حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

زندگی چیست!؟

عبای ازیک دوش افتاده راه راه وچهار فصل ات

وعمامه سبزی که از فرت مدام بستن وخوردن

آفتاب به زدی می زند.

ریشی که انتهایش را به اندازه یک مشت حنا 

بسته اند نه ازسر پیری و لاخ موی سفید کسی

که فقط سی و چند ساله را می نماید. بلکه یاد

آوری آن حقیقت تلخ که: این فرید طرید چون

جدش حسین بن(ع)هنوز اذن وفرج نیافته

تا کاروان معکوس مناسک حج رابه طف غاضریه

کشد و قربانش را از جنس انسان بنماید

واز آن بالاتر محاسن سفید خود را به خون 

مهجه قلبش خیزاب کند.

جانا چرا در تشرف پسر مهزیار با ترکه چوب

برشن های نرم کرانه یم می نوشتی مگر

نمی دانی که اثر نصی ندارد ویانه نماد سه 

طلاقه کردن طابانش هست هم چشم امید

دوختن برآن تکفین نهایی که نه از تو در

مقصد بلکه با رسیدن من ومای مسافر 

قرار است دربطن هستی روحش دمیده

 و جهانی رابه جنانی (بهشت)بدل کند

عین چهار ماهه پاره گوشت علقه ای 

که خدایش اراده است رب نوع هرآنچه 

غیر او باشد

اللهم عجل فی فرج صاحب هذا الامر

#وجه-الله(عج)

آخر آز!؟

جوان بی کس وکار فقیری بود که حسب سن گرفتار شهوت شدید

جنسی می شد.چند بار خواست هیزی  کند اما دفعه آخر که

که دختری را دستمالی کرد و با جیغ کشیدن او فرای گشت تیر 

گزمه چنان به شانه چپ اش فرو رفت که تا ایست قلبی و مرگ

یعنی پاره شدن شریان اصلی خون قدر یک سکه بیشتر نماند.

کمی که حالش خوب شد از کسی شنید زنی جوان و شوهر 

مرده از بس با زوج خود عیاق وعاشق اش بوده که در مقبره

او بس نشسته شب و روزش در قبرستان گذرد و مگر در 

شلوغی روز دفعه ای بهر رفع حاجت از اتاقک مذکوربیرون

نیاید.

باخود گفت:زنک احمق خوب جای تلف شدن چرا با من نه

مگر مالم کوتاه است یا بی مایه...

بعد صبر کرد تا غروب و خویش رابه دیوار قبرستان رساند

تا نیمه شب سگ های ولگرد که آن جاها زیادند بسیار

اذیتش کرده ترساندند. اما او با صبر و عدم تحرک جلو

پرخاش و حمله ایشان راگرفت.

پس ناگهان از دیوار قبرستان جهید و سمت مقبره مذکور

روانه شد. در را شکست و خواست که دخترک را به بر

کشیده و با اجبار لخت کند اما ناگهان دید تمام موهای

او ازشدت غم سفید شده و لخته خون سبز و سیاه زیر 

ناخن هایش دویده است...

ترسید و عقب عقب برگشت. زن با صدای نه خراشیده

وهم آسایی داد زد :به کاه دان زده ای! مرده منم .چون

که زنده ها دیگر یادم نمی کنند مگر برای بازیچه و هوس

السلام الی اهل لا اله الی الله

#زنده-حقیقی

تیر خلاص

اگر از حقیرمشاوره حسب وظیفه شرعی می خواهید و با این حرفهای ضمنی

دست استمداد دراز نموده اید. انشاء الله آنقدر نامرد و نفهم نیستم که 

با مشتی کنایه و حرف تلخ البته حق بدرقه تان کنم. چون رسم جوانمردی

وانسانیت نیست قبل حیطه متا فیزیک واسلامیت اش.

خانم اگر خدا بخواهد مریم عباسی خواهشا و هرجورشده با حضور در ورودی 

قرارگاه فرماندهی نیروی انتظامی کل کشور با شخص حجت الاسلام والمسلمین 

سید علیرضا ادیانی رئیس کل عقیدتی سیاسی ناجا روبرو شوید. اگر هم

نشد به اتاقی در آنجا که فوق اش عنوان  روحانیت درج شده داخل با افسری

که مستقیما رابط نامبرده هست مواجه گردید.

خیلی خلاصه متن جریان رابه ایشان اطلاع داده بگوید:حسب شواهد مستند

آن چند ماموردرحق دختر بنده ظلم کرده اند حالا یا همین جا حکم توبیخ-

رابده یا من به خدا و جدت واگذار می کنم بدون پی گیری پرونده.

چون با رفتن به دادسرای نظامی پیش وکیل و...نه تنها پول و وقتم تلف

می شود عملا درهاله ضمنی و آب گل آلود سیاسی می افتادم که از

اپوزسیون حکومت تا خود تند رویان بی ضابطه اش از آن ماهی گیرند.

خوب حالا دو حالت دارد یا او چنین کرده شما دلت خنک می شود و گرنه

به درک!؟ چرا که  دقیقا درهمان دم مظلومیت سرکار به غیرت کسی بد جور

می خورد و و اکنش خفنی نشان می دهد که اگر کل عناصرنیروی انتظامی

هر چه گلوله دارند برسرش به شرط پیدا کردن سمت خالی کنند  اثرندارد

چیزی که دیرو زودش را نمی دانم اما وقوع اش قطعی می باشد. به شرط 

صبر البته جمیل ات.خلاص

لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم

#یا زینب(س)

پیچش مو!؟

یک عالمی دوران انقلاب 57 درآذربایجان زندگی می کرد سید هم بود.

مردی مست  وبیگانه سمت خانه اش رفت ماموران کمیته هم ازپی اش.

او زورکی خود را به حیاط  انداخت قبل رسیدن پاسدارها.

آقا حسب حرمت مهمان ولو اجباری  به کسانی که دنبال گرفتن و حد زدن

وی بودند فرمود:من این را می شناسم دیوانه است.

طرف در این فاصله با کله  افتاد داخل حوض حیاط ایشان  و چون خنک

شد و عقل البته ظاهری به سرش برگشت داد زد:بگیرید این آخوند

دروغگو را.فلان فلان شده تو خجالت نمی کشی!؟من آدم معمولی بزرگ

خلاف ام  عرق خوری است خوب چند تا شلاق می زنند ضمانت نامه

می گیرندو بس اما تو  چی که دنیا و آخرت خود و بقیه رابه باد می دهی!؟

شیخ نیش خندی زد و گفت:حرف مرد یکی است دیوانه هست. منتها

به قدری وضع روحی اش خراب می باشد که حتی بلد نیست از دست

شلاق و حبس فرار کند.

خانم نمی دانم و البته عمدا نمی خواهم بفهم کی.خیلی ببخشید ما گاهی 

خودمان را حسب فشار و استرس پیش دیگران خالی می کنیم بی آنکه

بدانیم باهرنیت این مترادف پرکردن بقیه است. چون انرژی یک چیز

ثابت در دنیا است.هرکجا می تواند باشد اماحذف شدن آن ازگیتی محاله.

(الغریق یتشبث بکل حشیش)

مثل شما عین کسی است که می گوید:خار درپایم رفته باید ادامه 

مسیر دهم تا به دکتر برسم .اگر چند لحظه هم توقف می کنم محض

خاطر چراغ قرمز است که نباید عابر پیاده ردش کند لذا می بینید

من چه شهروند خوب و غیرسیاسی ام!؟ درحالی به همین طی طریق 

ضمنی عفونت این جسم سخت خارجی و یا حواشی اش تا خود ورید

عصبش مچ و زانو و....احتمالا خواهد رسید.

بعد لابد ظاهر زخم خوب می شود اما چهار ماه دیگر به یکباره  خدای 

نکرده علائم هپاتیت نمایان گردد.

خواهشا یک دور ماجرای پرونده اتاق امن را مرور کنید

خانم انشاء الله عباسی جناب عالی اگر از دست یک یا چند مامور 

گشت عاصی هستید آن آقا حکم محکومیت و دزدی احمدی نژاد

رئیس جمهور وقت و...را گرفت .اما تا به این هدف برسد هزاران

چیز در زندگی شخصی را از کف داد.

اصلا خاک بر فرق من نوعی.

بینی و بین الله خود قضاوت کن چنین کاری عاقلانه است!؟

شاید کسی از سر سادگی مرتکب آن گردد ولی بازجو و...اگر بد

جنس موردی باشد همین را به حساب ابزار سیاسی معاند نهد.

حضرت ابراهیم(ع)در حکومت نمرود زد همه بتها شکست جز یکی!؟

چون خیلی زرنگ بود و  نمی خواست سوژه شبکه های ماهواره ای

اپوزسیون شود و نهاد امنیتی دقیقا به همین خاطر که اسم 

او در ایران اینترنشنال و...می آید فرای حق یا باطل بودن 

پرونده اش نامبرده را در شمار کیس و حساسیت هایش 

شمارد و باز چند تا از آن ماموران و قاضی های بی حال تفنگ 

یا قلم شان در رود ذیل بهانه کلی تبلیغ علیه نظام.

فدوی بد یا خوب شما عباسی یانه فقط این حرف آخرم را بشنو:

کسی که گذرش به دادگاه افتاد و پرونده داشت با همه کم حرف

می زند کلی گویی نمی کند.مامور جز را به مخاصمه می کشد و بس.

اگر نشانه های از اجهاف درحکم صادره اولیه را هم دید زود

شیر فهم می گرددکه نگاه امنیتی بر پرونده اش سایه افکنده

پس جای پی گیری بیشتر اگر خدای نکرده مورد قتل یا ضرر مالی

شدید نباشد ول می کند و  به خدا سپارد چون:ان هو سریع عقاب

بله اینجانب بد بینم ! البته به حق .چون چشم و گوش هایم تیز شده

و عکس شما صدای سم پات ها و لاوی  پشت پرده را که از دوغ

کره می گیرند می شنوماینها عوارض عصر غیبت و زنگوله پای

تابوت هر نظام سیاسی غیر معصوم(ع) اند مخصوصا قسم ایدئولوژیک-

 مدار و چپول اش

القصه:

من به آمار زمین مشکوکم ......اگر این سطح پر از آدم ها است

پس چرا یوسف زهراء تنها است!؟ اللهم عجل لولیک الفرج

#قشر-خاکستری