این از عقل سلیم بر نمی آید که طرف سر خود را پایین انداخته مشغول
در سیر صفحه موبایل داخل مکان عمومی مثل درمانگاه شود چه و طبیعی
است که یک شیر پاک خورده ای هم با سوء استفاده از این سوتی آشکار
چنین سناریویی را به خورد خلق بی خبر دهد که: آخوند قصه مشغول ضبط
فیلم زن حجاب افتاده و بچه مریض به بغل بوده است.
نیز و بقول معروف زن و شوهر دعوا کنند و ابلهان باورش نمایند
آقای شیخی که در فرودگاه مهر آباد تهران شاهد درگیری لفظی مردی با
زن بی حجابش بودی. چرا برخواسته و مقابل آن زن عاصی سیخ می شوی تا
او نیز از عمامه تو برای خود روسری ساخته و سر کارت گذارد.
یک روحانی آداب دان موقع دخول به مکانی مثل درمانگاه سر به بالا
و یا الله گویان آمده به محض دیدن دیگری ولو کوچکتر ازخود سلام نماید
یا موقع رویت درگیری خانوادگی مردم سعی می کند تا خوابیدن آتش
خشم طرفین در چشم ایشان آفتابی نشود مگر اینکه بخواهد جلو کتک
کاری شدید طرفی ضد دیگری را بگیرد و ایضا بعد از دعوا هم سمت
آنها فقط درحالتی می رود که چند بزرگتر فامیل و ریش سفید محل همراه
وی باشد.
القصه:برخی روحانیون با ضعف های شخصیتی سبب رفتن آبروی
این کسوت و لباس می شوند به مصداق ضرب المثل:حرمت امام زاده
به متولی آن است
#آداب-المتعلمین
پیرمرد می گفت:بچه بودم که آقا (آیت الله العظمی سید حسین بروجردی(ره))
همین جا در حرم از کنارم رد شد خوب سن اش بالا بودو با کمک همراهان گذشت.
ولی حالا می فهم آدم مسن چطور است ولو در امورات ساده زندگی اش چه
رسد با داشتن مسئولیت های عقیدتی اجتماعی و...سنگین. اما ایشان یک حالت
شادی و اعتماد درونی داشت که مثل موج همه این موانع ظاهری را پس می زد.
(عکس فوق متن گرفته شده توسط طلبه سعید حریری اصل تابستان1403ش)
#سیدنا
شارمین خان!؟می گویید:من چه کار کردم ؟مرگ بر اعتیاد گفتم.مگه بده!
اما دادش پیاده شو تا با هم برویم
این تنها نیمه داستان تو شهروند است چنانکه ایضا بازجو و دست بالای قدرت
وقتی به سند قاعله کوچه گردان های عاشقی یزید حال تان اعتیاد شد و
حسین زمان حضرات فلان شخص سیاسی
عاقلان قصه باز می فهمند که از صدر تا ذیل این مملکت را سایه ناجور
افکار پلید محمد حسن میمندی نژاد و علی شریعتی افتاده است.
نه نه نه
حسین این زمان جز م ح م د بن الحسن(عج) نیست و یزید باری همه
موانع ظهورش تا کور شود هر آنکه نتواند دید
#لا-یقاس-بنا-احد
شادروان حجت الاسلام والمسلمین آقای مصطفی خبازیان زاده مصادف
با ایتام نیمه شعبان در سانحه هوایی به رحمت ایزدی پیوست و متاسفانه
تنها قسمتی از بدن اش (دست) حسب احتمالا انگشتر بر آن شناسایی
ودر زیرزمین صحن قدس حرم امام رئوف علی بن موسی الرضا (علیه-
السلام) مدفون گشت.ایشان از شاگردان حضرت آیت الله آسید محمود
مجتهد سیستانی (رضوان الله علیه) بودند(عکس فوق گرفته شده
توسط طلبه سعید حریری اصل 1392 ش مشهد مقدس)
#روحانیت-سنتی-شیعه
روحانیت شیعه هم اینک از سه شعبه عقیدتی سنتی نو اندیش ایضا
ایدئولوژیک تشکیل یافته است.
منتها اگر دقت کنید اندر دولت اعتدالی شیخ حسن روحانی میزان
اصطکاک با جریان شیرازی ها بسی بالا گرفت و آن طیف بسته
که عملا هیچ حرمتی برای این دو قائل نیست میوه چینی کرده سود
باندی برد.
لب حرف این طلبه هم در دقت روی عوارض چنین وضعی بر جامعه
ایران امروز خلاصه می شود.
هرگز اگر میزان نا خالصی ها اندر حواریون و کارگزاران این دو
زیاد نشده بود یکسری اتفاقات تلخ به سطح کشور رخ نمی داد.
اصلا چرا باید ماموری که خط قرمز اش نفس نظام است با شهروندی
دچار تنش گردد که سیاسی نیست؟مگر اینکه آن اولی و این دومی
یک کارهایی کرده باشند ناشیانه و ناشایست
آقای روحانی چرا در پیام نوروزی بعد و خوب صحابه نبی(ص) را
تمیز نمی دادی!؟(صحبه المنتجبین)
آقای شیرازی اگر همراهی در جنبش های عصر غیبت چون انقلاب
57ش فی النفسه فریب و گول خوردن معنا می دهد آن وقت باید
که دو برادر جناب عالی سید محمد در ایران و سید حسن اندر
عراق(رضوان الله علیهما) سر دسته ایشان باشند!؟
بله حرف های خام اینها طمع تام آنها را بر انگیخت که به سر همگی
و با دست خودشان شیره مالند .معامله تلخی که هرگز با جوانمرد
تیزهوشی چون مرحوم ناصر حجازی پیش نرفت.لذا و دقیقا به
همین خاطر سالها است بعد فقدان او حتی از یاد و خاطره اش هم
بیمناک اند.
صرفا هر کله گنده ای مترادف عقل زیاد و هماره اش نیست
#ناصر-خان-حجازی
#عقاب
در نهضت مشروطیت ایران شیخ فضل الله نوری چهره بحث بر انگیزی است!؟
او ابتدا همراه نفس جنبش است امادر دامنه شخصیت اش توسط غرب زدگان
صرف مجاله شد و طبعا میزان لج نامبرده را نیز چنان افزود که تن اش از
فراز دار آویزان گشت.
به انقلاب اسلامی هم آقای محمد نوری زاد حالت کم وبیش مشابهی دارد!؟
مقام عالی رتبه امنیتی مملکت در کش مکش های درون سازمانی و باندی
صرف آبلمبو گشت و در راستا قرار از کف وی جوری رفت که حرمت مولای
متقیان علی (ع) را هم حین حرف زدن نگاه نمی داشت.
حال هرچند دست بالا و راست حاکمیت نیز طیف اکثریت اپوزسیون این دو
را حلوا حلوا کرده روی سر جا دهند اما حقیقت از افول روشنفکری عرفی
فرای بحث ملی مذهبی نزد آنها خبر می دهد.
مرحوم آیت الله پسندیده هم یک شخصیتی بود که از بستگان نزدیکش
چه در مشروطه و چه انقلاب 57ش راهبر و مرشد گشتند. اما چون آدم بسیار
پخته و به معنی واقعی کلمه رند تشریف داشت در هر دو حالت فاصله خویش
نگاه داشته موضع منتقد خود را ترک نکرد و از قضا هرگز هم به جریانات
افراطی ملی نما یا مذهبی رخ اجازه نداد شخصیت یا وجود او را ترور کنند.
#المومن-کلجبل-الراسخ
نخست از زاویه مفهوم روشنفکر عرفی(راه طی شده مرحوم مهندس مهدی-
بازرگان)در نفی خوردن گوشت خوک ونگهداری سگ در داخل منزل گویم:
بدن این دو حیوان قابلیت جذب حد اکثری اورانیم محیط را دارد عکس
عنصر طبیعی چون ساروج که نفوذ عوارض اورانیوم حتی در انفجاربمب
هسته ای بر داخل محفظه ساروج اندود شده سخت می گردد.
یعنی خوردن گوشت خوک یا همجواری سگ حجم بیش از حد معمول
اورانیم را سمت تن فرد گسیل داشته سبب ناخوشی یا مرگ زود رس
گردد.
وامابعد جدای قبول استدلال عرف نزد روحانیت سنتی استدلال خاص
ایشان:
خلقت خوک و سگ بد شکل است همچون خرگوش و...(البته به نسبت
تقارن وتناسب بیشتر موجودات دیگر و لابد برتر) اگر زن حامله
بعنوان مبداء تولد انسان گوشتی از ایشان خورد بچه اش ذاتا بی-
غیرت و دچار چاقی مزمن و...گردد. ایضا رویت قیافه کریه اینجور
جانوران در دوره حاملگی مادر نوزاد اش را از داشتن چهره ای
ناز و خوشگل محروم کند ومثلا لب او جاک برداشته قادر به پوف
کردن شمع نیست
(مورد اول اشاره شده در علم ساینز و مرسوم جوامع بشری ثابت
شده است اما قسم دوم این استدلال ها عرفی نبوده تنها حاصل
یک باور مومنانه است یعنی علم حالا حالاها مانده تابدان دست یابد
الی زمان ظهور منجی انشاء الله)
#عجلکم-الله
#روشنفکر-عرفی
#روحانیت-سنتی-شیعه
نزدیک ده سال قبل دست برقضا آذر ماه پای منبر شیخ حسن آقا میری
بودم. درتهران والبته با لباس شخصی( گمنام)
آذر 1403 ش هم در حرم فاطمه معصومه(س) گرفتار منبر ملا حسین
آقامیری شدم. منتها این بارمعمم ولی به توفیق خدا ستون مسجد بر
دادم رسید و پشت آن از چشم خلق و دوربین مخفی گشتم.
دست آخر اما و درپیشگاه ملتم ازاین باب فقط بسنده می نمایم به
جمله ات ذیل:
از افکار هردوی ایشان به خود خدا و چهارده نورمقدس(علیهم السلام)
پناه می برم.بله قربانی کردن باور مذهبی پای مسلخ ایدئولوژی و یا
استراتژی در نگاه عوام شاید تفاوت فاحشی کند لاکن به منظر عارف
قصه دو روی یک سکه بیشتر نیست
#روحانیت-سنتی-شیعه
مذهبی سنتی بودن دو وجه کاملا متضاد دارد!؟ و هر چند در زبان
اکثر مردم ما هنگام گفتن زندگی نامه به یک کلیشه مرسومی
بدل شده که:در خانواده ای مذهبی و سنتی به دنیا آمدم (من
باب ایجاد حس ترحم در طرف مقابل و آبکشی عملی جانماز...)
ولی مادر زادی هم اگر در این جرگه بوده باشی به مقابل دوگانه
وحشتناک و لاجرم جاداری و بس.
مذهبی سنتی سابق روشنفکری عرفی و بعد از آن.
قبل منور الفکری حقیقی اش می شود یکی مثل شیخ حسن اللهیاری
که روزی هم دست آخر عبا عمامه انداخته با کنت و کرواتی صرف در
قاب رسانه علم گردد.
اما مذهبی سنتی بعد روشنفکری یعنی مصدق کبیر و آن سه یار
دبستانی شاگردش(طالقانی بازرگان سحابی) و...(رضوان الله علیهم).
به تجربه از بهر حقیر ثابت شده که قشر بسته و ایدئولوژیک حاکمیت
فعلی جهت فشل کردن و آبرو بری از این طیف مذهبی سنتی که البته
عوام بودن عملی روی شاخ شان است به حربه پول و دادن وجوهات
شرعی در صورت طلبه بودن دست می ازند.یعنی مدتی طرف را نمک-
گیر کرده و بعد از چند صباح با قطع یاری و حتی آبرو بری او را در
وضعیت سختی چنان قرار می دهند(پاشنه آشیل در روند مالی شبکه
اهل بیت(علیهم السلام) اللهیاری دقیقا هم ایشان بودند) که عملا
مجبور به محمل بافی و دادن ارور (بروز علنی نقطه ضعفها بصورت
ملموس و گسترده)شود و حقیقتا تیشه به ریشه خودش زند.ولی هیچ
مذهبی سنتی روشنفکر درطول تاریخ به چنین دام یا مشابه اش هرگز
نیفتاده است چنانکه مثل سلیمان صرد خزاعی (ره)گرفتار شد
#مختار-ثقفی
یکی رضایت گرفته از شهرداری(زاکانی) آن دگر وکالت داده به شهریاری
(پهلوی سوم) این وسط اما خدا رحمت کند خسرو شکیبایی را که نوکر
خودش بود و آقای اش ایضا که نه دست بر التجاع(شاه دوست) داشت
و نه میل ارتجاع(افراطیون جناح راست حاکمیت فعلی ایران)
#شهید-سید-حسن-مدرس
از مرحوم حجت الاسلام والمسلمین علی یالقوز آقاجی(ره)به طریق
دایی مرحوم بنده(محمد علی.فرزند دوم مرحوم آیت الله عیوضی)
بر حقیر رسیده به آذربایجان و حوالی تبریز سید صاحب کرامتی
می زیست که احوال اهل قبور نزد وی آشکار می شد!؟ چنانکه
اگر میت خاصی را مد نظر آورده و به کنار مزارش می رفت آنی یا
مدتی بعد در عالم رویا و...حقایقی من باب وی بهر نامبرده آشکار
می گشت.از آن جمله و به ظرافت بعض رندان روزگار مقبره شمس -
تبریزی اندر شهرستان خوی بود که نامبرده را به جوارش بردند.
آن مرد بعدها گفته بود:شمس به من رساند بیش از یک چندم
کتاب کلیات منتسب به من مورد قبول ام نیست و صاحب مثنوی
هم آدم خوبی نبود. او هرگز با حقیر ملاقات حضوری نداشت
این بدل خورشید مغرب سر زده (کنایه از افکار جلال الدین محمد
بلخی)که هم اینک نیز از جانب سکولار دموکراسی غربی و...
مورد سوء استفاده ابزاری جهت کنترل نبض جامعه ها قرار گیرد
کجا و من شرقی غمگین اش کجا!؟
#دکتر-حسین-فریدونی
#کتابی-که-باید-با-انبر-برداشت
فیلم هامون اثر مرحوم سید داریوش مهرجویی حسب روایت مقاطع
مختلف و داستان های متعدد بصورت پیوسته آن هم گونه ای که بیننده
سر درگم نشود نمونه است اما در این میانه صحنه ای خاص عجیب
خود نمایی می کند.
حمید هامون که در کودکی از خون می ترسید و موقع دیدن جراحت
عزاداران حسینی در خانه شان فراری شده سمت درویش سقاخانه
نشین(کنایه از قرائت عرفانی و صوفی گونه ازمذهب) متمایل می شد.
هر چند با چنان روندها وسرگذشتی به روشنفکر و فرهیخته ای بریده
از مذهب بدل کشته و حتی تظاهر به عدم خواندن نماز کرد شداید
روزگار و اختلافات خانوادگی باهمسرش کار را بدان پایه رساند که در
بیمارستان وقتی کسی برای امتحان دستگاه آزمایش خون او که ویزیتور
و فروشنده اش هست راضی نمی شود خود آستین بالا می زند.
این صحنه با زبانی بسیار زیبا و جامع کنش اغلب داعیه داران روشنفکری
به ایران از ایدئولوژیک تا لائیک را که حسب فاصله گرفتن از روایت عرفی با
مفاهیمی چون سنت های مذهبی آن هم بی خود و غیر ضرور در گیراند
باز تاب می دهد و باز درصحنه ای دیگر با یادآوری کتاب زنده یاد داریوش-
شایگان این آدرس را دقیق و جوهری تر می دهد.روحش شاد مهرجویی
#داریوش-شایگان
#روشنفکر-عرفی