حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

پیامی به استاد نوید محمد زاده

برادر هموطن  آقای نوید محمد زاده 

باسلام و احترام

در آستانه جنگ احتمالی  که یک سوی آن روی موشک هشتک می زند 

و آن سمت دگر بر فراز خشتک پوشک می پوشد

حقیر جز سکوت من باب اش را روآ نمی دارم 

اما شما کاش جای تاثیر بر اذهان عمومی(اشاره به اتهام قضائی وارده بر

محمد زاده در مهر1403ش)کمی به ذهن خودت بیشتر فشار می آوردی 

تا خروس بی محل نشود ودر ادامه اش لاجرم  واجد کارد زیر گلو...

پیامی به سید محمد علی الحسینی

حضرت شیخ الاسلام آسید محمد علی الحسینی (دامت برکاته) دعوای

سیاسی شما با چون ملای فقید حسن نصرالله لبنانی به حقیری 

که عمدا دخیل در این داستان ها نمی شوم طبعا هم مربوط نیست

ولی احتراما و ای کاش جای جار زدن فروخته شدن نصرالله توسط

فلان حکومت پشت کوه گاف و  اصلا حرف زدن درباره اش آن هم

دمی قبل سر کشیدن ریق رحمت توسط نامبرده که سبب وایرال

و باز نشر زیاد آن  شد .لحظه ای با دقت درمختصات مکان و جریانی

که در راستایش قرار گرفته و عملا بر آلت اش بدل گشته ای به

این می اندیشیدی :نکند آل سعود هم مرا خریده است.

بله و حقیقت امر چه نصرالله که چوب حراج به خود زده بود و

نمی خواست حقیقت ضعف های بارز در پندار ایدئولوژیک 

مذهبی را ببیند و ایضا تو که استراتژی آنقدر کوتوله برگزیدی 

و  در پناه  سایه بن سلمان نشسته ای برای حقیر که انشاء الله 

از منظر جهان بینی توحیدی به کنش هایتان جمیعا می نگرم 

ارزش صرف وقت بیشتر را ندارد.لذا باش تا آفتاب دولتت بدمد

اللهم عجل لولیک الفرج

#چرا-سیاسی-نیستم


در عالم واقع!؟

جدای دیو و دلبر سازی از آقایان رسول خادم و علیرضا دبیر در فضای

پرپوگاندا  و میلی اهل سیاست که از اپوزسیون تا بخش سخت حاکمیت 

کش یافته است.هر دو ایشان در عالم واقع نکات مثبت و اشتباهاتی 

داشته و دارند چنانکه بایسه کل غیر معصومین است.

پهلوانی واقعی هم درک چنین حقیقتی را می طلبد و چنانکه شاهد ایم

دقیقا به همین دلیل از فهمیده عینی چون جناب علیرضا حیدری 

بسی  کمتر از آن دو  قبلا ذکر شده در چنان بسترها یاد می شود......

#چرا-سیاسی-نیستم!؟

دول آیت الله

آیت الله در فاصله کوتاه از ترور شیخ حسن نصرالله که حسب تشخیص

نقطه دقیق حضورش توسط اسرائیل به لبنان رخ داد اراده کرده است 

تا به مورخه13مهر1403ش پشت تریبون نماز جمعه مصلی تهران رود!؟

او دراین چالش می خواهد بایک تیر دو نشان زند:اولا در مقابل تصویر

ذهنی اپوزسیون ساخته از عکس هایش به حاشیه نمازمیت اسماعیل-

حنیه در آید که داشتند او را گرخیده از عملیات خرابکاری موساد 

جلوه می دادند.ثانیا قدرت نیروهای نظامی امنیتی خود ایضا روابط 

ضد و بند سیاسی قوی با بعض دول خارجی پشت پرده را متذکر گردد 

که به وی چنین  جرعتی داده است.

#فیلم-وسترن



خواب زمستانی!؟

یکی از دلایل عدم ساخت پالایشگاه و تاسیسات نفتی در ایران بعد از انقلاب57ش

آن هم باعوارض اش بر  بهره برداری از میدان های مشترک چون آرش در خلیج- 

فارس با بعض کشورهای همسایه همین ترس از زده شدن آنها در حمله های هوایی 

است.حربه جنگی  که در سقوط حکومت حزب بعث و صدام حسین تکریتی مکرر 

توسط نیروهای ائتلاف (امریکا بریتانیا و...)بکار رفت و البته تاثیر گذار هم بود.

اما اینگونه نهایتا مملکت در سر دو راهی قرار دارد که آخر مسیر هر یکی سخت 

خواهد بود!؟یعنی اگر پالایشگاه تازه نسازد باید با واردات بنزین و گرانی آن ایضا

تکانه های اجتماعی مانند آنچه در سال1389ش رخ داد دسته پنجه نرم کند 

و اگر هم مبادرات به ساخت آن حسب توان نخبگان داخلی کند جدای هزار و یک

مشکل حاصل ازفساد بروکراتیک و...عملا سوژه  آبدار و تپلی  را در اختیار

متخاصمین احتمالی چون اسرائیل خواهد گذاشت که گاهی تنور جنگ شان 

چون پاییز1403ش داغ می شود.

ولی  برگ برنده حاکمیت ساخت پالایشگاه نیروگاه و...همچون تاسیسات نظامی

سپاه در زیر سطح زمین است.

یعنی در یک کلام حسب تغییر اقلیم و گرم شدن تدریجی کره زمین افزایش

گسل های سطحی خاک مملکت در نتیجه کم کاری به آبخان داری و حفر قنات 

هم آنچه از جنبه تهدید نظامی اقتصادی قبلتر عرض شد تنها راهکار عملی

به کمک نیروی انسانی زیاد و البته اکثرا بیکار رفتن زیر زمین هست. تجربه ای

که سالها است ممالکی چون سوئد و کانادا درپیش گرفته اند.منتها نه در

مقیاس و مختصات صرفا نظامی تا امثال امریکا جرعت بمب انداختن رویش

کنند بی چشیدن زهر عواقب ضد حقوق بشری و...

#شهر-زیر-زمینی

اف بر آخوند کرمی!؟

از آقای مصطفی کرمی که بحث تسخیر و وکیل نمودن اجنه

توسط موساد اسرائیل را در کشتن یکی چون شیخ حسن-

نصرالله اسماعیل هنیه و...پیش کشیده باید پرسید:

آیا از بزرگترین پاد زهر و داروی چنین دردی خبرداری!؟

اصلا به گوش ات خورده که اعظم قسم باطل السحر 

خود همین تبری از جبت و طاغوت باری اقامه شعائر-

مذهبی است که چون تو یکی در اوج بی سوادی قیچی

برداشته حسب مصالح سیاسی و مقطعی خود ممیزی

می زنید اش و جامعه را ایضا مجبور به رعایت دلخواه تان

از آن می کنید!

(علی شیرازی کارشناس ایران اینترنشنال در کنکاش حرف های مصطفی کرمی 

به مورخه9مهر1403ش من باب استفاده اسرائیل از  اجنه به آن آیه قرآن کریم 

که مومنان  از شر  ایشان در امان دانسته  اشاره کرده خواست سستی ضمنی چنین

باور عقیدتی  را جار زند. درحالی که اگر دقت نمایید طبق حدیث قوی السند

از علائم درشت مومن نزد حضرت صادق(ع) زیارت اربعین می باشند.یعنی 

دریک کلام :شعائر حسینی و امثال این علمات و...باطل السحراست و حافظ 

اهل ایمان به اذن الله تعالی)

#افراطیون-جناح-راست-ایران

کارگر معدن طبس

تقدیم به خانواده کارگران معدن طبس که شب اول مهر 1403 آسمانی شدند

پدر دیدم تو را در قعر چاهی ...که می شد لاجرم افکنده گاهی

درونش تکه های سنگ خارا...بخوابند روی هم در یک نگاهی

خدا را اشک من با سوز آهی...چه بی رقبت شدی در بند خافی

دلم را تکه پاره غرق خون بین....به سان آن وجود همچو ماهی

بردیم هان  ز بعدات عین نافی...که آهوی ختن دادش به راهی

الا ای رفته از دست بشنو آخر...سلام ام بر تو که عین صلاحی

یقین دارم که اینک در فلاحی...برای اهل فیض اش  چون گواهی

سروده طلبه سعید حریری اصل

قال سید الکونین(ص):طَلَبُ الحَلالِ جِهادٌ.

به دنبال روزی حلال رفتن، جهاد در راه خدا است. (مواعظ عددیّه، ص ٣)

#ماشاءالله-غیرت

تفاوت ره!؟

درهمین لحظات نوشتن اینکه می بینید دغدغه بسیارانی بودن یا نبودن سید-

 حسن نصرالله در دنیا (حاکمیت واپوزسیون)است که باسکوت وفریاد جار زنند

منتها نه اینجانب!؟

من نه رفیق نصرالله بودم نه دشمن اش.بلکه فقط بعنوان یک ناظر بی طرف 

از دور  وقتی در جریان انفجار پیجرها به اواخرشهریور1403ش ضعف ضمنی

عناصر تحت فرمانش را اعتراف کرد یقین کردم طمع اسرائیل سمت حذف 

او خواهد رفت.

خدا شیخ اکبر آیت الله هاشمی رفسنجانی  رابیامرزد. جهت کم نیاوردن در

جنگ با عراق اندر خطبه نماز جمعه استناد به انبارهای موشکی و...در 

دست جمهوری اسلامی  ایران می کرد که در حقیقت وجود نداشت

مخلص کلام : بیشتر از محافظ و تضمین امنیتی این شخصیت پر و تیز-

 هوشی  لیدر سیاسی است که طمع ر ا نسبت به حذف او از جانب 

متخاصم و با ابزار تروریستی می کاهد.فرای آنکه در پشت صحنه 

چه جریان دارد

#شیر-دل

سایه نشین

بافت های سنتی همچنان دایر غالبا ازعهد سلجوقی وبیشتر صفوی

درایران به دو علت پابرجامانده اند.

یاهمچون کاروان های شاه عباسی کاملا دوراز دسترس عموم اند

مگراینکه گذر کسی به بیابان خدا و مسیر فرعی غیر آزاد راهی

بخورد.

یا نه کاملا برعکس!؟ عین بازارهای سنتی تبریز شهر ری و...حسب

همجواری حرم امام زادگان(علیهم السلام)یا چند مسجد وحسینیه

مداوم فعال وطبعا درحال تعمیرو نگهداری ریز و اما پی درپی اند.

اما آثار باستانی مشهور که مانند این دوقسم نه دربیراه ها ونه 

سر گذر جا خوش کرده اند بصورت متناوب والبته محدود بازدید

کنندگانی دارد که هرکدام ازقدم هایشان که سبب فرسایش 

سطح زمین شود تاخود یادگاری های که بردرودیوار می نویسند

آن محل راسمت نابودی می برند که تنها بابودجه های دولتی 

می توان درمقابل اش در آمد.

القصه :سایه فرهنگ شیعی که در زیارت آشنا (تکیه و بازار)و

نوازش غریبه(کاروانسرا) حسب زنده بودن همچنان اش در

 قرن های متمادی  تا معاصر مخصوصا آل بویه به شکل تئوری

و تجسمی عهد صفوی  درجامعه ایران تقویت  شده نشانه هایش 

نیز پابرجاتر ماند ازگزند روزگاران

#ایران-ما

فرق بزرگی است!؟

در جامعه و فضای سنتی خاورمیانه بطور عام مخصوصا ایران عراق و افغانستان

به  گذشته تاریخی البته بعد ظهور اسلام این محیط بود که خرد سالان را بار

می آورد. آن هم  بی تعارف و با وجود فقر اقتصادی و...دارای عزت نفس عقل-

 سلیم  و...هم صد البته به شکل نسبی چه بسیاری ریز و درشت نیز در

 قحطی جنگ و..می مردند.

خوب متولد فضایی چنان اگر حتی یتیم از پدر یا هردو والدین بود اطراف 

یکسری آموزه های ضروری انسانیت را حسب فضای معنوی و طول تاریخ 

غنی خود به او می داد.

اما اکنون جامعه های همچون ایران چه!؟

فقط کافی است سرپرست تنی برای کودک نباشدتا آلت باندهای فساد 

حتی فحشی شود.اگر به بهزیستی هم تحویل داده گردد حسب مشکلات

اقتصادی نهاد قدرت ذیل تحریم نگاه ایدئولوژیک غالب و...بی تعارف 

و اکثرا چیز جالب وحتی نخبه  منفرد و خاصی بروز نمی دهد.

گیرم یک بچه ای هم از زیردست اینها  بل قیود شان در رفت و به کوچه 

خیابان بزرگ شد صاف و سالم ظاهری .آیا محیط به او چنانکه در حداقل

پنجاه سال قبل آموزش داده مهر می ورزید روآ می دارد !؟ابدا

این فرق عظیم خوب نشان می دهد که گذار از سنت و نپیوستن به 

مدرنیته چه بر سر ما آورده است و به واقع  عین کسی هستیم که 

روی گسل زلزله کاشانه دارد با آنکه می داند اینجا با هر کاربری 

جای زندگی نیست

گناه دوم!؟

هرکسی برای خود وطن والبته منطقه یا شهری دارد که همه یا

دوره هایی از عمرش  را بدان طی کرده است.

کرج دهه 70 و80 یعنی در اوج جوانی برای بنده حکم موطن 

را داشت و اینجوری حد فاصل هشتگرد و احمد آباد تا مهر شهر 

و کارخانه مینو جاهایی است که بسیار بدان بوده ام.

سال 1401 ش درحین واقع تلخ بعد فقدان مهسا امینی نیز

اماکنی  چون فردیس التهاب شدیدی از عوارض آن تحمل کرد.

خوب خیلی از رفقا و آشنایان بنده هم که رحمت خدا رفتند

در مثل بهشت زهرا بهشت سکینه و...مدفون اند.

به فاصله بعد آن جریانات تا هم امروز بارها در آرامستان

با مادران کسان غالبا جوانی روبرو شده ام که به کلام مرگ

رفته اند. البته ازنوع سیاسی که داغ این آخرین هایشان 

به دوسال قبل بس تازه است و بی تابی کس وکار ایضا

چیزی که علاقه حاد رسانه های اپوزسیون و بی تفاوتی 

نظام حاکم را برمی انگیزدبرای من بی طرف اما  یک 

نکته مهم  دراین خلال دستگیرشد:

قبلا فکر می کردم :گناه اول وآخر اینها رها کردن بچه

کم سن و توان وسط دود و آتش حاصل از اصطلاحا

جنبش مخالفان یا اختشاشات حاکمیت است که سبب

جوانمرگی شده

ولی نه!؟نفس و گونه فهم حضرات  نگاه به زندگی و...

والدین سبب خلق روحیاتی در بچه گردید و عامل 

ورود  درآن مسلخ عملی  شد تا قرار رابر فرار ترجیح

 دهند.

دختره سر خاک برادرش داد می زد :مرگ برفلانی...

گفتم:خانم داغ دادش ات بس نیست.

درآمد:خفه شو آخوند رفیق دزد و شریک قافله....

من پاس کانادا دارم امروز وداع آخره با داداشم.

دیگه چیزی نگفتم:فقط تو سرم مرور کردم 

مگر گلوله تفنگ فلان حکومت پشت کوه قاف

فقط تا مرزهایش دوربرد دارد و بس!؟

#بی-طرف-بی-شرف-نیست

#قشر-خاکستری

زندان سکندر

معمولا رودرخت حیاط خانه کرج ما گنجشک و قمری می نشست یا کلاغی 

محض دید زدن  ارتفاع پروازش را چنان فرمود می آورد که با نوک شاخه -

های آن تصادم نکند.گاهی هم اول صبح بلبل خرمایی می زند زیر آواز.

اما رویت یک شاه طوطی نر آن هم وسط سیب های رسیده  فصل پاییز

چیز عجیبی بود.

چون می دانستم خیلی باهوش است فقط صبر کردم هوا غروب کند

چراغ پارکینگ راکه روشن کردم  ودرش راسمت حیاط باز کم کم  

متمایل به داخل شد. انگار خودش هم عادت نداشت شبها خارج باشد.

انداختم اش در قفس کوچکی من باب سهره طوری که دم حیوان بیرون افتاد

بعد بردم اش پارک محله که یکی گفت:طوطی ناصر است ها که دررفته بود..

خلاصه بردیم خدمت آقای مذکور که ای دل غافل دیدم خانه اش 

بازار سید اسماعیل است و درصرافت سفر همیشگی امریکا این بچه

بی آب وغذا مانده تا حدی که فراری شده سمت سیب های درخت ما.

هیچی آقا ناصر نگاهی به من و طوطی اش کرد بعد گرفت و حتی قفسم

را هم داشت یادش می رفت پس دهد

آخر سر به حرف آمد که:دادش من سیتیزن امریکام اصلا طوطی ام مال

خودت امشب بلیط دارم تا این رو ببرم سمت مولوی بفروشم هواپیما 

بخاطر یک طوطی لاغر کم قیمت پرمی زند...

بنده هم تشکر و پوزش خواستم ازخیال بدم .موقع بدرقه اما شاه

 قصه صدایش در آمد : خداحافظ.

پسره یکباره گرخید و فاز برداشت: کدوم خدا  بهشت و جهنم !؟من دارم 

می روم شهر فرشته ها(لس آنجلس)فردا شب هم با هاشون می خوابم

حقیر نیز به طوطی گفتم:بریم رفیق انگار از زندان سکندر آزادشدی که

همه دنیا را الظاهر گرفت ولی هرگز  ندانست حقیقتا دنیا او را  گرفته است.

#گذر-نامه