حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

دخیلک یامولا

با آرزوی برداشته شدن هم و غم از دل اهل ایران و شیعیان مولای

موحدان امام علی بن ابیطالب (علیه السلام) نیزایجاد اسباب راحت

ایشان در عین تفاوت سلایق حال به هر طریق مدنی  و مشروع در متن

وقایع تلخ سیاسی  مهر1401ش به عین حفظ تمامیت ارضی کشور

دخیلک یا مولانا علی بن ابیطالب(علیه السلام)

ماه تابان دو عالم علی است...بعد شمس نبوی او ولی است

نور احمد می دهد با انعکاس...برفروزد هر که را مشتری است

بنده رب و خدای دلبری است...مست ازلی از جام سرمدی است

دست حق بهر خلایق مددی...ناجی دین لقب اش حیدری است

دخیلم یا ساقی ای کننده درخیبر...

سروده شیخ سعیدحریری اصل

حاج آقا من المومنین

آهای تویی که هر هفته خدا یادی از حاج آقا

عندالمومنین می کنی (فرشیدمنافی رادیو

فردا)سالی یک دفعه هم محض رضای هم

او ذکر خیری از من المومنین کن البته اگر

واقعا ریگی به کفش نداری...

(عندالمومنین یعنی کسی که موازی آنها است کنایه از

 منافق.من المومنین امابه جزء ایشان گویند)

امثال همفکران منافی به بهانه مخالفت باجمهوری

 اسلامی به خوداجازه می دهند نفس مذهب راهم 

ضمن مواضع خویش به مسخره بگیرند که ضد

اخلاق انسانی مجرداست

والاتبارمحمد

تقدیم به پیشگاه ختم المرسلین محمود احمد محمد(ص)

مصادف با17ربیع الاول1444ق.سروده سعیدحریری اصل

کامل شده چون دفتر انجم حسب نام محمد

ای لب بکش اش کل چه تبسم زده بر کام محمد

سائل منم  و او که غنی پیشه دهراست

حاتم به یقین خورده نان در قبل خان محمد

اغیار بر خیرند نجوم و فقط اش آل محمد

(حدیث منتسب به پیامبرنزدجماعت عمری:اصحابی کنجوم)

ورنه رمع نعثل و بوبکر نخوان یار محمد

زهرا دخ در دانه که خود مادر بابا است

سیبی ز جنان بود که خوردش دندان محمد

چشمه است یقین گفته الله  ولی جام محمد

جبریل بیاورد و همه ریخته در فال محمد

سلمان که شنیدی یکی مرد عجم بود

حالا بنگر گشته به اهل و در انساب محمد

حیدر پسرعم وی و نیست مگر جان محمد

چون یک تن واحد به دو بود مال محمد

دانی که اویس قرن اش حب چه می داشت

آن خال لب شاخص و صورت چون ماه محمد

شبربه شبرش اخ و هم هر دو ز اولاد محمد

(شبروشبراولی بافتحه دومی ضمه:حسنین(علیهم السلام)

میثم که به مقداد رسید از قبل کارمحمد

اللهم صل الی محمد وآل محمد

چهارده نورمقدس

تقدیم به نورهای طاق عرش قبل خلقت فرش:

نیستم طالب فیض غیر توان عبرات

چهارده امکده و کهف امان حضرات

عمر نوح اش اگراز دست قضا بازدهند

نکنم جز به فداشان همه این سنوات

در خرابات مغان نیست رهی بر ظفرات

گر نشان اش ندهد پیر مقام ثمرات

حالیا گوش کن ای سالک از ساعه شنو

نی ندانست مگر ضبط مقام نغمات

اسالک ان تدخلنی فی جمله العارفین بهم وبحقهم

(فرازی ازدعای جامعه کبیره)سروده سعیدحریری

ظفرات:جمع ظفروپیروزی

عبرات:قتیل العبرات لقب حضرت حسین شهید(ع)به معنی عبرت

پیرمغان:لقب مولای موحدان علی(ع)درشعرحافظ

نی:سازبادی مادر

جلولا

تقدیم به جناب هرمزان سردار نبردجلولا:

هرمزان سردار ایرانی چون به اسارت درآمد و مقابل خلیفه

ثانی عامه عمر بن خطاب درمدینه النبی دست بسته زانو زد

ازخوردن آب به ظرف مخصوص سگ قبل ازاعدام اش  امنتنا

ورزیدو همین امر در عین درایت امیرمومنان علی(ع) با

استدلال متین و انساسی ثانی را مجبوربه کرنش درقبال

حکم قتل وی و عقب نشینی از آن کرد.

خوب و در هر حال متن این قصه که موردقبول علما و درج 

شده بعضی کتب بکری می باشدثابت می کند براساس سبک

عمر زندانی حتی محکوم به اعدام دارای حقوقی می باشدکه

رعایت آن از برای حاکمیت با داعیه اسلامی واجب است.

این همه درحالی است که باز جماعت عمری خود از آزارشدید

مسلمین حتی بعض اصحاب نبی(ص) درزندان های رژیم

معاویه خبرداده اند....

به دیگرسخن معاویه رد و رفض کننده سنت عمر هست.کاری

که وقتی از طرف شیعیان اهل بیت(علیهم السلام)رخ 

می دهد تندرویان اصطلاحا سنی حکم به قتل ایشان می دهند

اما در موردخال المومنین خویش(لقب پدر یزید نزد عامه) زیر-

سبیلی و در اوج دوگانگی نادید گرفته هرگونه ان قلتی نسبت

به وی را جایزندانسته و راه نمی دهند.

ألا لعنت الله علی القوم الظالمین من الأولین و الأخرین .

اصل امتحان!؟

سال ها پیش (دهه70ش) فرزند فقید آیت الله سید محمد جواد علوی -

بروجردی(دامت برکاته) به حقیر گوش زد نمود:خوب دقت کن که

ابوی کی تو را امتحان می کند...!

راست اش مدت زیادی با این سخن درذهن خود دچار تنش بودم

 مخصوصا اینکه عمر گوینده دیگربه دنیا نبود و شخصیت بسیار پاک 

و مظلوم آن سید همیشه در قاب خاطراتم پر رنگ جا دارد

(رحمت الله علیه)

تا اینکه شبی  ازماه رمضان 97ش در میانه مجلس روضه ای که به بیت

شریف ایشان در قم المقدسه جریان داشت دیدم زیر چشمی به حقیر

دقت داشته و در پی این بودند تا حالت بکاء و غم را در چهره من جویا 

شود که هست یا نه....

طَأطَأَ کُلُّ شَریفٍ لِشَرَفِکَم (فرازی ازدعای جامعه کبیره)

#عالم-عامل

عمامه شیطان!؟

عمامه در اصل و صحیح املاء آن امامه است منتها حسب

رواج بدین شکل نگارش در عرف ما چنین بهره می بریم.

عمامه ای که طلبه حوزه علمیه شیعه بعد از حدود پنج سال

تحصیل بدست مقام رفیع مرجعیت بر سر خود گذاشته

و اصطلاحا ملبس می گردد بر دو رنگ سیاه(مخصوص-

سادات) و سفید( غیرسادات یعنی کسی که والداش از

پشت در پشت پدری اولادپیغمبر و ائمه(علیهم السلام)

نیست والا بسیاری مردم در بستگان و نسل قبل خود از

سادات مونث دارند و عملا ایشان نیز فرزند تنی و فیزیکی 

اهل بیت(علیهم السلام)هستند اما سید نه) می باشد.

شکل بستن آن با آنچه میان ملایان عامه استفاده شده

و بر بالای  پیشانی و موازی فرق سر چین هایش  روی هم

قرار گرفته فرق دارد و این چین ها پرچین وار کل سمت

جلو  کله را در برگرفته و با تکه ای از انتهایش که اصطلاحا

تحت الحنک گفته می شود درکمی بالاتر مهارشده تا ازهم

بازنشود.نام این عمامه سحاب هست و حسب اینکه در

روز عیدغدیر خم نبی اکرم (ص)آن را بر راس مبارک 

مولای متقیان علی(ع)بسته علما امامیه با استفاده از

آن عملا یاد آور برائت از سقیفه بنی ساعده اند...

سحاب عمامه اولا نزد ائمه و انبیاء الهی(علیهم السلام)

می باشد(شیخ حسن اللهیاری موقع ترک تلبس یک

سری بهانه از خود می تراشیدکه نبی اکرم(ص) البسه

دیگر هم بر تن می کرد پس لزومی در استفاده از

پوشش مرسوم روحانیت شیعه نمی بیند...اما وی

متاسفانه توجه نداشت که  سحاب عبا و پیراهن

دشداشه وار وجه اولاء پوشش ایشان(ص)بوده )

شیطان اما قبل از درافتادن به وادی انحراف وقتی

به بهشت عدن خدا مشغول عبادت بود یا ایامی که

با مابقی جنیان در زمین زندگی می کرد(ارض روزگاری

قبل ازخلقت بشرمحل تجمع و سکنای  اجنه بوده است)

سحاب بر سر می گذاشت ولی همین مسئله دست آویز

مخالفان روحانیت شیعه شده که در نزدعوام شایعه

کنند:سحاب عمامه شیطان می باشد و آنها نیز بدون

دقت در اینکه ابلیس قبل از بد شدن آن را اختیار

کرده بود از این دستمال سر متنفرمی شوند.

اصلا شیطان صدقه سر همین عمامه و ظاهرصحیح

آخوندی توانست از دست ماموران پروردگار که 

حکم داشتند کل طایفه بنلجان از جمله خود او را

بکشند نجات یافته نه اینکه چنین چیزی اختصاصی

 وی باشد.

#وال

مذهب کاشفی!؟

اگر چه حسین واعظ کاشفی توسط مرتضی مطهری مورد نکوهش

قرار گرفته و شیعه شناخته شدن اش در سبزاوار باری سنی

خواندن وی  اندرهرات را نقطه ضعف نامبرده شمرده اند

اما نه شوهرخواهر شاعرمعروف جامی بودن فی النفسه جای

در افتادن به دایره منحرفین باشد چه حضرت امام  پنجم -

محمدباقر(ع)نیز زنی از عامه در عقد داشت و نه وسط بازی

چنین حسب در امان ماندن از طوفان های سیاست و غضب

 حاکمان وقت را توان خلاف شرع شمرد.جایی که همین امام-

معصوم شیعه(ع) صلوات را نثارخلیفه نا حق عباسی در

نوشته و مکتوب می کند...

پس غضب و کنایه مطهری د رحق کاشفی جز ازسطح سواد

پایین خود او اندر مباحث معرفتی بر نمی آمد.

گیرم کاشفی اسماء و اقوال هم افعالی نادر از شهیدان

دشت طف اندرکتاب روضه الشهداء نقل کرده باشد.

کجای آنهادرمغایرت با نفس نهضت حسینی است!؟

و مگرنه اینکه جز یک ذهن ایدئولوژی زده که دغدغه

مجرد ازدین دارد بر ناحیه طرح آن حساسیت و طبعا 

طمع درحذف و رداش از مجالس شیعه می یابد....

آری: چون صد آمد نود هم پیش ماست و جویندگان

پست این رقم درشت و زیر و روکشان احوال اش جز

خردی خویش را فریاد در گوش تاریخ و وجدان های

بشری نکنند...

(جالب اینجا است که با رجوع به اسنادساواک شاه و...

مطهری خود به گونه ای عمل کردکه تشخیص انقلابی

بودن او تا اواخردهه50 آسان نبوده است...در این باب

رجوع شود به خاطرات پرفسورسید حسین نصر نیز

 احوال استادش علامه طباطبایی(رحمت الله علیه))

درجنبه فرد کاشفی بقول استادحجت الاسلام و

المسلمین رسول جعفریان:او از سنیان دوازده-

امامی است

تامردسخن نگفته باشد...عیب وهنرش نهفته باشد

قطعه کودکان

تقدیم به هرآن والدینی که چون من اولاد از دست داده...

لیلای شهرخاموش...چشمان گشته مدهوش

رفتی و باز خواندی....یادم تو را فراموش

بی هر نوا و چاوش...صوت تو مانده برگوش

زنگی چنین ز عشق است...بر روزنم چو درپوش

پا را مکش غزل جوش...خم خانه ات همه نوش

هرشب مرا چنان دوش...بندی و جنس پاپوش

سروده شیخ سعیدحریری اصل.مهرگان1401ش
کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبِّک ذوالجلالِ والاکرامِ

ایران جان

تقدیم به  ایران جان.سروده سعیدحریری اصل:

ذیل همین سرسر ا راجب ملک منی

پیش دو چشمم یقین نور ضیاء و تنی

کرد و بلوچ هم عرب گیلک بل ارمنی

کمپ گل فارسی عارف بر هر فنی

آذری یا اهل طوس لر به صفا متقنی

زور خوش عزیزاهل حق خیل چنین گلشنی

نازک مازن سرشت سیب گلاب سروری

باقی ملک ری و بند قم آن مدفنی

کاشی فیروزه فام اصل صفا حتمنی

در بر بحرخلیج ساکن خوش منظری

گوش به گوش جهان با همه گردمپری

هموطن ازحتم من تو به یقین بهتری

اهل خلاف

(گرامی بادنهم ربیع الاول1444 هجری قمری)

گنده قوزان زمان هر چه که تخس و تپل اند

اندراقلیم ثمر فاقد شان و سُبُل اند

ساده می گویم ات این قوم به کج رفته تند

همچنان کوه یخی پیش دما بس مغوراند

هم بسفتند در اقسام و فراخ اش سخن اند

(باضمه بر  روی حرف س و خ از کلمه سخن بخوانید)

لیک بر گاه عمل عاری از کنه و بن اند

مادرشان به خطا باد و پدر بی بته

غیر احاد بشر از پس امثال خود اند

آری از نطفه بد نحسی قدر نخود اند

لیک چون هم زده گند اساسی و کل اند

تقدیم به روح یل باغیرت حضرت فیروز نهاوندی(ع)

سروده طلبه سعیدحریری اصل

ویل للمطففین

عبد الغفار نقشبندی امام جماعت عامه مذهبان شهرستان راسک

از استان سیستان و بلوچستان ایران درسخنانی برفراز چوب نماز

جمعه  از مهر1401شمسی مدعی شد:(نقل به مزمون) انسان

 صحیح و نرمال حتی از ذبح حدود50 گوسفنددر یک زمان و مکان

دلش به دردمی آید و آن را بعنوان کنایه ای نثار نیروهای انتظامی 

بکار برد که بر روی افرادی در صحن اصطلاحا عیدگاه بعد نماز جمعه 

و مقابل کلانتری نزدیک آن هفته قبل از بیان این حرفها آتش گشوده 

و تعدادی از اهل شهر زاهدان را به خاک و خون کشیده اند...

خوب و با این اوصاف باید ازچنین مدعی انسانیت مجرداز هر بحث

عقیدتی جویا شد:چگونه می باشد که امثال تو عمرسعد سر دسته 

قصاب های خانواده نبوی و اصحاب ریحانه الرسول(ص) را آن هم 

بدون دادن آب که حق شرعی هر ذبیح می باشد  بعنوان راوی

حدیث صحیح و امین از جهت انتقال کلام اولیاء اعظم دین حنیف 

جایز و بلااشکال می دانید اما درآنجا که چنین افعالی فی نفسه تند

 ازسمت مخالفین سیاسی و بر ضدحضرات رخ می دهد حریت اصطلاحا

دربین تان گل کرده مظلوم نمایی از بهرفریب عوام پیش می گیرید...!؟

ویل للمطففین.آیه یک ازسوره مطففین قرآن مجید