حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

خون سرد

سریال ایرانی خون سرد هرچند در چهار چوب و معیارهای

مرسوم ازنظر اثرخاص و فاخر ارائه نشده و لابد دغدغه

مخاطب عام به چنین حد و شکلی موجب عرضه اش گشته

اما زیرپوستی و همچون عنوان خودش مطالب جالب و قابل

تامل را نیز انتقال می دهد از جمله در نقد فرقه گرایی  و

ایدئولوژی باوری که فراتر ازمحوریت هر چه و هر که در

اثرضعف ها دایره اقدامات خلاف هنجار و عرف عمومی 

خویش (د راین موردخاص قصاص مجرمان قبل از

محاکمه در دادگاه قانونی)را لاجرم و حتی با توجیه های

چون حفظ بقاء و کسب توان جهت ادامه مرام مذکور

گسترش داده افراد بی گناهی مثل آن خانم همکار

دکترکیا درپزشک قانونی یا دختر رفیق همسر وی که

بیش از اندازه کنجکاو است را در بر گرفته نشان 

می دهد:اصلاح جامعه تنها یا باید از سمت فردی صاحب

علم غیب و مسلط به نفس خود (در باورشیعی چهارده-

نور مقدس (علیهم السلام) )یا خرد جمعی صورت گیرد

(رجوع شود به انتخاب مشروطه مشروعه بعنوان بهترین 

سیستم حکومت در عصر غیبت منجی (عج) توسط

 برجستگان و اجلای فقهای امامیه مصادف با عهد مظفر-

الدین شاه قاجار)و الا تکیه به صرف مشتی باور و آرمان 

بدون زیر مجموعه بودن یکی از آن دو اصل خود مصلحان

اجتماعی را نیز مدتی بعد به زمره مفسدین الحاق خواهد

کرد و بس(کنایه عکس فوق متن:نشاندن امیرآقایی

 بر روی همان صندلی معروف اعدامش)

چشمان لوچ

دقت درنظریه پلواریته عقیدتی از عبدالکریم سروش فاصله

گرفتن او با عرفان و فلسفه اشراقی تحت تاثیر آراءصاحب

مثنوی و...را فریادگر است.اگر به خطبه فدکیه حضرت زهرا(س)

رجوع شود آل الله(علیهم السلام) محور باور شیعی ناب هستند.

لذا اصحاب سقیفیه بنی ساعده نیز علما و غیر عوام عامه نباید و

نمی توانند که مورد نعمات چنین فضای آزاد ازجنبه اندیشه و

عمل باشند چرا که درمقابل ولی نعمت اصلی آن به اذن خداوند

متعال قد علم کردند.(منظورعدم دادن آزادی ظاهری نیست

که سنت اولیاء حق بوده حرف از مقدس ناشمردن آنها است)

از همین رو هست که باورداریم:کلیمی ارمنی و...فی نفسه 

و تا ابد در دوزخ نمی مانند حتی به تعبیر جسورانه طالقانی(ره)

این وضعیت شامل مارکسیست های اصیل هم می شود.

پس چه سروشی که به پلواریته می خواند چه سیدمصطفی

طباطبایی که اندر مقابل نظریه او یک مشت ان قلت ازسر دل

 بستگی به مسلک عمری چیده عملا هیچ فرقی ندارند.

آزادی و استبداد در تعریف عرفی دو نقطه مقابل هم اند اما

اندر پندار مذهبی تشیع وزنه و میل ائمه(علیهم السلام)

پتانسیل تغییر بنیادین همگی را دارد.

اینها عین دو چشم لوچ و منحرف البته هرکدام آخته به

سمتی هستندکه در رخ مرام پیروان سقیفه جا خوش

کرده است.نظریه مصطفی طباطبایی میراث و گفتمان

قالب عهد اموی و پندارسروش حاصل بازشدن آب

عرفان و فلسفه یونانی به شیر جامعه اسلامی مقارن

با زمانه بنی عباس بود.آن جبر و این اختیار وقتی به

حبل الله متین اهل بیت(علیهم السلام)گره نخورده

باشید هردو بر یک فرجام ختم می شود نابودی وبس.

مطابق آنچه تا اینجاعرض شد و با فرش قرمزی که در

اکثر رسانه های ماهواره ای خارج مرزهاا زکلمه تا گنج-

حضور بهرنشر و بست این افکارغلط پهن کرده اند باید

ختم کنم به جمله آسیدمحمودطالقانی(ره)که می فرمود:

چپ روی و راستگرا بودن حرکت همزمان و موازی سمت

 گمراهی است.

بر لوچ صدر اسلام لعنت...

22تکویر

ضرب المثل است :هرگزدستگاهی را که نمی دانید چگونه خاموش 

می شود روشن نکنید.پس دکمه توقف حرکت عین پاشنه آشیل

هر روند فیزیکی حتی معرفتی و مخلوط آن که بودن نوع انسان باشد

 گشته جهت پاسداری طرف به پوشاندن  ازچشم دشمن خویش است

 لذا نقطه مقابل هم چون بدان دسترسی ندارد لاجرم بر خشونت 

متوسل شده ازسفیرگلوله تا جنگ روانی را نثارخواهدکرد تا پایان

 آنکه نمی خواهد رقم بخورد...

دراین میان یکی از ابزارهای روانی ازبهر مقابله با متفکران بشری

چسباندن انگ و عنوان دیوانگی به پیشانی طرف  است.

این کار عین ریختن کاسه ای آب یخ روی هر بردالکتریکی که

حاصل ازکارحرارت ضمنی هم تولیدمی کند شوک برآن و

بیشترین ضربه را بر مدارات  مذکور واردخواهد کرد

پس از دیر باز بکاربردن لفظ دیوانه درحق هرمتفکر و لیدر

عقیدتی ابزارقوی به دست مخالفان بوده سبب بیشترین

میزان ریزش همراهان نیز اختلال روانی در مغزمتفکرچنان

جریان می شود.البته اگر ریگ و پارادوکسی اندرمانیفست

و مرام نامه خویش داشته باشد.

ولی حضرت محمدبن عبدالله(ع) مطابق آیه22سوره تکویر

ازطرف اتباع جاهلیت مورد چنین هجوم تبلیغی شدید قرار

گرفت اما خویشتن را نباخت تا درنزد روشنفکران راستین

و عرفی روشن گردد:حرکت او منشاء گرفته ازمنظومه فکری

بلند و فاقد ضد و نقیض های مرسوم موجودبین نهضت ایسم 

و ایدئولوژهای سابق و معاصرجهانی است.

السلام علیک یااباالزهراءوالی بنتک الصدیقه الشهیده

 ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ

خیاط درکوزه

سروده طلبه سعیدحریری اصل

آبان 1401ش

ببین خیاط در کوزه چه سان است

شنیدم وضع او جدا غمان است

دو روزی می گذشت ازدوره دوخت

که خشتک پاره درحکم بیان است

زدن از سهم بزازش توان است

بریدن بر نخ و سوزن جبان است

چنان می دوزد او البسه انگار

که مفتی بر دکان خود فلان است

برش ترمه برید اینک زمان است

به موت اش در نگاه عارفان است

هم ای طراربی اصل از پی اش سست

کجا چیزی به جز حلوا میان است

بگیرم داد و افغان ات عیان است

زدن بر راس و نالیدن لبان است

چو کردی بیش  از اینها نابکاری

کنون تومار تو بستن چنان است

افتخارآفاق

تقدیم به روح بلند افتخارآفاق شادروان

محمدرضا شجریان(رحمت الله علیه)

دل به نگاه آرزو داده و زیر و رو شدم

هم به ره قدر کنون طالب پیش  او شدم

ساده نگرکه این نظربرده دوان دگر هزر

کشته وضع سابق و آب دوباره جو شدم

لب به  دهان  نهاد و من حافظ  گفتگو شدم

اشوه که راند قمزه اش فاقدآبرو شدم

رفت رمق زدستم  و داده ام اش دل اسیر

بندی خود نکن رها بسته تار مو  شدم

(سروده سعیدحریری اصل)

کامی کلای کوچک

کسی که که آزادی های یواشکی را در واشنگتن  جار زده

کامی کلای وطن اش  را هم در باغچه ای بر ینگه دنیا به پا

اما انگار هیچ وقت قرارنیست ازخواب غفلت بیدارشده و 

فاش ببیند نه آن روستا است و نه این نان شب .

بله همه اسباب قلقلکی بیش نیستند اولی ارباب فرموده

ازبهر هوایی کردن دوخی های  شرقی و دومی حکیم خواسته

از جهت دل هوایی هم اکنون زنکی با شمایل غربی

مسیحی اینچنین هرچه باشد علی نژادنیست و سزای او

چنانکه در نهایت قصه به حد حواریی چون مریم مجدلیه 

سقوط کند البته در چشم اهل فطرت و معرفت.

راستی چرا راه دور رفتی  کس و کارت به زحمت انداختی؟

هم اینجا و کاش بغل گوش مان می ماندی آمنه سادات ذبیح پور

آری کندن ازخود بدون رفتن دورآن و ماندن اندر نزدیک  بی سایه

 این هم ممکن است.عین فرهاد مهراد که کاشته های باغچه تو 

را به ای کاش محدود کرده و گفت:می شدآدمی وطن اش را با خود

ببرد هرکجا که خواست!؟

(کامی کلا نام روستایی در شمال ایران زادگاه خانم مسیح علی نژاد)

خدا وخرما!؟

(تقدیم به روح اسوه انسانیت و معلم ایمانیت البته به تنگنای بضاعت 

مهدی بازرگان تبریزی(رحمت الله علیه))

تعصب مذهبی طوری که علی شریعتی می گفت:(نقل به مزمون) چنان

دژ مستحکم از بهرپناه گرفته درآن عمل می کند و نه چنین که جو زدگان

صرف لیبرال دموکراسی غرب تمایل یافته اند:نقطه مقابل درک حقیقت

و سبب افتادن همزمان از اصل و اسب می شود.

تعصب بلاشک از آگاهی برمی خیزد منتها صحبت سر کیفیت آن فهم است 

از بهردرک مختصات این و نهایتا قضاوت اندر باب اش.

وقتی مذهبی ذیل سایه خدای لاشریک و چهارده نورمقدس (علیهم السلام)

بی بدیل جا خوش کرده تمیز حد تعصب او با سنگ محک عقل معاش خود

خطایی باشد که ازخلط مبحثی  فاحش حال چه ازسمت روشنفکرنمایان غیر-

عرفی یا مذهبیون بی سواد بدون زیور امی بودن  اش آب می خورد و در

حاصل تقسیمات خود به این جای جعلی می رسدکه دین دار الزاما باید 

باورشخصی خویش را در عرصه اجتماعی چنان بروز دهد که صدای مجازات 

مغایران با آن گوش ساکنان هفت فلک و ذیل طاق عرش را کرکند تا که

 تبلورعینی یابد معنی ما هستیم.

اما نه تعصب  هرآنچه ضمخت و سفتی چنین تق و توقی راه می اندازد و

الا آنکه نشرداده:لااکره فی الدین خود بطور ضمنی بر پلواریته عقیدتی 

و سیال بودن ساحت  ایمانی از ابوذر بگیرتا سلمان ها تاکید ورزیده پس

دیگر چه جای بحث بیشتر البته و اگرعقلی سلیم اندر میان باشد جز از

جمله آن یار سفرکرده درشب عید مبعث و ذیل طاق محراب حسینیه

 ارشاد تهران:دین برای آباد کردن دنیای ما نیامده است.

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ

ازتشرف قدیس حسن مثله جمکرانی تا دیدارقدیسه برنادت سبیرو

با وجود تفاوت  مکان و  زمانی حتی عقیدتی یک عنصرمشترک و همینطور

تک مانع موازی خودنمایی می کند!؟

ازمسیحیت تا تشیع فیض محور و سنجاق کننده مقوله شریعت ذیل سایه آن

اند.نیز انکار  حقیقت تشرف هم آوردن ان قلت بسیار اندر باب صحت و سقم

ماجرا از سوی مدعیان دیانت یعنی قسمی که بادوشیدن احساسات عوام 

نان خود را در می آورند موج می زند.

نه شیخ حسن ونه خواهرسبیرو اندر طبقات رسمی روحانیت رتبه بالاتری

از کاردینال و پاپ هم نهاد مرجعیت که نداشتند پس چرا بایداولیاء اعظم

 الهی چشمک خاص خود را به ایشان معطوف کنندآن هم به دوره ای که

 نه درحوزه شیعه نه کلیسای نصرانی چهره شاخص و اصطلاحا مجتهد اعلم 

جا خوش نکرده همین تفاوت آراء به اشاره نکته سنجانه حضرت آیت الله-

 سیدصادق روحانی(دامت برکاته)موجب سخت گرفتن اندر باب طرح چنین

 ادعایی ازسمت نهادهای مذهبی رایج و متولیان آن می گشت.

در پاسخ اما بگذاربه آن اشاره ناب مرحوم حاج آقارضا صدر(ره) بسنده کنم

 بدین مزمون که می فرمود:ما اولیاء مذهب خود را در حداسلام تنزل داده ایم 

در حالی که آنها لیدرحرکت انسانی و عام بشری هستند و نشرشریعت اسلام

تنها بخشی از مسئولیت الهی شان.

بله وقتی صحبت از انسانیت بر عالم بودن صرف ارج شمرده شود حسن مثله

و برنادت سبیرو که الظاهر طلبه ای بیش نبودند در انتقال کلام پاک ترن مخلوقات

خلقت بر بزرگان طبقه روحانی بهتر شمرده شدند و چه غم که از ناحیه عوامل و

اتباع  آنها بسیار هم دچار ندیده گرفتن حتی آزار گشتند و مگرنه اینکه می فرماید:

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ...اللهم عجل لولیک الفرج

دزدان باچراغ!؟

هنجار شکنان در چهارگوشه دنیا مورد تعقیب و باز خواست قرار

می گیرند البته به نسبت تعریف محتوای این مقوله .پس چنین

روندی کم و بیش و لو درمیان قبیله های بدوی به مثل قاره

آفریقا هم جریان دارد...

خوب با این اسلوبی که عرض شد دزدان با چراغ و اوج عوضی

جماعت کسانی هستند که جای استتارخود در مقابل قانون

و زیستن یواشکی  اندرسایه آن اصلا مفاد وی را به نفع خود

تغییرداده اصطلاحا آن را دور می زنند.

اگر بر روی آیات واپسین وحی الهی درقرآن کریم دقیق شوید

دوره رسالت حضرت موسی کلیم (ع) و قوم بنی اسرائیل 

بیشترین چشمک و پالس ها را از این باب بدان چه

خدا درباره ایشان به ما انعکاس داده نمایش می دهند.

با این اوصاف وقتی به مقطع صدر اسلام بیش از هر مسلک 

دیگر حرف شریعت یهود طرح شده امثال کعب الاحبار

توان نفوذ به جایگاه استفتاء مسلمین می یابند باید دانست

این نهال نو پا را نیز همان نوع موریانه ها در حال بلعیدن

بودند.هنجارهای تعریف شده در اسلام  چون:کلکم راع

وکلکم مسئول عن رعیه(حدیث نبوی صحیح) به واسطه

 نگاه ایدئولوژیک اصحابی کنجوم(حدیث نبوی غلط) چنان

فریز و بی خاصیت می شود که180درجه تغییر جهت یافته

و نیز آزادی دراجتهادی که به ذیل نورافکن قرآن و سنت

 تنها صحیح بوده با خاموش کردن آن زن شترسواری را به

 میدان جمل می فرستدکه حتی پشکل شترش را به تبرک 

می برند...

بله این همه تاکید به مقام رفیع چهارده نورمقدس (علیهم -

السلام) اندر مسانید و ادعیه شیعی دقیقا فوت کردن به

سمت چراغی هست که دزدان در کف گرفتند.

وساسه العبادوارکان البلاد...(فرازی ازجامعه کبیره)

#ملا-مترف


ایتام آل محمد(ص)

تابستان سال98ش حوالی ساعت یک  بعد از ظهر روزی داغ 

در میدان هفتاد و دو تن قم المقدسه با راننده اتوبوس سر کرایه

 چانه می زدم پنجره های ماشین باز بود و پسرنوجوانی مشغول 

خوردن یخ مک درست قائم و بالای سربنده تا اینکه آمدم داخل

آن ته ها جاگیرشدم ( کنارخوابگاه شاگرد شوفر)

دیدم اماسیدمعمم و میان سالی از ابتدای ردیف با ایما واشاره به من

می فهماندکه عمامه ات را نگاه کن!؟

راستش دیگرچیزی از سفیدی بدان نمانده بود و به مدد یخمک آب 

شده پرتقالی اش می زد.

اول خواستم بروم سراغ پدر بچه داد و بیدادکنم که این چیه تربیت

کردی اما ناگهان دیدم ابوی او یک پایش اش فلج هست و به زور

ساک مسافرتی شان را جابجا می کند.

با خودم گفتم:ای بابا پارچه این دستمال سر توهم که وال نیست

یک ملافه کهنه و نخ نما است.جوش چی رامی زنی؟ هر چه شسته

و کهنه ترشود کمتراز هم وا رفته بهتر هم هست پس و دست

آخربه جای خود برگشته لباس های طلبگی را کلا کندم و شدم

یک پاشخصی.تا اینکه رسیدیم به ترمینال جنوب تهران و از

پله های آن به سطح خیابان مشرفی که معمولا ابتدای اش جای

 بساط دستفروش ها و آخرش ایستگاه تاکسی خطی آزادی

تهران پارس باشد.چشمتان روز بد نبیندچند لات قمه کش کل

گذر را بند آورده بودند و در انتقام برخورد تندمامورنیروی 

انتظامی به چندساعت قبل با خودشان همان شیخ همسفرما

را خط انداخته نقش زمین کردند و بقیه مردم عادی ازجمله 

مرا ترسانده فراری دادند.دراین میانه پدرمعلول کودک 

مذکور عقب افتاد و ازترس اینکه بچه زیرماشین نرود دست

او را گرفتم.طفلی خیلی ترسیدیک جورعجیبی نگاهم می کرد

که قابل توصیف نیست.بی اختیار اما یاد جملات حضرت استاد

آیت الله علوی بروجردی(دامت برکاته)درباره ایتام آل محمد(ص)

افتادم.آره این جور اطفال  ذات پاکی دارند و شایسته گذشت

خطاها محبت اند وبس.

پس دستش را بوسیده بستنی برایش گرفتم تابابایش لنگان

 لنگان به ما برسد.

من مصلوب

دخترم ببخش من مصلوب را که اختیار دست خود را ندارد

چه رسدبه یاری واجب تو.

دراین عصرغیبت به هرطرف که متمرکزمی شوم و به

سنت ابراهیمی دیالیکتیک اندرموضع استماع سخن

هر نحله که می نشینم جز وحشتم نمی افزاید و عمق

درک چنان حقیقت ام بالا نمی رود که چرا بعد ازظهر

عاشور آن زیباترین روح پرستنده(ع) به اهل حرم 

فرمود:و علیکن بلفرار

چه قراری وقتی حال هم با وجود او که کاری کارستان

می تواندبکندخود ملقب به فرید طریداست...(عج)

فقط جان بابا این اشک ها که می ریزی و شاید برگونه

من هم واضح بیابی چون که یارای پاک کردنش دیگر

ندارم نثار غم نان و مابقی شداید دنیا نکن.

چنین دری را فقط به نیت فراق ثارالله(ع) ببخش

شاید و باید که خدا به حرمت حضرتش رحمی به

ما هم کند همچون صاحب زیارت ناحیه مقدسه

که هر روز و شب اش به چنین منوال می گذرد.

اَلسَّلامُ عَلَى الدِّماءِ السَّائِلاتِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْأَعْضاءِ الْمُقَطَّعاتِ

گل به خودی!؟

(تقدیم به هنرمند برنا آقای سروش صحت)

بله بنده گفتم : امثال ایران اینترنشنال نیز کانال کلمه و.. آلت

دست بن سلمان سعودی در چزاندن نفس ملیت ایرانی و مذهب

اکثریت شیعی هست .منتهادر جهان مخصوصا امروزعصر تکنولوژی

خدا اگر درد داده درمان هم غالبا به دسترس بشر نهاده .

مقابله با این فتنه نه بر نسخه ای که جناح راست حکومت بسته

و فشار به سیاسیون لندن و پالایشگاه آرامکوسعودی پیش می کشد 

ممکن است بلکه بدتر اسباب شانتاژ آنی طرف هم وسیله فشارهای

مقطعی حسب ضرورت ضد کل ایران ا زجمله نظام حاکم اش رافراهم 

می کند.

چاره اما تقویت رسانه های ملی و مذهبی مستقل به چهار چوب صرف 

قانون اساسی فراتر ازسلیقه گرایی و نگاه ایدئولوژیک به دین است

تا طبعا مخاطب مثل اینترنشنال کاهش یابد. کاری که مبادرت به

 آن مساوی کم رنگ شدن استیلای جناح راست بر این دست مراکز

فرهنگی خواهدشد. لذا و باز چون سنوات قبل حضرات مجبورشده-

 اند سرنا را ازسرگشادش بزنند تا با چنان حقیقتی روبرو  نشوند.

درست مثل کسی که پول و جرعت لازم جهت کشیدن دندان کرمو

خود را ندارد و درمقابل با خوردن شیرینی رژیمی و بدون قند سرو ته

 قصه را هم می آورد تا اعصاب و مینای آنها که درکام دارد تحریک نشود.