به سند تصویر فوق و آدرس اینترنتی ذیل مفتی بکری مدعی است:
شیطان از عمر خطاب می ترسید
https://www.youtube.com/watch?v=q-UExzEDNb4
خوب و درعین حال به کتب صحیح عامه از قول ابوبکر ابی قحافه
نقل گشته که :شیطان با من است(ان لی شیطانا یعترینی)
پس با این اوصاف و قبول دو مطلب فوق نقل گشته در کتب عامه باز
حقیقت غیر قابل انکار رفاقت ابوبکر و عمر به مدتهای طولانی به جمع
نقیضینی رسیم که هر عاقلی را به حیرت وا دارد و ثابت کننده ابطال
مذهب بکری باشد
جالبتر اینکه اندر نزد شیعه و امامیه مشت شیطان صفتان وا شده
بنابر نقل علامه مجلسی در کتاب شریف بحارالانوار آن شیطان اعظم
خود عمر باشد که در فاجعه احراق بیت امام علی(ع) بر مابقی باند
سقیفه از جمله شیطان جنی معروف اندر قالب انسان پیرمرد رفته
سبقت گرفته بود
#اهل-خلاف
شیطان لعین مقطعی جهت خلاصی از دست فرشتگان مامور الهی برای
برچیدن زیست اجنه از کره زمین که خود نیز از ایشان است به لباس
آخوندی پناه برد وبا تزویرو زهد فروشی از دستشان جانش را رها کرد.
روزی مقابل حضرت موسی(ع)ظاهر گشت و کلاه خاصی شبیه مال جادوگران
(قرنوس) برسرنهاد تا به خیالش او را باحربه زر و فخرفروشی از راه درکند.
منتها وقتی اندر میان اعضای شورای کثیف سقیفه لحظه انتخاب ابوبکر
بروز یافت هم دم دگر ایشان را تحریک به جمع هیزم وآتش زدن بیت علی
وفاطمه (علیهما السلام)در جوار مسجد شریف نبوی (ص)نمود به قامت
پیرمردی جا خوش کرد.
چون فرد ملا اگر روی دین دار اثر گذارد و شخص پولدار برای فقیر شاخص
باشد انسان مسن بالاتر از آنها حسب عرف حرف و نظرش بین تعداد زیادی
از افراد دارای سلایق و وضعیت گوناگون خریدار دارد.
یعنی شیطان از بهر زمینه چینی در شهادت حضرت زهراء(س)ناب ترین
حیله هایش را به کار بست و باز وجود عقل اش عکس مثل ابوبکر و عمر
سبب شد جلو دار ماجرای احراق بیت نباشد
#ام-ابیهاء(س)
بگفتیم ما زدیم ایضا بپوید...که این سان قصه را حتما بشوید
مبادا دو بگردد موضع فوق...چه آن موقع بباید خر بجوید
قضا را هر چه شد از دم برو بید...فقط دلخواه را واقع بگوید
جهنم که خلایق چشم دارند...ز سنگی روزن آن را بکوبید
سروده سعید حریری اصل.مهر1402ش
بی سواد گفته:شیطان اولین نژاد پرست طول تاریخ بوده
طبق آیات وروایات صحیح ابلیس از جنس اجنه وملای ایشان مقیم
بهشت عدن الهی معاصردوره ای است که بخش زیادی ازجنیان
درزمین سکونت داشتند.
اگر به استدلال های او درمقابل خدای متعال وحسب عدم سجده
برآدم(ع)دقت شود صحبت ازنژاد(ناسیونالیسم) یا حتی نوع
(اومانیسم) نمی باشد بلکه اصل اعلاء بودن خود رابا یک مصداق
از منشاء آتشی به رخ کشیده دلیل می شمرد.
شیطان یک باورمند قوی کلمه به تئورکسی هست که شیخوخیت
خودرا ستون خمیه وتوجیح منیت خویش قرارداده چنانکه بعدها
هم با بافتن کلاه شرعی و وسوسه آدم اول وزنش بر خوردن میوه
ممنوعه عملا خود خدا رابا آن نمرده داغ خواست که کند.
دقت سطحی در نیمه اول ازخطبه 192 نهج البلاغه که بخشی از
آن درذیل آمده حرف رائفی پور را تایید می کند اما قسمت دوم
نافی اش عیان کننده اصل ماجرا وپشت صحنه است:
اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِیَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ، وَ تَعَصَّبَ عَلَیْهِ لاَِصْلِهِ، فَعَدُوُّ اللهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ، وَ سَلَفُ
الْمُسْتَکْبِرِینَ، الَّذِی وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِیَّةِ، وَ نَازَعَ اللهَ رِدَاءَ الْجَبْرِیَّةِ، وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ، وَ خَلَعَ
قِنَاعَ التَّذَلُّل
هم الله با درک عمیق منظورآن ملعون محوریت خود را که به
شکل دمیدن روح اش درکالبد آدمی تجسم و تنفیض یافته
متذکر می گردد که: اگر تو شیخی این مجتهد است
وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ.سوره صاد آیه72
آری آدرس غلط را یا غریب چند و چون ماجرا می دهد و یا
رفیق دزد و شریک قافله.بله رندانه خطر نژاد پرستی راکه
الزامااز بیخ وبن غلط نیست چنانکه امام سجاد (ع) فرمودند:
من فرزندکسری هستم .بزرگ ترازحد جلوه می دهد تا در پس
آن سلیقه گرایی و ایدئولوژی زدگی خویش را کم رنگ کند
درعین اینکه خلاف منهج مذهب حقه شیعه است.
برشیطان پرستان لعنت
#ملأ- مترف
چشمک نزن اشاره ببین دیدم دوباره
نباختم اش زود زود پیاده شو سواره
جر نزن و تق نده سوت ممتد حواله
نیشتردیگه تموم کن درمونده با افاده
هوای پس پیشته کوری یقین بیچاره
آدمم و تو شیطون سجده کنش آواره
خیره سر هرزه بازمخلوق آتش پاره
خاکی رو بد چزوندی اما فایده نداره
آخر این فصل سرد نرم و نمک بهاره
میشی زبون و رسوا گردش روزگاره
میوه شیرین و باری تویی همون تفاله
آبش رو که گرفتند می پاچه ازکناره
هامان ملعون شدادملعون فرعون ملعون
(سروده طلبه سعیدحریری اصل.چون اصل موضوع درباره عروسک
هست ولو برضمینه بس منفی شعربا لحن ساده و بچگانه گفته شد)
اللهم انا نعوذبک من نزغات الشیطان الرجیم
#باطل-السحر
سروده طلبه سعیدحریری اصل
آبان 1401ش
ببین خیاط در کوزه چه سان است
شنیدم وضع او جدا غمان است
دو روزی می گذشت ازدوره دوخت
که خشتک پاره درحکم بیان است
زدن از سهم بزازش توان است
بریدن بر نخ و سوزن جبان است
چنان می دوزد او البسه انگار
که مفتی بر دکان خود فلان است
برش ترمه برید اینک زمان است
به موت اش در نگاه عارفان است
هم ای طراربی اصل از پی اش سست
کجا چیزی به جز حلوا میان است
بگیرم داد و افغان ات عیان است
زدن بر راس و نالیدن لبان است
چو کردی بیش از اینها نابکاری
کنون تومار تو بستن چنان است
یا ضامن آهو مدد
چه چشم اصطلاحا شو رآدمی چه میل جن شر در ایجاد
ارتباط با نوع بشر که معمولا بر نیت تسخیرنهایی تن
او صورت می گیرد ابتدا با علائم فیزیکی از ناحیه
نگاه مذکور روی سوژه تبلور می یابد و البته یکی
ازقرارگاه های اصلی شان به مور دعفریت گاه تنهایی
آدم در حمام یا موال است و...
خوب این چشمک چگونه دفع می شود مگرتمرکز
زدایی از حاصل فعل فاعل بر روی مفعول قصه
یعنی دقیقا از همین رو باشد که دوای چشم شور
سنگ نظر سیاه(گوزنظر) با نقطه های متعددسفید
و از علاج های جن زده دعای مخصوص بر پوست خال
خالی آهو است.
اگر کارچشم شور و جن بد را به شراره آسمانی تشبیه
کنیم کنش متقابل و البته مناسب دقت درکل ستارگان
آسمان بود تا اثر روانی سوء اولی راهضم کند و تعادل
ذهنی به وجودآورد.ذکرخدا هم درهمین جهت باشد
چه او درجایگاه خالق کل هست.الا به ذکر الله تطمئن القلوب
عمامه در اصل و صحیح املاء آن امامه است منتها حسب
رواج بدین شکل نگارش در عرف ما چنین بهره می بریم.
عمامه ای که طلبه حوزه علمیه شیعه بعد از حدود پنج سال
تحصیل بدست مقام رفیع مرجعیت بر سر خود گذاشته
و اصطلاحا ملبس می گردد بر دو رنگ سیاه(مخصوص-
سادات) و سفید( غیرسادات یعنی کسی که والداش از
پشت در پشت پدری اولادپیغمبر و ائمه(علیهم السلام)
نیست والا بسیاری مردم در بستگان و نسل قبل خود از
سادات مونث دارند و عملا ایشان نیز فرزند تنی و فیزیکی
اهل بیت(علیهم السلام)هستند اما سید نه) می باشد.
شکل بستن آن با آنچه میان ملایان عامه استفاده شده
و بر بالای پیشانی و موازی فرق سر چین هایش روی هم
قرار گرفته فرق دارد و این چین ها پرچین وار کل سمت
جلو کله را در برگرفته و با تکه ای از انتهایش که اصطلاحا
تحت الحنک گفته می شود درکمی بالاتر مهارشده تا ازهم
بازنشود.نام این عمامه سحاب هست و حسب اینکه در
روز عیدغدیر خم نبی اکرم (ص)آن را بر راس مبارک
مولای متقیان علی(ع)بسته علما امامیه با استفاده از
آن عملا یاد آور برائت از سقیفه بنی ساعده اند...
سحاب عمامه اولا نزد ائمه و انبیاء الهی(علیهم السلام)
می باشد(شیخ حسن اللهیاری موقع ترک تلبس یک
سری بهانه از خود می تراشیدکه نبی اکرم(ص) البسه
دیگر هم بر تن می کرد پس لزومی در استفاده از
پوشش مرسوم روحانیت شیعه نمی بیند...اما وی
متاسفانه توجه نداشت که سحاب عبا و پیراهن
دشداشه وار وجه اولاء پوشش ایشان(ص)بوده )
شیطان اما قبل از درافتادن به وادی انحراف وقتی
به بهشت عدن خدا مشغول عبادت بود یا ایامی که
با مابقی جنیان در زمین زندگی می کرد(ارض روزگاری
قبل ازخلقت بشرمحل تجمع و سکنای اجنه بوده است)
سحاب بر سر می گذاشت ولی همین مسئله دست آویز
مخالفان روحانیت شیعه شده که در نزدعوام شایعه
کنند:سحاب عمامه شیطان می باشد و آنها نیز بدون
دقت در اینکه ابلیس قبل از بد شدن آن را اختیار
کرده بود از این دستمال سر متنفرمی شوند.
اصلا شیطان صدقه سر همین عمامه و ظاهرصحیح
آخوندی توانست از دست ماموران پروردگار که
حکم داشتند کل طایفه بنلجان از جمله خود او را
بکشند نجات یافته نه اینکه چنین چیزی اختصاصی
وی باشد.