درذهنها
کرد ولو طرف مقابل استعمارپیربریتانیا باشد باز دردست یافتن
به چنان بهانه آب داری عاجز است و کاریزما نیز وسعت نفوذ مثل
آن مرد شریف اجازه نمی داد
هم مفتی اعظم مذهبی صحیح وجهان شمول چون سیدنا آیت الله-
العظمی حسین بروجردی(ره) ضمن تایید متد پرهیز ازحرکت
مسلحانه رویه ای چنان متین و ملیحه رادر تمام عمر شریف اش
پیش برد که حتی کنگره امریکا بعداز وفات وی من باب احترام
دقایقی سکوت پیشه کرد
پس لازمه ورود عملی به شعارو آرمان لیبرال دموکراسی امروز که
همان نه به جنگ اعمال گفتگو و دیالوگ از حد دو فردتا تمدن ها
باشد نیازمند رهبران ملی عام و مبلغان مذهبی خاص می باشد
آقای عبدالحمیداسماعیل هاشم زهی نه چهره فاخر ملی ولو به
حد منطقه خودش بلوچستان ونه آخوند مذهبیهاست که در عین
باز بودن باب اجتهاد بحث اعلمیت و ولایت فقیه را که از شئون
ایشان باشد قبول داشته و دارا باشد(تشیع) پس لذا و عملا اگر
هم ابراز برائت از تروریسم نماید نمی تواند که درمقابل آن عملا
در آمده کاری بایسته کند.
مدتها قبل از جریان فقد خانم مهساامینی و آغاز مخالف خوانی های
آشکار این مفلوک با مرشد اعلاء جمهوری اسلامی ایران استاددکتر-
صادق زیبا کلام به ملاقاتش رفت اما بعدا از نامبرده فاصله گرفت
چون عملا و بعنوان روشنفکر عرفی و ناب نیک دریافت که: چنین
بی سوادی چنان کششی ندارد
#بی-مایه-فطیره
ماهها جویدن علنی بارزترین نکته مثبت قانون اساسی نظام سیاسی
وقت جمهوری اسلامی که ولو و حتی الظاهر هم که بگیرم فی النفسه
ستودنی است یعنی مذهب رسمی جعفری توسط عبدالحمید هاشم-
زهی در خطبه های نماز جمعه زاهدان و درادامه که مشتی سنی حنفی
همپالگی او درافغانستان تحت عنوان طالبان گردآمده و کشورمذکور
را عملا اشغال کرده دیکتاتوری می ورزند نیز هیبت الله آخوند زاده
سرکرده این فرقه منحرف در روز عیدقربان1444ق مذهب حنفی را
رسمی اعلام و حتی مطابق آن جهت شافعی و شیعی حکم جزایی و...روآ
می دارد این ملانمای بکری زاهدان خفه خون گرفته وچیزی از گوشه
کنایه هایی که نثار آیت الله سیدعلی خامنه ای به همین بهانه می کرد
روانه سمت مرشد اعلاء طالبان نمی کند...
از اینجامی توان فهمید که ادعای او در باب انسانیت و حریت طلبی
حرف یامفت وآبکی هست و اگر خدانکرده سرسوزنی توان یابد
احیاء فجایع سران سقیفه خواهد کرد عین خالدبن ولید داعش یا
هر خردیگری.
لذا هم امروز و از سر غیرت شیعی فریادما برسرامثال وی جز تکرار
تشر جناب مختار ثقفی(ره) برشبث بن ربعی نیست:کجایی شبث!؟
#دو-رو
مفتی اعظم عامه مذهبان زاهدان درمورخه جمعه19خرداد1402ش
پرده از منظور نهایی خود که برانداختن عنوان مملکت امام عصر(عج)
وحکومتی که مطابق قانون اساسی آن ولی فقیه نیابت حضرتش (ارواحنا-
فداء)رادارد برداشت و دراصطلاحا طاقچه بالای گذاشته سخن از نظام
عرفی نه شیعه نه سنی زد.
اما ودقیقا اینجا بود که نزد اهل معرفت یادآور طوطی کچل آن بازرگان
به قصه های صاحب مثنوی شدکه:ازقیاس اش خنده آمد خلق را!؟
تشیع به تمام تاریخ خود که داعیه دارد نه از غدیرخم بلکه طاق عرش
خدا و بواسطه خلقت آن انوار مقدسه(علیهم السلام) پاگرفته افکار
ومناسک خویش رامترادف عرف حقیقی و ناب بشری شمرده وفرقی
میان رسول باطنی وجدان و ظاهری از آدم(ص)تا خاتم(ص)قائل نیست
و لب ضدیت بنیادن وصد وهشتاددرجه باعدوان عمری را در همین
خرابکاری های سبک ستون پنجم و عمدی ثانی به امر کعب الاحبار در
چرخاندن فهوا ومحتوای احکام صدر اسلام می داند و بس چه درهر
مذهب عقیدتی ومرام مدنی دیگر جز فرزندان عایشه این نسبت
برباطل بلاشک کمتراست ولو بقول حاج سید محمود طالقانی(ره)
کمونیست غیرحربی
مگر نادرشاه افشار(ره)قبل شیعه گری از عامه مذهبان ایران نبود!؟
وطبق اصل وشعار بی طرفی مذهبی به قدرت نرسید پس اگرگفته های
عبدالحمید اسماعیل هاشم زهی صحت دارد چرا او بعنوان مظهر و نماد
حکومت عرفی از بهر کسب مشروعیت و چراغ سبز ادامه کارروانه
اردبیل ومحضر بزرگ باز ماندگان سلسه شیعه پناه سابق از خود
صفویه شد!؟
اینجا دقیقا همان موضعی است که بقول معروف عرب نی انداخت و
مشت پوچ عبدالحمیدکه ژست ملی وعرفی گرفته آشکارمی گردد
هر روشنفکر وحکومت عرفی هم می تواند چون مصدق کبیر(ره)
ذیل سایه تقوا عمل کندو همین پرهیزگاری او رامغور بیاوردکه
خلاف موج رودخانه اکثریت مذهبی نراند(درعصرغیبت)
ایهاالناس و ای ملت غیور شیعه نجف قم مشهد این کمترین طلبه از
خلال حرف های ناپخته و سطحی این بکری اعلام رویت خطرمی کنم
او و بااین ریتم که می رود بلاشک مزدور وهابیت ومتعصب جاهلی
است که اگر هم روزی حاکم غیرشیعه ای بر ایران جلوس کند پرده
دیبای کنونی روی نظراتش را کنارزده ذات خراب خویش را باعامه کردن
وخواستن شخص اول مملکت بروز خواهد داد
آیا یک محقق با وجدان ومتقی روی کره زمین یافت می شودکه بگوید با
وجود اعلام حکومت سکولار دراکثراروپا دست پنهان وآشکارقدرت
کلیسای کاتلولیک ملومس نیست حتی به غیر کشورهای پادشاهی
اسکاندیناوی!؟
کافی است تانگاهی به تاج گزاری پادشاه بریتانیا چارلز سوم درهمین
ایام اخیرانداخته شود تاحقیقت چنین امرمشهودگرددکه هرگز
سکولاریسم معطوف به لائیسیته کامل امکان عملی شدن نداشته و
تنها لق لق زبان حامیان عبدالحمیددر امثال کانال ایران اینترنشنال
است که ماموریت صرف براندازی نظام سیاسی فعلی ایران رادنبال
می کنند وبس آن هم به هرقیمت غیرمتقی.
طبق قوانین فوتبال بازیکن مهاجم تیم مقابل اگردرشرایطی با توپ به
دوازه بان نزدیک شود که دفاع گروه بیش از حد معین اندرحین حمله
قبل آن و بازگشت به محل پست سازمانی از وی که جلوکشیده عقب
بمانند و... او درتله آفساید افتاده و باید که مسابقه با سپردن
توپ به سنگر بان اصلی تیم احیاء گردد و هرنوع گلی درچنان شرایط
اگرهم زده شودمردود است
آیه 59ازسوره نساء مشهوربه اولی الامر نیز دقیقا مشت عامه مذهبان
را که باوجود اقرار صریح برحقانیت مولای متقیان علی(ع) حرب عایشه
طلحه و زبیربر جمل و معاویه عمروعاص اندرصفین با ایشان را می خواهند
که ذیل عنوان اختلاف اجتهادی اصطلاحا ماست مالی کرده و نادیدبگیرند
باز نموده سوت آفساید آنها را برگوش دارندگان وجدان می رساند.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ
راستی این ولی قطعی و مسلم سوم بعد از خدا و حبیب اش کیست!؟
اگرابوبکر هست که قاعل بود شیطان با وی ممزوج شده:(وان لی شیطانا
یعترینی) و اگر عمر ثانی ایشان باشد که نخستین شان یعنی پایه بنیان
خلافت خویشتن را قبول نداشت و فاش می گفت:بیعت با ابوبکرفلته بود
عثمان هم که جمهور مسلمین بروی شوریده جسد اش درقبرستان یهودیان
چال کردند هرگز درکنارفحش کاری با عایشه بعنوان مقدسات جماعت
عامه چنین جایگاهی ندارد
ودخترابوبکر یعنی زن ظاهری پیغمبر(ص) هم با استنادبه آیه:اَلرِّجَالُ
قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ.آیه 34سوره نساء
به مقام رفیع مذکور نرسد
معاویه نیز به دوره خلافت عمر و عثمان استانداری بیش نبود و پس
بی شک اگر هم داخل آدم حساب گردد دررتبه پایین تر ازآن سکوی
رفیع ولایت بعد الله و نبی(ص) بوده.
پس تنها امام متقین علی(ع) باز مانده که طبق تاکتیک صحیح خود به
شورای انتخاب خلیفه بعداز مرگ عمر و درآمدن مقابل رای امثال عبد-
الرحمان بن عف و...یعنی رد سبک خلفای راشدین قبل و تنها داشتن
اعتقادو التزام به فرموده خدا و سنت پیامبر(ص) شایسته عقلی و برآیند
نقلی چنان مقام رفیع می گردد و نهایتا قلم بطان برقول و خاک بر دهان
کسی که حسب چنین دلایل روشن و آفساید آشکار باز گل زدن بازیکنانی
چنین معلوم الحال را ذیل توجیه تفاوت دراجتهاد موجه جلوه دهد.