ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
مفهوم امروزی و سر زبان های دهکده جهانی کنایه آبدار و
نکته انحرافی درخود دارد که کدخدایی یک ابر قدرت آن
هم به توان کنترل رسانه های عام و سوشیال مدیا ختم
می گردد. چیزی که در نوشتن شاید بگویند امریکا روسیه
و...اما درخواندن و عملا فقط صهیونیسم بین الملل و دنبالچه
هم پیاده نظام اصلی اش یعنی افراطیون عمریه اند(داعش
بوکوحرام طالبان و...)
واژه جهان وطنی نیز چنانکه نقل زبان جماعت انتلکتئول -
لائیک است با خواستگاه اومانیستی به معنای غربی کلمه ن
دید گرفتن ریشه ژن و خلاصه محل برآمدگی فیزیک انسان
رانشانه گرفته با رواج نوعی بی وطنی سیال و بی قیدی
مطلوب خود بهر بازیچه کردن فرد رامی خواهد.
حتی خود مارکسیسم چون شبعه وزیر مجموعه از چنان
مفاهیم کلی است. باوجود جهد و دهن کجی کارل ماکس
به بسیاری از مظاهر لیبرال دموکراسی و...طبقه پروتاریا
را به درهم شکستن هرچه مرز ولو فرهنگی وت فاوت های
عرفی می خواند.
اماا سلام به مفهوم وحی خاص و سنت حقیقی نبی اکرم(ص)
یعنی همان تشیع جعفری(ع) در عین قبول مزامینی چون
قوم و ملیت وطن و حتی شمردن حب به آن ازمصادیق ایمان
(حب الوطن من الایمان)زیرکانه و کار ساز با استحاله
ناسیونالیسم در پندار عرب جهاهلی دیروز ایضا امانیسم
رایج امروز آنها را سرجمع از هر رگ و رنگ به مصداق کلنی
وجشنواره ای می نگرد که با هم زیستی و مدارا می توانند
که به سکوی پرتاب بهررسیدن به آرمان های عالی انسانی
بدل گردد
یـایها ٱلناس انا خلقۡنکم من ذکر وانثی وجعلۡنکمۡ شعوبٗا و
قبایل لتعارفواۚ ان اکۡرمکمۡ عند ٱلله اتۡقیکمۡۚ.13حجرات
# لِإِیلَافِ- قُرَیْشٍ
دغدغه کنفیسیوس قد روح آدمی بود وبودا واسواس فربگی
همان داشت. کلیم عمران(ع)به میدانش می شتافت (اذهب
الی فرعون) وعیسی ناصری(ع) با مدد فیض اش برمی خواست.
خلیل خلق(ع)در بریدن علقه و عقده های گاه زیست اش
آدم اما از جور ورپریدگان جن وانسی هبوط فانی خود را فقط به
عروج باقی گره می زد وجان جانان(ص) را چه گویم به صحنه
آمدنی چنان 23ساله اش چنین تاریخ بشر را زیر و رو کرد که
نوح (ع)به نهصد سنه ابلاغ نتوانسته بود و کارل مارکس
با بسیج قشر کارگرضد طبقه برژوا هرگز.حتی آندره ژید بر
مائده های زمینی اش و فوکویا ما با نظریه لیبرال دموکراسی
ناصر و مصدق اندر رویتن کردن خلقشان به مقابل استعمار
تیغ عمر مختار زبان فرانیس فانون یا معصومیت زینب پور-
پاشا ها که به چالش شیشه نوشابه نیز لکه دار نمی شد
جبران خلیل جبران به متن وهمی که طعنه برگاه نزول وحی
می زند باری داریوش شایگان آنکه بی سحر فلسفه از متن
و وادی آن گذر کردیا بزرگ علوی و خرد نشدنش به مقابل
ایسم های رایج زمانه وباز هم درشت ماندن عکس نارفیقی
مثل صادق هدایت شده استیو جابز با آن تبار شرقی و آی پد
وسیستم عامل غربی اش
#محمد(ص)