در فرجام قادسیه وگریز ناگزیر جناب یزگرد سوم ساسانی(ره)
چون دومی به کاروان اسیران کاخ نشین واز جمله درفش ایران
زمین کاویانی دست آزید. گوهر های اش کند ومیان همپالگی ها
که لقب پر ططمطراق صحابی واپسین رسول خدا(ص)می کشیدند
برحسب غنیمت جنگی تقسیم کرده وآنگاه چرم اش رابه ماتحت
مسئله دار خود و یاران اهداء نبود. البته به گاه نشست ولم دادن
حالا اما وقتی ومطابق تصویرفوق این متن شاهدهستیم که یکی
از مریدان آتشین او چنین سنت وی درهم شکسته وعلم شریف
کاویانی بالای سرآویخته است نیک می توان دریافت باوجود همه
هوچی گری ها من باب عدم توهین به آن غلام مرد بچه بازخود
اما خلاف رویه نامبرده در پیش گرفته. چون با عرف و مصلحت
سازگاری اش نیست فرای تفسیر و تفهیم مذهبی
ایضا بهر جماعت افراطی عمری همان بیرق هفت رنگ فوقانی
تصویر کفایت کند :خلایق هرچه لایق
#پرچم-ملی
باید پرسید:حتی درحکومت عدل امام علی(ع)مخالفانی
صاحب رسانه چون مناره نیز پردل گستاخ بودند که سخن
پراکنی برضد حضرتش می کردند وچون صداقت ایشان
مورد قبول فرقین هست لابد حرف های آنها مفت و
مصداق تهمت زنی بوده...
ترشابی بی چشم و رو که درمثل کانال خراب شده
کلمه نشسته ژست و مدل آدم متین را الظاهربه
خود می گیرد و روایت سنتی از شیعه را حسب چراغ
سبز برخی از ایشان چون شیخ انصاری وسید خویی
(رضوان الله علیهما) مبتنی برحدیث مباهله و...
سند خروج از دایره آدمیت جار می زند اندر کتب
صحیح پنداشته ومعتبراش مادر جان شان عایشه
عثمان خلیفه الظاهر سوم را نعثل(پیر یهودی)
خوانده درمقابل فحش اش شنید و بعداز این دست
کتک کاری ها با مرگ سومی مدعی خون خواهی
او هم شد و این یعنی مجسمه تهمت.
عمروعاص بره های گوسفندرا به بعض اطفال
شامی داده وبعدازایجاد علقه ومیل بین آن زبان
بسته وبچه مذکور مبادرت به ربودن اش توسط
عوامل حکومت معاویه نموده تهمت ربایش را
گردن حکومت امام علی(ع)می انداخت و...
جدا از نگاه نگادانه امثال آیت الله سید موسی-
شبیرزنجانی و...به آن برداشت حتی موافقان
چنین تفسیری حرف چندان بی راهی نمی زنند
بابا ننه حقیقی انسان پیغمبر(ص)نفس ش
علی(ع)وحضرت زهراء(س)هستند پس کسی
که آنهاراقبول نمی کند ولدزنا است به معنی
حقیقی کلمه ونه اینکه ترکش های این رقم
تهمت به سمت والدین جسمی ونسبی وی رود.
مثلا اگریکنفر بااین متر وشاقول به پسر نوح
بگوید:حرام زاده مراداش اهانت به آن نبی-
خدا(ص)الزاما نیست.
اما گسترش دادن این لحن و جو سازی به منتقدان
مدنی حتی مسلمان سیاسی در دوره جمهوری
اسلامی وبدست عده ای از عناصر آن که روزی
قائم مقام مجتهد مسلم اش راهم انگ ساده-
لوح زدند... بحث جدایی است وبه حقیر غیر-
ایدئولوژیک یاحتی آقایان خویی وانصاری ربطی
ندارد.منتها سوزاندن این خشک وتر باهم
ازدیگر شگردهای عوامل وهابیت بهائیت و...
است وبا کنار رفتن چنین پرده های روی مسائل
می باشد که می توان درک کرد: بی همه چیزهای
چپیده پشت تیریبون ملغمه(کلمه)وصال ناحق
و...چگونه با پنبه ادب سر حق راولو در جامه و
اشکل توهین وتهمت مجاز عرف وشرع می برند.
#مادر-خراب
محرم 1445ش نیز چون سنوات معاصر قبل خود سوژه آبدار
و البته رذیلانه ای را ازبهر اکثرشبکه های ماهواره ای نیز
طیف بسته تمامیت خواه و ایدئولوزیک حاکمیت فرام نموده
تامن باب خوش رقصی جهت تامین کنندگان مالی غالبا چپ
جهود و عمری هم که شده موریانه وار به جان دستگاه
سیدالشهداء(ع)بیفتند مطابق آموزه شیطان اکبر به مابقی بچه
جنیان. چنانکه به سند صحیح و درکتب روایی شیعه آمده...
فرشید منافی از رادیو فردا ما را ملت مونگلی می داند که
عکس مابقی عراب و مسلمین که محرم را به شادی طی
می کنند و اول سال قمری شمرند زانو غم به بغل گیریم.
ایران اینترنشنال حضرت عباس(ع) را از جنبه خوشگلی
شنیده ذهنی جار زده دیده حقیقی مهرشاد شهیدی را
جای آن چاره ساز حال می داند و هم کلمه پیرو فاسوق
به نقل از یک نماینده موسوم به اصولگرا مجلس ایران
اندر فکر تصادم احتمالی علم های حسینی با تیرهای
چراغ برق است ودلواپس مسدومان حاصل گشته....!؟
اما جمیعا کور خوانده اید!
این عزایی است که نه تاصبح قیامت بلکه و به مدد
شیعیان خلص حیدر صفدر اندرمتن بهشت عدن
و آنجا که جای هیچ ملال نیست هم برپاست
لبیک علی من دفنه اهل القری
یاحسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین
#حسین-الکامل
صد رحمت به زئوس از چون عقیل هاشمی
اگر اسلام مال امثال این کارشناس شبکه کلمه است و بس
بنده از هرچه زئوس کافرتر هستم
#عروس-بند
طبق قوانین فوتبال بازیکن مهاجم تیم مقابل اگردرشرایطی با توپ به
دوازه بان نزدیک شود که دفاع گروه بیش از حد معین اندرحین حمله
قبل آن و بازگشت به محل پست سازمانی از وی که جلوکشیده عقب
بمانند و... او درتله آفساید افتاده و باید که مسابقه با سپردن
توپ به سنگر بان اصلی تیم احیاء گردد و هرنوع گلی درچنان شرایط
اگرهم زده شودمردود است
آیه 59ازسوره نساء مشهوربه اولی الامر نیز دقیقا مشت عامه مذهبان
را که باوجود اقرار صریح برحقانیت مولای متقیان علی(ع) حرب عایشه
طلحه و زبیربر جمل و معاویه عمروعاص اندرصفین با ایشان را می خواهند
که ذیل عنوان اختلاف اجتهادی اصطلاحا ماست مالی کرده و نادیدبگیرند
باز نموده سوت آفساید آنها را برگوش دارندگان وجدان می رساند.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ
راستی این ولی قطعی و مسلم سوم بعد از خدا و حبیب اش کیست!؟
اگرابوبکر هست که قاعل بود شیطان با وی ممزوج شده:(وان لی شیطانا
یعترینی) و اگر عمر ثانی ایشان باشد که نخستین شان یعنی پایه بنیان
خلافت خویشتن را قبول نداشت و فاش می گفت:بیعت با ابوبکرفلته بود
عثمان هم که جمهور مسلمین بروی شوریده جسد اش درقبرستان یهودیان
چال کردند هرگز درکنارفحش کاری با عایشه بعنوان مقدسات جماعت
عامه چنین جایگاهی ندارد
ودخترابوبکر یعنی زن ظاهری پیغمبر(ص) هم با استنادبه آیه:اَلرِّجَالُ
قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ.آیه 34سوره نساء
به مقام رفیع مذکور نرسد
معاویه نیز به دوره خلافت عمر و عثمان استانداری بیش نبود و پس
بی شک اگر هم داخل آدم حساب گردد دررتبه پایین تر ازآن سکوی
رفیع ولایت بعد الله و نبی(ص) بوده.
پس تنها امام متقین علی(ع) باز مانده که طبق تاکتیک صحیح خود به
شورای انتخاب خلیفه بعداز مرگ عمر و درآمدن مقابل رای امثال عبد-
الرحمان بن عف و...یعنی رد سبک خلفای راشدین قبل و تنها داشتن
اعتقادو التزام به فرموده خدا و سنت پیامبر(ص) شایسته عقلی و برآیند
نقلی چنان مقام رفیع می گردد و نهایتا قلم بطان برقول و خاک بر دهان
کسی که حسب چنین دلایل روشن و آفساید آشکار باز گل زدن بازیکنانی
چنین معلوم الحال را ذیل توجیه تفاوت دراجتهاد موجه جلوه دهد.
دلچرکین شدن بسیاری ازمردم ایران بر چیدمان حاکمیت یک دست جناح راستی
از زمستان1401ش حقیقت غیر قابل انکاری است منتها جا خوش کردن پشت این
نارضایتی و کوبیدن اصول عقیدتی مذهب حقه تشیع به بهانه آن مجرد از پندار
سیاسیون رایج کار بزرگ منافقان فرصت طلبی چون عبد الحمید هاشم زهی امام-
جمعه عامه مذهبان زاهدان از اواخرشهریور ماه 1401ش می باشد.
اینکه رهبرحاکمیت در جمع مداحان چون محمود کریمی و...دم از به میدان آمدن
این طیف همفکرش جهت داوم بخشی به قدرت موجودمی زند مسئله خاص فلان
برند سیاسی است.
منتها دهن کجی ظاهری عبدالحمید بدان موضع تنها شامل گوینده اولیه و اطرافیان
که نمی شودبلکه ذیل لواء و استتارش مفاد مثل حدیث شریف کساءکه فعل مرسوم
منبری و در زیرمجموعه اقوال و افعال تخصصی وی چون مداحی را موازی و درراستای
خلقت زمین و زمان با منظور ستایش آن پنج تن پاک(علیهم السلام)ذکر کرده شامل
می گردد آن هم نفی چنین روندی که اکثریت شیعی مذهب اش طبعا و بر طبق سند
صحیح ذکر شده نزد خودشان مخالف آن باید باشند .منتها عناد سیاسی ایشان با مثل
آیت الله سید علی خامنه ای در عین سواد کم مذهبی سبب می شود مو را دیده و
ازپیچش آن غافل گردند و متاسفانه با این عمری هم نوا شوند. آن هم با داعیه
محبت آل الله(علیهم السلام) چه حتی اپوزسیون قدرت هم دین جدای از سیاست
را فی نفسه امرشخصی دانسته و نفی نمی کند
چه کسی به او اجازه داده مطابق ویدئوذیل متن مستمع بیانیه مشتی هم پالگی
خود باشد که علنا جهت مراجع عالیقدرجهان تشیع که حتی حالت مستقل از نظام
سیاسی ایران دارند تعیین تکلیف نمایند!؟ حقی که دو داعیه دارمجتهدی شیعه
مطابق اصل باز بودن باب آن نسبت به هم ندارند چه رسد که بکری مذهبی بر
خود گستاخی ارتکاب اش را دهد. اف بر این همه بی شرمی
خزیدن ذیل عنوان پیشکسوت فرهنگی(معلم آموزش وپرورش) و به رخ کشیدن
اصل انسان دوستی وقتی در توجیه مذهب بی در و پیکرعامه مخلوط گردد البته
یکی چون ابراهیم احراری را هم پس خواهد داد...که در موشکافی مواضع
شیخ اش عبدالحمیدهاشم زهی بر فراز چوب های مکی زاهدان (رجوع شود
به خطبه علی بن حسین شهید(ع) در مسجداموی دمشق) به حالت خطبه جمعه
بر کانال کلمه و خلاف اصل فتوت که در شهرت اسمی یدک می کشد نادیده
خواهدگرفت:
چگونه بهائی یعنی پیرو آیین و مرامی نو پسین و خارج دایره شریعت محمدی(ص)
حتی خلاف نص صریح و مقبول جمهور علمای حنفی حق حیات و رفاه یافته اما جناب-
مالک بن نفیره(ره) مسلمان و ضمنا صحابی ختمی مرتبت (ص) تنها به جرم ندادن باج
تحت عنوان سهم پرداختی به بیت المال زیر نظر خلیفه ناحق وقت ازآن محروم
گشته سرش را جدا می کنند و با زن ایام عده ندیده اش فورا هم بسترمی شوند!
بلکه درعمرستان زاهدان به نام قاتل ایشان خالدبن ولید(لعنت الله علیه)عبادتگاهی
بر پا می گردد...؟
آقا اجازه!؟من شاشیده و ریدم(شماره یک ودو) درآن مکتبی که معلم دینی اش تو باشی
باید که جهان را همه برهم بزنند...بر مزرعه دشمن تو سم بزنند
لعنت به جماعتی که برمنبرتو...غیرعلی و آل علی دم بزنند
دقت درنظریه پلواریته عقیدتی از عبدالکریم سروش فاصله
گرفتن او با عرفان و فلسفه اشراقی تحت تاثیر آراءصاحب
مثنوی و...را فریادگر است.اگر به خطبه فدکیه حضرت زهرا(س)
رجوع شود آل الله(علیهم السلام) محور باور شیعی ناب هستند.
لذا اصحاب سقیفیه بنی ساعده نیز علما و غیر عوام عامه نباید و
نمی توانند که مورد نعمات چنین فضای آزاد ازجنبه اندیشه و
عمل باشند چرا که درمقابل ولی نعمت اصلی آن به اذن خداوند
متعال قد علم کردند.(منظورعدم دادن آزادی ظاهری نیست
که سنت اولیاء حق بوده حرف از مقدس ناشمردن آنها است)
از همین رو هست که باورداریم:کلیمی ارمنی و...فی نفسه
و تا ابد در دوزخ نمی مانند حتی به تعبیر جسورانه طالقانی(ره)
این وضعیت شامل مارکسیست های اصیل هم می شود.
پس چه سروشی که به پلواریته می خواند چه سیدمصطفی
طباطبایی که اندر مقابل نظریه او یک مشت ان قلت ازسر دل
بستگی به مسلک عمری چیده عملا هیچ فرقی ندارند.
آزادی و استبداد در تعریف عرفی دو نقطه مقابل هم اند اما
اندر پندار مذهبی تشیع وزنه و میل ائمه(علیهم السلام)
پتانسیل تغییر بنیادین همگی را دارد.
اینها عین دو چشم لوچ و منحرف البته هرکدام آخته به
سمتی هستندکه در رخ مرام پیروان سقیفه جا خوش
کرده است.نظریه مصطفی طباطبایی میراث و گفتمان
قالب عهد اموی و پندارسروش حاصل بازشدن آب
عرفان و فلسفه یونانی به شیر جامعه اسلامی مقارن
با زمانه بنی عباس بود.آن جبر و این اختیار وقتی به
حبل الله متین اهل بیت(علیهم السلام)گره نخورده
باشید هردو بر یک فرجام ختم می شود نابودی وبس.
مطابق آنچه تا اینجاعرض شد و با فرش قرمزی که در
اکثر رسانه های ماهواره ای خارج مرزهاا زکلمه تا گنج-
حضور بهرنشر و بست این افکارغلط پهن کرده اند باید
ختم کنم به جمله آسیدمحمودطالقانی(ره)که می فرمود:
چپ روی و راستگرا بودن حرکت همزمان و موازی سمت
گمراهی است.
بر لوچ صدر اسلام لعنت...
(فرمود علی بن حسین شهید (ع):من پسر کسرای ایرانم)
بردهانت خاک و سنگ ای گرگیچ ور پریده!؟ تو هند جگر-
خوار زاده را بر نوادگان زهراء مرضیه (س) ارجح
شماری و یادگاران کیخسرو را ازسردسته سفیانی
بادیه نشینان حاشیه دره بکه عقب تر پنداری و نیز
در تلقین این ور پریدگی بر خانه پدرانشان (احراق
بیت علوی و سوزاندن تخت جمشید اندر قادسیه)
به آتش جهل و حماقت خویش شعله دراندازی که
چه!؟با این همه بروز حرام زادگی ها اما باید که لاجرم
بدانی: آن سیف که پشت هاشم و امیه از هم برید
درحقیقت تبری بود از جنس مال خلیل بت شکن(ع)
و با تعیین مرز شجره طیبه و ملعونه دهان تو را بست
(اشاره به ماجرای جدا کردن اجداد به هم جسبیده
بنی هاشم وبنی امیه درطایفه قریش (این یک نقل روایی
است و خلاف آن هم مبنی بر صرف سرپرستی امیه و
نه فرزندی وی آمده )
تا از آن پس کسی جرعت نکند هرمجهول پدری را
(مطابق برخی مسانید عامه) که در حکومت عدل
امام علی(ع) گرخیده و یاغی گری پیشه کرده بود
بر اباعبدالله جعفر بن محمدصادق (علیه السلام)
ابناء و اولاد مطهراش ترجیح دهد.
به میمون های برمنبربگوید
که چوب است این بساط عنتری تان
(یادآوری کلام حضرت سجاد(ع) در مسجد اموی شام)