پیغام داده بودند:شباهت اسمی شما بافلان سیاستمدار لبنانی
که مقاطعی هم نخست وزیرآن کشور بود برای ما جالب است...
در جواب عرض می شود:جانم چه تشابهی!؟ یک دنیا فرق بین
آن سعیدحریری عمری و این سعیدحریری علوی
هست.
اصل ازلی کجا و بدل ابد!؟
خواهشا و احتراما عنایت نمایید
قالو رابع قلنا اول علی علی مولا علی علیه صلات والسلام
اصلاح امور عالم و بهروزی خلق ساکن آن از دو حال خارج نیست!اول
اینکه آن آقای خاص بیاید که ازمارکسیست در امتداد فلسفه دیالیکتیک
تا مذهبی به همه اقسام مسلمان یارسان ارمنی و...شهادت بر ظهورش
داده اند و دوم حال مردم خوب شود به مصداق آیه:ان الله لایغیرما
بقوم حتی یغیرما به انفسهم که بلاشک محصول جهدی عامدانه و البته
عامرانه است چیزی که در امروز خرداد داغ1402 شمسی بی تعارف
اندرمحیط ایران خود نمی بینم .
راستی چرا باید لیدرسیاسی ملتی شد که غالبا فله ای و مثلا همه آخوندها
را بد و بچه باز نیز کل دکترها را خوب و کودک ناز می شمرند.
این چنین جیفه گندیده ای (تعبیرامام علی(ع) درباره دنیا) فقط چون علی اکبر-
رائفی پور و مهدی میر قادری را در نوک سزد و القصه:
آره داداش ما سیاسی نیستم تا چنین هست یعنی آن سیاست درست که
لاجرم و هرگز به تعبیر بلندشهیدآیت الله سیدحسن مدرس جدای از
دیانت نیست
و هیچ ترس نداریم از اینکه چشم های لوچ مست ازشراب داشتن قدرت یا
خواب آلوده از لالایی رسیدن بدان همزمان خاکستری مان را خاک بر سری
دیده و توجیح کنند بهر مشتی عوام کل انعام
بابا بی خیال کتک خرما ملس و دستمان نرفته سمت کس و ناکس است
القصه:عاشقی شیوه رندان بالا کش باشد
اینجانب به حمدالله یک ریال از آنها نمی گیرم
پیشنماز تحت اشراف اداره اوقاف یا مرکز
مدیریت حوزه علمیه قم نیستم ...
وشما ملتم دعا کنیدکه به روال سابق و تا
اینجا قدمی ولو سهو از بهر و به سمت شان بر
ندارم و مابقی هیچ !چه العاقل اشاره تا وقتی
که در پاسخ بعض خام که فریاد می زنند:مرگ
بر هرچی آخونده به اینجا میرسم :حقیر
این خون ها را به گردن نمی گیرم چون باور به
آه مادران دارم
اما سکوت ممتد پیش و پس این کلمه ها فقط
بخاطراینکه آن والدین ندارد(سیاست) و با عوض
کردن فلان رژیم پشت کوه قاف چنانکه به زمستان
57ش تجربه شده با زبه همین آش و چنین کاسه
خواهیم رسید. پس چرا باید یک عمر میانگین
50ساله را صرف چیزی کنم که اصطلاحا پی اش
از آب است!؟(کشکی و پوچ)
لذا کش بدهم این گپ ها را که چه؟تا به اتهام
تبلیغ علیه نظام شان روم آنجا که مسلمان
نشنود کافرندارد.
نه جانم بگذار باشند!؟و فقط به قول آن حکیم
یونانی در خطاب بر اسکندر مقدونی مانع امتداد
حمام آفتاب ما نگردند چون بیسکویت خودش
در جلد تاریخ انقضاء دارد و هیچ نیازی نیست
به جار زدن فاسد شده یا نه من نوعی
تا بوده همین بوده شاهان آمده و می روند
پس این وسط فدوی هماره رعیت را چه!؟
مرده باد سعیدحریری .تنش در پست ترین
گورها تپیده و یاد خیرش از همه ذهنها دورگردد
اگر بخاطرچیز افنی چون حکومت غیرمعصوم (ع)
و فقیه اعلم جامع الشرایط که به تعبیرمولای
متقیان(ع) ازآب بینی بز کمتراست رضایت به
زدن طعنه و طشری بر شیعه حیدرکرار(ع) و
جمله احرارعالم دهد چه باتوم و گلوله جای
خود داردآن هم در سرحد نقص عضو و مرگ
آری حرمت محب اهل بیت(علیهم السلام)
حال به هر تیپ و اندرهر مرام ولو بی حجاب
ظاهری درنزد این سگ پا شکسته آن
خاندان عصمت و طهارت(علیهم صلات والسلام)
از پرده خانه خدا بیشترهست و مابقی:
اللهم عجل لولیک الفرج
یا ابانا مهدی(عج)فقط بخاطرت و غیرت به درک
حتی خودم منتها جدای حلقه وصل تان. پس دیگر
هیچ که همه چیزدر این خطوط خلاصه شده
هشیارباشید به ملاقات خدا خواهیم رفت
ربی من لی غیرک وعبدک ببابک
غروب سرد آخرین چهارشنبه سال66ش بود.شایعه گسترش جنگ ایران و
عراق حتی تا شهر ما تبریز خانواده ام را بر روستای دور افتاده حوالی قره چمن
ازتوابع بستان آباد کشانید بر اعتبار ساکن بودن چند تن ازبستگان در
آن.بچه های محلی در گوشه و کنارآتش های بزرگ و کوچکی راه انداخته و
ساقه های خشکیده نخود را به داخلش انداخته بودندو حالا که شعله ها
فروکش می کرد میان خاکسترش دنبال سهل وصول ترین آجیل شب
عید می گشتند برخی هم ازآن بالای (دوش)کوه پایه مشرف به ده روی تیوپ
کهنه و باد کرده مینی بوس وکمپرسی بر یخ هاسرخورده و با شتاب چون پرنده
بی پرپنگوئن روی سرما ها رد گشته و در باغچه های پایین دست متراکم
از برف پارو شده سقف و کوچه ها فرود می آمدند
در آن گاه غربت که دست باد صبا پوستم را به سرخی می زد و صدای رودخانه
جاری از مقابل کوه حیدربابا ملودی زیبایش را امتداد می داد آشوب لحظاتی
بعد که کل منطقه را درظلمات بی برقی فرو می برد جانم را گرفته بود و اشک
این کودک 6ساله را به پا .پس بی اختیار راه افتاده بودم البته نمی دانم که
به کجا تا اینکه پیره زنی نشسته بر درب خانه اش و به خیال رفته متوجه من
شد و با بهانه نان داغی که تازه از تنوردرآورده و به خامه یگانه گوسفندش
آغشته بود مرا دوباره به معوای خود برگرداند تا لقمه جانوران درحاشیه نشوم.
حالا سی و پنج سالی از ماجرا گذشته و هرچند نه آن بانو مانده و نه این بنده
طفل سابق است اما جدای ویرانه های کاشانه و بازمانده تنورش هنوزگرمای
محبت اهورایی وی را که در وجودم باقی است حس می کنم.
کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ
(عکس فوق متن روستای قیش قورشاق.اردیبهشت1402ش.گرفته شده
توسط سعیدحریری اصل)
حبیبم هفت سالی هست که جهت با تو بودنش و تجدید دیدار
که باور دارم ازعالم ذر آغازشده انشاء الله محتاج سرخم کردن
پیش مشتی ناکس و کسب اجازه از بلهوسان بهر ورود به
خرابه شان که لاجرم معوای مادی تو نازنین بود نیستم.
خانه قبر اگرچه با نام و خاطره وحشتناکش حداقل دارای آقا بالا
سری نیست که در عین جنون ادواری به صرف جبر زمانه و احکام
ظاهری عرف و شرع مسئولیت رتق و فتق امورت داشته باشد
و البته منت خدای را که در این قفس شکست و نیک به تو و حقیر
باز فهماندکه مرگ هم از نعمت های او است
حال هرگاه که توفیق رحمان دست داد و توان فدوی پیش برد
این تکه وامانده ات سوی تن سفرکرده خویش باز می شتابد
تا از یادنبرد که ماندنش را هرآینه مدیون اجداد طاهرین تان
(علیهم السلام)و البته خودت هست یا ولی الله.
راستش جناب مختار (ره)به هردری هم می زد باز انتقام تام وتمام
خون حضرت ثار(ع) تنها از دست کس دیگری بر می آید و بس(عج)
ومگر نه اینکه تو نیز پسر چهلم همان اباعبدالله باشی
پس به حق پدرت ای فرزند ازخدا بخواه تا منتقم تان بیاید چه باور
دارم دعای سوته دلان راستین یعنی شهیدان مظلوم اثردارد.
برشمر ذالجوشن قاتل حسین(ع) و فخرالکفر سبب جوان مرگی آسید-
محمدباقرعلوی لعنت حتی اگر زیر عبا و عمامه پیغمبر(ص) خزیده باشند
(تصویرفوق متن طلبه سعیدحریری بر مزار سیدمحمدباقرعلوی شکیب
22اردیبهشت ماه1402قبرستان بقیع قم المقدسه.جمعه غروب)
السلام علیک بنت باب الحوائج موسی بن جعفر علیه السلام
آخر شوال المکرم سرآغاز زندگی ظاهری نازنین دختی ازخاندان آل الله(علیهم -
السلام)هست . در وصف ایشان همین بس که از طریق چند امام معصوم(علیهم-
السلام)و مطابق حدیث صحیح بهشت برین بر زائران راستین وی واجب می گردد
مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتی بِقُمّ فَلَهُ الجَنَّه
(تصویرفوق متن توسط سعیدحریری گرفته شده است.23اردیبهشت1402ش)
حرم فاطمه معصومه(س) صحن امام رضا(ع)غرفه شماره18مزار حضرت استاد
ما مرحوم آیت الله سید عادل علوی شکیب.
در آخرین دیدارم با آن شادروان بعد ازفریضه ظهر و عصراسفند ماه سال97شمسی
سیدمعمی ازحاضران شرکت کننده در صلات به پیش نمازی ایشان شیشه عطری از
جیب خود درآورد بود که بر دست ماهم ریخت.گفتم:آسید چه بوی خوبی دارد انگار
که یاس باشد!؟و دیدم قطره اشکی گوشه چشم اش نشست...
اواخرشوال1444ق هم که توفیق دست داد به زیارت قبرشریف اش درحرم فاطمه-
معصومه(س)بروم.تا خادم فرش روی زمین را کنارزد و از تعجب نبود سنگ قبر ایشان
توسط حقیرمتوجه شد گفت:وصیت فرموده اند چون مدفن مادرم حضرت زهراء(س)
بی نشان هست برای این طلبه هم علامت نگذارید
گرامی باد سی شوال المکرم زاد روز بنت باب الحوائج(علیه السلام)
هفته آخر اردیبهشت ماه1402ش.تشرف طلبه سعیدحریری به
حرم فاطمه معصومه(س)
آری ز دیده ها نهان دیدم...من یکی پیرخفته در جوان دیدم
دوش بود و دوشیده اش جوهر...لبنی بر لبان پستان دیدم
خلق گویند سرابی در فلان دیدم...ولی به حق که آن چنان دیدم
بعد مرگ بر تربتم بنویسید...خود ثمین غنچه تر از جنان دیدم
سروده طلبه سعیدحریری اصل
شادی روح سید صاحب کرامت محمدباقرعلوی خواهشا الفاتحه
اللهمَّ یا مُلَیِّنَ الحَدید لِداوودَ علیه السلام لَیِّن لی قَلبِ فلان بن فلانه و صَلَّ اللهُ علی محمدٍ و آلهِ
(به قالب شعر و بند استعاره گفتم پس بیشتر از این و بر چنین دست
نپرسید که روزگار غریبی است نازنین...)
در بین چهارده معصوم (علیهم السلام) و اصحاب صحیح هم خاص ایشان
کسی لقب ابوالاسلام ابوالدین و...ندارد!
اما ابوتراب ابا عبدالله اباالاحراریا اباصالح و....بسیار است
یعنی پدران و سرچشمه های انسانیت و نه اسلامیت بین ایشان موج می زند
اصلا اسلامی که در بسترحریت رشد نکند عین کفر است و بس
تقلیل حرکت عرفی اولیاء خدا بصورت عام بویژه آن دوازده امام (سلام الله-
علیهم اجمعین) به حد عناوین مذهبی چون یهودی ارمنی شیعه و...یک
نقشه خطرناک شروع شده از ناحیه دشمنان تمام آیین های توحیدی چون
چپ های کمونیست لائیک و...است که استاد بازی زیرپوستی هستند.
این یک حقیقت نابی بود که مرحوم آیت الله سید رضا صدر افشاء کرد
تا بلکه مردم بصیربفهمندچگونه در روزگارما با عوض کردن جای واژه ها
بوسیله پنبه سر می برند.در عین اینکه هیچ چیزی هم الظاهراسقاط نشده تا
عوام پیرو مرام قربانی را به تحریک وا دارد.
وقتی در شیعه متداول است که می گویم:رسول اکرم (ص) یعنی عظمت
ایشان به حیطه ما وراء هم می رسد اما رسول اعظم فقط بزرگ مادی معنا
می دهد و بس.خوب گاو و فیل هم بزرگ هستند.یعنی من ساحت اشرف
مخلوقات را در حد مادی قیچی کرده ام و حقیقت امر مطابق قواعد صرف و نحو
عربی به ایشان کنایه بسته و توهین نموده ام.
چون در باب القاب الهی طبق آموزه های دینی ما مجموعه ای از اسماء حسنا را
من باب ذکر باهم و مداوم می گویم مثلا:یا عظیم یا کریم یا ودود و....
این شبهه موضوعیت ندارد ولی وقتی در باب نبی الهی خاتم (ص)یکی را اکثرا
بکارمی بریم بایدآن واحد توپرترین و بامسما بین موارد مابقی باشد
خوب حالا وقتی یک اسم ضعیفی را رواج داده قویتررا نادیدمی گیرندعملا بانی
چنان جریانی منافق اند و ریگ خیانت به کفش دارد...این موردیکی از هزاران
بدعت های امثال کعب الاحبار صهیونیست هست که به همت عنصر ستون
پنجمی ایشان در اسلام یعنی عمر خطاب اجرایی شده و بکری جماعت هم
امتدادش داده و پاس می دارند(لعنت الله الی قوم الظالمین)
کرم الله وجه یعنی ای علی ممد زید و...خدایی که تو اینقدردمش را می زنی
یک باتری در کالبدجناب عالی جاسازی نکرده تا چهره ات مثل لامپ روشن باشد
این مسئله هم مطابق آیات قرآن و روایات صحیح مورد قبول شیعه مردود
هست.چنانکه بر اساس آن از خدا می خواهیم که سیستم و اعضاء تن مرا درست
پیش ببر.قَوِّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارحی
یعنی یک جریان خودآگاه و کلنی مستقل از جانب باری تعالی خلق شده
ودرستش آن است که تمنای بقاء کلیت اش ازصانع یکتا بنماییم ونه اینکه با
خواهش چیزهای خرد دم دستی طلبیم و اشرف بودن انسان برمابقی مخلوقات
را به مسخره گیریم.در این فرازکنش جماعت بکری هم اگرخوب دقیق شوید
باز دست شیطان رجیم یعنی همان که زیر بارسجده الهی نمی رفت مشهوداست
و باید عین دزدها که مالکیت و طبعا کنتر برق ندارندبواسطه سیم از همسایه
یا تیرچراغ برق کوچه یعنی خود خدا نوربگیری .
بابا ما نخواستیم این خدای بی جنبه عمری را. به کی بگیم
از دیرباز تاریخ ایران زمین و عهد داریوش شاه هخامنشی تا دوره عباس کبیرصفوی(ص)
نادر افشار جناب کریم خان زند و برهه محمد مصدق که روحش شاد تمسک بر مولفه ای به
نام شعائر و مدد گیری از تمثیل گرایی در بطن حوادث سیاسی جهت پیشبرد آرمان ملی
رایج بوده است.شعائر در وجه مذهبی صرف نیز از دیر باز آل بویه بعنوان یکی از سلسه های
حکومتی شیعه مذهب و حتی قبلتر اندر روایات وارده صحیح از امام الرئوف حضرت ثامن(ع)
جا خوش نموده و البته نیک ابزاری است بی هر پرتی و زائده که در پیشبرد اهداف دستگاه
امام حسین(ع)عمل می کند.تخت جمشید میدان امام اصفهان و اصلا نوع آموزه سیاسی
محمدمصدق موازنه منفی از فهم صحیح و درک جنبه آموزشی درعین حال کاربردی شعائر
برخواسته است.
اما چه گویم از امروز که تحت تاثیر مفهوم ایدئولوژی بعنوان محصول پندار چپگرای جهانی
کار به جایی رسیده که با نام دین به ستون خمیه آن یعنی شعائر همه ور شده فروع فردی
حسین(ع) را چنان چاق می کنند که او را بعنوان شهید نماز جار می زنند!؟درحالی که بقول
آیت الله سیدرضا صدر(ره) تقلیل نهضت اسلامی ناب شیعی که در ابعاد و سایز انسانی
عرضه شده به حد صرف عقیدتی جفای بلاشک در حق فاضل در دانه ای چون جعفربن-
محمد(ع) اجداد و ابناءطاهرین ایشان(علیهم السلام) است
آقایان با شبنامه نویسی و بولتن فرض نمودن در ودیوار سفارت بریتانیا درتهران پیش
می آیند درحالی که طرف مقابل ایشان مجسمه دخترمعترض را به تیر رس و مقابل در
کنسولگری ایران بر اروپا می نهد...این یعنی اروپا هم به سیاست آغشته برشعائر ر و
آورده آن وقت جمهوری اسلامی با متم مذهب رسمی شیعه در قانون خود به همت
جناح راستش بری از آن در صددگشودن عقده های اجتماعی و سیاسی با شعار های
ایدئولوژیک است
کلاف بین دست تو که مهربان و دلکش اند
(مرادنازی ونحوه گرفتن اشیاء توسط کودک است)
مرا چنین به خانه مان دوباره از نو می کشند
قلاف و در نیام شب نگاه ات ای دلیل عشق
(نحوه تماشای معصومانه خردسال وزلال بودن سیاهی چشم او)
چقدر بی بهانه خشم را کنار حجله می کشند
پسر لهیب مهر را فقط به قرعه می چشند
(محبت غیر والدین به اولاد نسبی است)
ولی پدر به جاودان ازآن همیشگی خوش اند
چنان گلی و پشت و رو نداری از قضا همی
بدان به حتم کار و زار عدوی با سیاوش اند
(روند زندگی قطعا به بچه های عزیرکرده سخت می گیرد)
سروده سعیدحریری اصل.بهار1402