حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

غلط انداز!؟

آن سوتر از مسجد مقدس جمکران خط  آهنی می گذرد و بیابان با 

پستی بلندی های کوتاه دارد.روزی گذرم دقیقا به آنجا کشید وسط 

ظهر زمستانی در دل سرمای کویری اش باخودم گفتم:من اینجا چه 

کار دارم!؟بعد ادامه دادم :از زیر گذر میدان بقیه الله(عج) وکمر بندی

متصل به جاده قدیم کاشان با شخص همجنس باز و خطرناکی هم

قدم شده بودم پس از او ترسیدم و در یک فرصت مناسب زدم بر

سمت جاده خاکی .

باز به راه ادامه داده حاصل برف در حال ذوب از حرارت خورشید 

رخشیدن انگشتر نقره ای را دیدم با رکاب زرد و  عقیق فیروزه.

راستش هنوز هم دارم اش.

بعد رفتم داخل مسجد و از زور خستگی زیر باد گرم چیلر نشسته 

خوابم برد.بیدار که شدم همان مردی که عوضی می پنداشتم 

و در  راه از سایه اش فراری شده بودم نشسته مشغول زدن 

خودش بود!؟یکی از خادم ها  گفت: دیوانه است. من اما رفته

صورتش را بوسیده و گفتم:دیوانه منم !که هنوز نفهمیدم 

با ظاهر و  چند قدم همسفری در مورد مردم قضاوت نکنم آدمها 

که سهل اند حتی خود بیابان خدا

ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا کَسَبَتْ أَیْدِی النّٰاسِ

فَأَظْهِرِ اللّٰهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّیٰ بِاسْمِ

رَسُولِکَ، حَتَّیٰ لَایَظْفَرَ بِشَیْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ،

#محمد-المهدی-الحی(عج)

تبصره قصه!؟

اهل سیاست باهمه اختلافات وکش مکش شعارهای مشترکی

هم دارند که اگر عمیق بنگری بسیار و  ایضا آبکی است!؟

می گویند:تو که مشارکت نمی کنی پس حق اعتراض به 

عواقب برآیند این دموکراسی موجود را نداری و بس.

اما راست و حسینی اش من مخالفتی با آن ندارم !؟ولی به

سبک برخی از این اهل سیاست یک تبصره و ولاکن 

بدان می بندم و بس.

کدام حزب دار و دسته در عالم است که راضی به

دادن اطلاعات مخفی و طبقه بندی شده به کسی شود

که می خواهد تحقیق عادلانه کرده و در نتیجه مثلا

پیرو بهمان جماعت شود!؟

و جواب اما به هزار و یک بهانه توجیح و مصلحت ضمنی

نه است ولا غیر

خوب در تکمله و از این دست ما هم می گویم به بانگ

جلی و همه گیر:سری که برای من نمی جوشد می خواهم 

سر سگ در آن بجوشد.

از علائم ظهور و دولت امام عصر(عج)همین روشن و باز

شدن تمام ابواب و پستوهای علم در ضمینه های متفاوت

و گوناگون است

اللهم عجل لولیک الفرج

#انا-من-شروطها(کلام ابوالحسن رضا (ع)در سفر اجباری مرو)

مستجاب الدعوه

تاریخ به خاطر می سپارد در این مهر و آبان 1402ش چه

بسیار فرد سیاسی رنگارنگ من باب آن دختر به کما 

رفته روی تخت بیمارستان حرف زده و لب کلام شان 

اندر مورد سبب ماجرای وی این هست که: کی بود کی

بود من نبودم و مقصر آن دیگری است که از ما نه

ولی ای کاش جای این همه رجاله  تریبون دار یک مرد

صاحب جلالت و بریده از دنیایی یاد او می کرد و حسب

نفس حق اش شاید که از تخت بیمارستان بلند می شد

اللهم عجل فی فرج صاحب حق الجدید

#ولاه-عدل

ضرورت احیاء امر

هر که را اصرارحق آموختند... مهر کردند و دهانش دوختند

عصری که حسن بن مثله جمکرانی از تشرف خود محضرقطب دایره

امکان امام منتظر(عج)دم زد به روایت و سند موجود از علمای امامیه

چنین دست گپ ها به میان آوردن بسیار هزینه ساز جهت گوینده

بوده اما او با علم به ضرورت احیاء امر حضرت بقیه الله ارواحنا فداء

در بازسازی مسجد مقدس جمکران که اندر توان خودش به تنهایی

نبود خطر همی کرده  جملاتی من باب رویت یار به زبان آورد.

اما در همان جا حسب علم و رعفت امام (عج) و با اشاره به جریان

قربانی کردن آن بزسیاه و شاخص من باب باطل السحر و رفع اثر کید

معاندان نه تنها روند بازسازی  خانه خدا به فرجام نیک منجر شد 

وجود خود شیخ ابن مثله(ره)هم توانست چند صباحی بعدا دوام

در دنیا بیاورد.از همین روست که اهل فضل و فیض اشراقی 

راستین عکس عرفای انحرافی و صوفیان غیر صافی در بیان احوالات

معنوی و مکاشفات چون مسقطی(نوعی شیرینی جنوبی کنایه ازسوغات)

به نظم و حداقل نثر وزین افتاده اند تا ذیل سایه شبهه حاصل از آن

منیت را نیک از خویش بتارانند و  وصل دوباره و بیشتر یار میسور

نوازش لب جانان به شعر خاقانی....گزارش دم قمری به پرده عنقا

سیدی یا اباصالح المهدی(عج)