حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

دختردرختی

انسان های منطقی و نرمال به هم نوع خود مخصوصا کودک و پیر توجه و ترحم نشان

می دهنداین عنایت در دایره محدودتری شامل حیوانات هم می گردد. چون 

شباهت هایی با جاندار اعظم خلقت یعنی بشردارند.اما وقتی صحبت به دوستی

 گیاه و نباتات رسید متوجه بدان و ممارست ورزنده بر او بیشتر اهل عرفان و

معرفت واقعی هستند.

یعنی کسانی که دقت عمیق ورزیده و حوصله وسیعی تری دارد. پس روح والای

ایشان جدای دیدن معصومیت ذاتی و نسبی درصغیرو کبیرخلق بشری و جانداران

جنبنده حتی ساکت های ثابت سر سبز را نیزبه بر کشیده و عشق می ورزند.

مشهوراست آن مردخدا مرشدچلویی بازارتهران با درختان سخن گفته جویای

احوال شان می گشت...

خانم امریکایی (جولیاهیل)هم که در ویدئو پیوست متن حاضرمشاهده می نماید

از چهره و زبان بدنش کاملا معلوم است که فی نفسه شخص خوش ضمیری هست.

او توانسته با اراده والای حاصل 738 روز برشاخه لونا(درخت محبوبش)تاب آورده

در نتیجه مقابل قطع آن و نابودی جنگ های اطرافش را بگیرد

حاصل بیت بنگ

زیبایی های موجود در منظومه شمسی حاصل انفجار یکباره موسوم به 

بیت بنگ می باشد که چنین رنگ و سحابی عالی نیز چاله های فرو دست

و...بارآورده

اصولا هرنوع برخوردی شدید و یکباره تر یعنی دست اولی باشد 

حاصل مانایی دارد. فرضا یگانه کشیده ای سریع ناگهانی و آبدار 

صورت انسان قربانی را شاید از نواختن ده مشابه پس از خود

بیشتر کبود می کند و...

در رابطه زناشویی و مبحث غریزه جنسی هم همین روند جاری 

است.حاصل از ممزوجی جنسی یا حتی در موقعیتی قرارگرفتن که

ذهنیت و ضمینه آن ایجادشود فیزیولوژی بدن نر و بیشتر

ماده دست به تغییرمن جمله شیمیایی زده با بوی عرقی از نوع 

خاص و...تبلور می نماید

منتها زن و مرد اگردر پی مدتی طولانی از معاشقه سکس و...

به نقطه انتقال اسپرم نر به رحم مونث رسند قطعا احتمال

حاصل شدن بچه زیبا و دارای تن موزون کمتراست چون ژن ها 

و کرموزم بدنشان بخاطر مجاورت مدید یکدیگر در بسیاری 

موارد دست آن طرف را خوانده و خنثی کرده است.

اما طفل برآمده از صیغه یعنی بر طریق ازدواج مجاز به مذهب-

حقه تشیع که بدون چنان مقدمه ای و بعد آشنایی کوتاه 

مدت بانو  و همسر نطفه اش بسته می شود اکثرا خوشگل هست

شما گاهی زن شوهر بی نمکی را می بینیدکه فرزند نازی دارند

یا بر عکس بابا و ننه زیبا ولی بچه زشت. اما آنچه مسلم است 

و قابل راستی آزمایی به مثال اول در اکثرموارد محصول صیغه 

و دومی متولد سالها بعد از ازدواج رسمی می باشد.

ناز شصت امامی که خود زیبا بود و حکم به بقاء آن  داد

ناد علیا مظهر العجایب

ضرورت احیاء امر

هر که را اصرارحق آموختند... مهر کردند و دهانش دوختند

عصری که حسن بن مثله جمکرانی از تشرف خود محضرقطب دایره

امکان امام منتظر(عج)دم زد به روایت و سند موجود از علمای امامیه

چنین دست گپ ها به میان آوردن بسیار هزینه ساز جهت گوینده

بوده اما او با علم به ضرورت احیاء امر حضرت بقیه الله ارواحنا فداء

در بازسازی مسجد مقدس جمکران که اندر توان خودش به تنهایی

نبود خطر همی کرده  جملاتی من باب رویت یار به زبان آورد.

اما در همان جا حسب علم و رعفت امام (عج) و با اشاره به جریان

قربانی کردن آن بزسیاه و شاخص من باب باطل السحر و رفع اثر کید

معاندان نه تنها روند بازسازی  خانه خدا به فرجام نیک منجر شد 

وجود خود شیخ ابن مثله(ره)هم توانست چند صباحی بعدا دوام

در دنیا بیاورد.از همین روست که اهل فضل و فیض اشراقی 

راستین عکس عرفای انحرافی و صوفیان غیر صافی در بیان احوالات

معنوی و مکاشفات چون مسقطی(نوعی شیرینی جنوبی کنایه ازسوغات)

به نظم و حداقل نثر وزین افتاده اند تا ذیل سایه شبهه حاصل از آن

منیت را نیک از خویش بتارانند و  وصل دوباره و بیشتر یار میسور

نوازش لب جانان به شعر خاقانی....گزارش دم قمری به پرده عنقا

سیدی یا اباصالح المهدی(عج)


عبدالحمیدهاشم زهی غلط کرد

دلچرکین شدن بسیاری ازمردم ایران بر چیدمان حاکمیت  یک دست جناح راستی 

از زمستان1401ش حقیقت غیر قابل انکاری است منتها جا خوش کردن پشت این 

نارضایتی و کوبیدن اصول عقیدتی مذهب حقه تشیع به بهانه آن مجرد از پندار

سیاسیون رایج کار بزرگ منافقان فرصت  طلبی چون عبد الحمید هاشم زهی امام-

جمعه عامه مذهبان زاهدان از اواخرشهریور ماه 1401ش  می باشد.

اینکه رهبرحاکمیت در جمع مداحان چون محمود کریمی و...دم از به میدان آمدن

این طیف همفکرش جهت داوم بخشی به قدرت موجودمی زند مسئله خاص فلان

برند سیاسی است.

منتها دهن کجی ظاهری عبدالحمید بدان موضع تنها شامل گوینده اولیه و اطرافیان

که نمی شودبلکه ذیل لواء و استتارش مفاد مثل حدیث شریف کساءکه فعل مرسوم 

منبری و در زیرمجموعه اقوال و افعال تخصصی  وی چون مداحی را موازی و درراستای

خلقت زمین و زمان با منظور ستایش آن پنج تن پاک(علیهم السلام)ذکر کرده شامل

می گردد آن هم نفی چنین روندی که اکثریت شیعی مذهب اش طبعا و بر طبق سند

صحیح ذکر شده نزد خودشان مخالف آن باید باشند .منتها عناد سیاسی ایشان با مثل

آیت الله سید علی خامنه ای در عین سواد کم مذهبی سبب می شود مو  را دیده و

ازپیچش آن غافل گردند و متاسفانه با این عمری هم  نوا شوند. آن هم با داعیه

محبت آل الله(علیهم السلام) چه حتی اپوزسیون قدرت هم دین جدای از سیاست

را فی نفسه امرشخصی دانسته و نفی نمی کند

چه کسی به او اجازه داده  مطابق ویدئوذیل متن مستمع بیانیه مشتی هم پالگی

خود باشد که علنا جهت مراجع عالیقدرجهان تشیع که حتی حالت مستقل از نظام 

سیاسی ایران دارند تعیین تکلیف نمایند!؟ حقی که دو داعیه دارمجتهدی شیعه

 مطابق اصل باز بودن باب آن  نسبت به هم ندارند چه رسد که بکری مذهبی بر 

خود گستاخی ارتکاب اش را دهد. اف بر این همه بی شرمی

آخوندسکولار!؟

روحانیت سنتی چون مرحوم آیت الله سیدمحمد کاظم شریعتمداری و...اندر

بیان افراطیون جناح راست ایران علنا با الفاضی چون ضد انقلاب آخوند درباری

و...یاد می گردند. 

هر چند تاریخ معاصرخود گواه است که جریانی چون فرار سربازان ازخدمت

قبل از انقلاب اسلامی 57ش و اصلا موضع بی طرفی گرفتن راس آن نهاد 

قره باغی آذری زبان من جمله تحت تاثیرفتوا و نظرات ایشان بوده است.

شریعتمدار پدر بی هر تعارف گرفتاربل هوسی و عملکرد خام پسرخویش سید-

حسن اندر تشکیل حزب خلق مسلمان و همکاری هایش با مثل زنده یاد داریوش-

فروهرو...بود.یعنی عدم درک این حقیقت که در آن مقطع بزرگانی چون دکتر-

یدالله سحابی و مهندس مهدی بازرگان اندرعرصه سیاسی ایران حاضربودند

لذا دوباره و موازی کاری او می تواندنتیجه عکس دهدو سبب شد پای خودحضرت 

آیت الله هم به دادگاه کشیده شده مرحوم صادق قطب زاده اعدام گردد..

باری همه روحانیت منتقد تمامیت خواهان راستگرای نظام اینگونه عمل 

نکردند و گفتمان شادروان حاج سیدمحمود طالقانی و بعدها آقایان منتظری

و صانعی هاشمی رفسنجانی  آیت الله سیدمحمدجوادعلوی بروجردی(دامت برکاته)

و زنده یادداودفیرحی و...با تیزهوشی خاص   اصلا فرصت بیان چنان بهانه های

حقیقتا بنی اسرائیلی را سلب کرد و لذا انگ جدیدی تحت عنوان روحانیت سکولار

ورد زبان آن جماعت گشت که نه تنها واقعیت تبارشناسی و مصداقی ندارد جز

حاصل خواب های آشفته ایدئولوزیک ایشان تحت وسواس گونه و حتی استفاده

ابزاری تئوری توطئه نیست...

اومانیسم سکولاریسم مفهوم هویت ملی و...مثبت قبل از قرون وسطا و رواج 

مکتب های چون ارزش دادن به تن لخت آدمی یا رنسانس به حد و شیوه 

صحیح دربطن تعالیم آسمانی جا خوش کرده و اندرشرح این مطلب رجوع به

آثار استادآقای دکترحاتم قادری شایسته است.

منتها و چون حربه انتساب براندازی نظام وقت به نحله فکری مذکور اندر

ذهن حتی عوام شعله نمی گیرد آن را پیش کشیده و رویش مانور

دهند تا با دور زدن چهره هایی که نقش سازنده آنها در تاریخ معاصر

مشهود هست حاصل از فضای غبارآلود و پر شبهه مذکورخر مراد رانند

وسمقی بداند!؟

به سطور سابق همین وب عرض شد که نقد دوباره انتقاد را ناثواب و

عادت هوچی گران با نیت صرف سیاسی غیر متقی نیز عوام ماجرا دانم

لذا و با وجود اینکه می توانستم بعنوان کمترین شاگرد و حاضر در محضر

آیت الله آسید محمدجواد علوی بروجردی (دامت برکاته)پاسخی به 

شبه وارده از ناحیه خانم صدیقه وسمقی ارائه دهم بر آن امتناع 

ورزیده و درعین حال نمی دانم که از ناحیه خود حضرت استاد جوابی

به حرف ها ی او داده شده یا خیر چه در دنباله اش رعایت سبک

 ایشان را بر خویش فرض می شمارم

اما و به راستی وسمقی خجالت نمی کشد!؟ که به اعتبار پرپوگاندای

رسانه های چون ایران اینترنشنال و بادمجان دور قاب چینی بی سواد

دیگری از این دست و سبک علی شریعتی یعنی رضا علیجانی خود را

در موضع اسلام شناسی فرض کرده است و به ملامت جریان روحانیت

جلیل تشیع آن هم بی تمیز پر رنگ نمودن سه طیف سنتی هم 

ایدئولوزیک نیز جریان سوم پرداخته اند!؟

رجوعی به آثار و آراءسابق خانم وسمقی پر واضح نشان می دهد

بسیار بیش و پیش آنکه بر طلاب وارد دانسته خود او را شامل

می گردد .ولی عوام فریبان نشسته پشت رول رسانه هایی صرفا

برانداز که تنها نیت تعریف شده خود را اسقاط نظام حاضربی -

نیک اندیشی و بصیرت افزایی لازم جهت اصلاح  یا جایگزینی اش

قرارداده و فقط به ترک تازی نیز شلنگ تخته اندازی ولو به مدد

کذب محض مشغول هستند عین وسمقی یا عارف به چنان

حقایقی نیستند و جاهل نیز حتی عامدانه شیطانی متخاصم با آن

اسلام ومالکیت

هر چند گفتمان موسوم به نواندیشی دینی(چنین عنوانی را فی نفسه غلط  و 

پرادوکس می دانم چه آیین اصلا جدید و قدیم ندارد) را به دو روایت شادروان-

مهندس مهدی بازرگان و علی شریعتی تقسیم می نمایند اما نحله ای در این میانه

نادید گرفته شده و بر چپ مذهبی جمع زده می شود که تفاوت های بنیادی با 

قرائت امثال مجاهدین خلق و...دارد.

یعنی همان نگرش آیت الله سیدمحمود طالقانی(ره) و یار دیرینش زنده یاد 

مهندس عزت الله سحابی

نویسنده کتاب اسلام و مالکیت در عین عدم رد مفهوم کلی مبارزه با تضاد طبقاتی

به عصرغیبت منجی(عج)کاملا واقف است: نسخه مارکس جهت درمان چنان بیماری

عجولانه بوده چنانکه بعد از فقد مولف آن شاهدبودیم با فروپاشی اتحاد جمایر

شوروی پوکی ایدئولوژی مذکور مشهودگردید.

اشراف آقای طالقانی در قامت یک مجتهد حداقل با اشل و چهار چوب حوزوی اش

پر واضح نمی توانست که سبب گردد با وجود جو قالب گفتمان چپ تمایل بیش از

اندازه شرعی بدان توسط وی صورت گیرد.

مهندس بازرگان اما سرمایه داران اصیل و غیر امپریالیست هر جامعه ای را

به سان درختی سر سبز می دیدکه طبقه فرو دست از سایه و میوه آن بهرمند

شوند و لذا تبر برداشتن بر قامت چنانی را به هر بهانه توجیح و تفسیر رضا

نمی داد.اصلا در شکل عصر ظهورهم مبتنی بر پندار او بزرگترین سرمایه دار

مثبت یعنی امام دوازدهم(عج)با حضورخود دیگر ابشار بشر را برسرخان فهم

والا و شعور دل انگیزخویش خواهد نشاند.

لذا در افکارطالقانی و بازرگان نیز استادمحمد رضاشجریان عکس شریعتی و

مجاهدین خلق درگیری چندانی با فقیهان سنتی که ازمشهورترین کتب

آنها چون مکاسب پای بندی به اصل مالکیت خصوصی مشهوداست رویت

نمی شودو نقد ایشان نیز بر فقه جنبه ساختار شکن و محتوایی ندارد بلکه 

اصلاحاتی جامع و تناسب بخشی با دوره حاضر و قرن بیستم ملاک بوده.

چنانکه اندر مورد لیبرال دموکراسی رایج بر مغرب زمین نیز به رویه مشابه

همان یعنی رفورم و بازسازی عودت می دهند

(رضوان الله علیهم اجمعین)

سوال بنیادی!؟

سخنی با حجت الاسلام و المسلمین آقای محمد جواد محقق یزدی(حفظه الله)

سلام علیکم

حضرت مستطاب در و دیوار خانه ای از کوچه فیض شش اندر خیابان انقلاب اسلامی

قم المقدسه روز قیامت شاهد باشد که شما خلاف سنت صحیح و مرسوم

حوزه علمیه شیعه که حق سوال را بهر مثل این کمترین طلبه محفوض داشته 

و نهایتا پاسخ  یا عدم اش را با ابرازمحترمانه دستورداده است برکنایه و الفاظ 

فی نفسه لطیفه سان خویشتن بری از ورود به مباحثی دانستید که از بهر

طیف راست قدرت ایران حساسیت آفرین است و حتی شیخ حسن اللهیاری

را بخاطرپخش چند باره فلان کلیپ و فیلم خود در شبکه ماهواره ای اهل-

بیت(علیهم السلام)مزمت نمودید.(آذرماه1397ش)

حالا در مورخه ابتدای خرداد1402ش اما و چون مجددا با زدن گپ های 

از آن دست  به سوژه خبری امثال ایران اینترنشنال و...بدل گشته اید

لازم دیدم سمت سوال خود را از طرح مستقیم که به سنگ خورده است 

سوی وجدان های آگاه برگردانم شاید به هدف تنویر افکار عمومی رسد.

اینکه جنابت واژه محارب را به صرف مردم مجرد از عسگر و نیروی انتظامی

ولو با ادعای محافظت و تامین امنیت عام خلق شهروند تقلیل می دهید و 

عکس اش از ناحیه قوه قضائیه وقت دیده می شود که حکم اعدام آقای-

 محسن شکاری و...صادر و اجرا کرد.

شاید برای جو زدگان عرصه سیاسی فرای موافق و  یا مخالف نظام بودن

لقمه دندان گیری باشد اما شان محقق منصف من جمله ملبس به لباس 

روحانیت شیعه این هست که مباحث عرفی خالی را در طرح برمضامین

فقهی آغشته و با عنایت بدان که توسط مراجع عالیقدرتشیع سعی در

رعایتش می شود ترجیح دهد.یعنی و مثلا بازخواست کند: حقوق

شهروندی در قوانین پر رنگ و جزء نگاری گردد تا کارد سلیقه گرایی 

بر میانه آن  با تفسیرخاص برهه ای و در مورد نبرد...

اما شما اصطلاحا و با آن متد سخنرانی در این باب بهانه توبیخ  و نیز

توجیه طرف مقابل سوار برمشتی الفاظ ارزشی با نیت انگیزش عوام 

و مشابه خودت اندر محوریت فقهی را خواهی داد

درد اینجا است که بخش زیادی از روحانیت سنتی قائل به نقش

متخصصان غیرمعمم در مباحثی چون جامعه شناسی و روانشناسی و...

نیستند و جالب اینکه همان طیف به درگیری و اصطکاک با نحله 

ایدئولوژیک مذهبی چون مجاهدین خلق  و جناح راست نظام جمهوری-

اسلامی ایران دست می ازند که با وجود همه تفاوت ها در یک نقطه 

اشتراک دارند و آن عدم نقدهای موردی و اصلاحی به فقاهت و راندن

آن با جهد علمی خویش از بهر زندگی در لحظه است.(آراء مرحوم-

مهندس بازرگان درباره فقه)

آقای محقق مرگ حق هست و هیچ بعیدنیست عجل این کوچک 

خیلی زودتر ازشما بزرگ در رسد اما و با نوشتن این چند خط خواستم

برمردم خویش متذکر گردم  من باب یادگاران مانا که عملکرد طیف-

سوم روحانیت نه صرفا سنتی و نه بامحوریت ایدئولوژی چون شادروان

دکتر داود فیرحی را به ثواب و فلاح نزدیکتر یافته ام.

جر راست نباید گفت هر راست نشاید گفت والسلام

آیا امام حسین (ع)فحش داد!؟

ضرب المثل است:کوری عصا کش کور دگرشود

منصورارضی مداح همفکرجناح راست با استناد به این بخش نقل نهضت 

حسینی و مقتل عاشورا مدعی فحش دادن حضرت امام حسین(ع) به 

ابن زیادشد:

ألَا وَ إِنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ مِنَّا بَینَ اثْنَتَینِ بَینَ الْمِلَّةِ [السَّلَّةِ] وَ الذِّلَّةِ وَ هَیهَاتَ مِنَّا الدَّنِیئَةُ

درحاشیه و نقد دیگرانی غالبا  اصولگرا با محوریت پندار خویش ازمفهوم کلی 

عدم توهین به مقدسات من جمله عامه مذهبان شهروند ایران چنین تفسیری را

راعین بی سوادی شمردند و به مزمت آن مشغول گشتند

خوب حقیردر این متن دنبال بحث بر انتقاد وارده به منصور ارضی نیستم چنانکه 

استدلال آبکی او که فرق کنایه و توهین درکلام معصوم(ع)را تمیزنمی دهد جای 

بحث ندارد.

مخاطب بنده اما فقط مردم عاشق آل الله(علیهم السلام)هستند که احتمالا دراین 

میانه و حاصل گردو خاک چنین بحث هایی از اردوگاه عناصر پر رنگ سیاسی دیانت-

شان است گرفتاربدفهمی  شود.

روز عاشورا یکی از اصحاب حسین بن علی(ع)و 72تن شهدای کربلا به عثمان خلیفه 

سوم عامه فحش داد و حضرتش درعین شنیدن چنان حرف هایی که حکم رجز 

جنگی داشت به مزمت گوینده نپرداخت و بر فعل وی عملا چراغ سبز نشان دادند.

یعنی شرعا اگر تقیه جواب نداد تا آنجا که نیت کشتن شیعه ای توسط عثمانی 

جماعت پیش آمد فحش راس عقیدتی آنها و آزردن شان  به چنین ابزاری

بلامانع می باشد.

پس امام حسین(ع)شخصا توهین نکرد چون دون شخصیت والای او است اما طبق

آیه:لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا.آیه148نساء

مانع توهین غیرمعصوم مظلوم هم نشد

مستقل

آن حکومت پشت کوه قاف از سویی چنان درایتی نشان می دهد که مثلا

درجریان فراخوان سرکرده جنبش ری استار(سید محمدحسینی مدعی 

مرام درویشی)به آتش زدن درب مساجد با استفاده و زوم روی تکنولوژی

موبایل یکی از عوامل این وقاحت بی شرمانه و ضدحریت را خفت کرده

به داخل گونی می فرستد

و در دیگر سو فردی از برجسته ترین سردارانش را احتمالا بواسطه انداختن 

سیمکارت سابق به گوشی جدید و تکرار چند باره این عوض کردن خشاب-

سان  ردیابی شده و عمودی(کنایه ازکشتن)تحویل می گیرد...

حالا و این وسط بلا نسبت مگه بنده یک تخته ام کم هست  که بگویم اینها 

کلا خوب اند یا بد.چنین متای نابی  را باید فقط دردکان حسن عباسی پاسدار 

و شهرام همایون سلطنت طلب  جست.

چیزی که حقیرمی بیند ملغمه ای حاصل از آزمون و خطاهایی است که همراهی

با آن نفرین مادرشهیده ندا آقا سطلان را بارخواهد آورد و ضدیتش ننه 

شهیدعباس دوران را به خشم.

ولی و  راستی چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی!؟

اینجوری شد که تصمیم گرفتم بروم سی خودم و اگر کارد بدجوری به

استخوان رسید فقط دست بردارم به درگاه الهی که:

خدا لعنت کند هر چه بسیجی بد و رحمت نماید بسیجیان نیک روزگار را.

حالا می ماند هزینه استقلال طلبی که ایضا باید به طیف زبان نفهم و

بسته افراطیون جناح راست ایشان بپردازیم وب س.

عین و به سبک همان رادمرد والا ناصرخان حجازی (روحش شاد)

ان حیات عقیدتی وجهاد

صاحب این قلب ملول که امروز و به سبب گرفته شدن بعض عروق

کرونل ذیل دستگاه آنژوگرافی رفته اگر هر صبح  ایام گذشته کمی

 زودتر ازبستر برخواسته و قبل کل کل های خواب آلوده اش 

پیرامون اول و آخر صف نانوایی یا پوک ناشتا برسیگار ارزان قیمت

لباس ورزش به تن چرخی اندر پارک محله می زد بلاشک آخر و 

عاقبتش این نبود.

بله دردها که قلمبه می شوند یعنی وقت زائیدنشان رسیده 

و تو از خیلی قبلترهمه هواس و هوش خود را باید که جمع کنی

تا خلوتی پیش نیاد و نطفه ای بسته .چه عذاب  وجدان سقط

آن سوی چهارماهگی و بدتر زجه موره  زائوی قصه نخواهی

دید.آری  پیش از آنکه دشمنان ات عددی شوند باید ولو

بواسطه معادله و رادیکال این ذره های تحت صفر و نقطه های

زیرپونس را چنان از حیزانتفاع ساقط کرده باشی که آب در

دل کسی از شهروندان تکان نخورد و سوژه جهت شبکه های

ماهواره ای مخالف خوان که دارکوب وار و چکش سان بواسطه

هرچه فقط دنبال کوبیدن ات هستند فراهم نیاید به مصداق 

و در راستای آن کلام حضرت ثارالله (ع):

ان حیات عقیدتی وجهاد

(اصلاح طلب نیستم امابه عقل و فهم شان فراری میزان و به 

صرف وجود احترام گذاشته دوستشان دارم مخصوصا جناب

دکتر صادق زیباکلام استادعلوم سیاسی دانشگاه تهران)

پرنده باز زندان آلکاتراز

بله و شکرش اراده کردم در میانه آخوندهای موافق یکدست جناح راستی

و ایضا شیخان مخالف از بیخ سنی  وحدت مسلمین را پاس داشته این همگی

را میان زمین و آسمان سنگ و قلاب کنم که جدای ازخیر قطعا نداشته شان 

فقط شرحتمی ایشان نثارمن و تو نشود تا باهم بمانیم تنها و البته نه زیر پتو 

که شایعه هم پاله بی مزد و هم پیاله های پیمانی امثال بهائیت  است بلکه و

بقول آن نازنین مرد فرهادمهراد اندر نیم روز روشن تا فقط و بیشتر

ببینم ات که با هرآینه خم شدنم چگونه قد می کشی جان بابا...

بگذار این همه متلک ها و از آن نیز بیشتررا نثارم کنند چه باورکن نه دیگر

گوش می شنود و نه چشم هایم می بیند که لابد و بی شک سمعک لازم و

عینک مایل منم البته اگرتو  زحمت خریدنش را کشیده باشی  ولو با

آن پول تو جیبی های کم که خود بی هواس ام گاه و بیگاه تقدیم کرده ام

ببین و بدان که باز بقول عمو فرهاد با این دست های خالی هنوز منت

خدا را که یکی مرد مقابلت ایستاده هم او که به نادیده قاضی و هم

برناکرده راضی نیست و هیچ رقمه از موافق تا مخالف با تناب پوسیده 

اهل سیاست به چاه ویل گذر زمان و مفت باختن تنها سرمایه اش یعنی

طول همین زندگی رضا نمی دهدهر چنددر عرض آن راضی هست تا 

همگی را خرج کند بخاطر اینکه  شبی واحد و  فرد تب نکنی جانا

باشی خوش و من که سایه بان بودنم ازخرما پزان تا تموزش فقط بهرت

 ای همه جان که امتدا داین سیروریت بی رحم زمان و سوانح ایام قرار

است عین دو ماراتون تنها یک پیام ام را به مددت جهت دیگر هم 

قطاران  بشری  مان انتقال دهد وبس:

خالی بودن عیب نیست خالی بند شدن ننگ دارد و یا حتی نه ببوی

شیرازی که وسط چنین معرکه ای به توپ فوتبال می ماند و باری به

هر جهت از همه سو پا می خورد تا که وقت فس(رفتن باد)اش رسد

با نام شهریار آهی  یا نایاک و هرجنده از جلو و عقب داده دیگری

راستی مشدی اگر چه پرایدی و هشتادی باز سخت مطمئن هستم

این پیکان زرد قناری خسته و  و امانده از عهد60 را که به بوکسر

شدن  برتو رضایت داده است روی چاله آسفالت و گرد راه  خاکی 

لاجرم دخمه تعویض روغنی چنان خرکش نخواهی کرد که به نام 

عذاب  وجدانش دربا تو نماندن و به اهل بخیه پیوستن متمایل گردد.

باش که از بودنت بقا می گیرم...جان منی و ز جعدت جلا می گیرم

(جعد روشنی و شفافیت موی سر مشکی جوان)

از طرف پدرروحانی ات یا همان بقولی پرنده باز زندان آلکاتراز