عمامه در اصل و صحیح املاء آن امامه است منتها حسب
رواج بدین شکل نگارش در عرف ما چنین بهره می بریم.
عمامه ای که طلبه حوزه علمیه شیعه بعد از حدود پنج سال
تحصیل بدست مقام رفیع مرجعیت بر سر خود گذاشته
و اصطلاحا ملبس می گردد بر دو رنگ سیاه(مخصوص-
سادات) و سفید( غیرسادات یعنی کسی که والداش از
پشت در پشت پدری اولادپیغمبر و ائمه(علیهم السلام)
نیست والا بسیاری مردم در بستگان و نسل قبل خود از
سادات مونث دارند و عملا ایشان نیز فرزند تنی و فیزیکی
اهل بیت(علیهم السلام)هستند اما سید نه) می باشد.
شکل بستن آن با آنچه میان ملایان عامه استفاده شده
و بر بالای پیشانی و موازی فرق سر چین هایش روی هم
قرار گرفته فرق دارد و این چین ها پرچین وار کل سمت
جلو کله را در برگرفته و با تکه ای از انتهایش که اصطلاحا
تحت الحنک گفته می شود درکمی بالاتر مهارشده تا ازهم
بازنشود.نام این عمامه سحاب هست و حسب اینکه در
روز عیدغدیر خم نبی اکرم (ص)آن را بر راس مبارک
مولای متقیان علی(ع)بسته علما امامیه با استفاده از
آن عملا یاد آور برائت از سقیفه بنی ساعده اند...
سحاب عمامه اولا نزد ائمه و انبیاء الهی(علیهم السلام)
می باشد(شیخ حسن اللهیاری موقع ترک تلبس یک
سری بهانه از خود می تراشیدکه نبی اکرم(ص) البسه
دیگر هم بر تن می کرد پس لزومی در استفاده از
پوشش مرسوم روحانیت شیعه نمی بیند...اما وی
متاسفانه توجه نداشت که سحاب عبا و پیراهن
دشداشه وار وجه اولاء پوشش ایشان(ص)بوده )
شیطان اما قبل از درافتادن به وادی انحراف وقتی
به بهشت عدن خدا مشغول عبادت بود یا ایامی که
با مابقی جنیان در زمین زندگی می کرد(ارض روزگاری
قبل ازخلقت بشرمحل تجمع و سکنای اجنه بوده است)
سحاب بر سر می گذاشت ولی همین مسئله دست آویز
مخالفان روحانیت شیعه شده که در نزدعوام شایعه
کنند:سحاب عمامه شیطان می باشد و آنها نیز بدون
دقت در اینکه ابلیس قبل از بد شدن آن را اختیار
کرده بود از این دستمال سر متنفرمی شوند.
اصلا شیطان صدقه سر همین عمامه و ظاهرصحیح
آخوندی توانست از دست ماموران پروردگار که
حکم داشتند کل طایفه بنلجان از جمله خود او را
بکشند نجات یافته نه اینکه چنین چیزی اختصاصی
وی باشد.
اگر چه حسین واعظ کاشفی توسط مرتضی مطهری مورد نکوهش
قرار گرفته و شیعه شناخته شدن اش در سبزاوار باری سنی
خواندن وی اندرهرات را نقطه ضعف نامبرده شمرده اند
اما نه شوهرخواهر شاعرمعروف جامی بودن فی النفسه جای
در افتادن به دایره منحرفین باشد چه حضرت امام پنجم -
محمدباقر(ع)نیز زنی از عامه در عقد داشت و نه وسط بازی
چنین حسب در امان ماندن از طوفان های سیاست و غضب
حاکمان وقت را توان خلاف شرع شمرد.جایی که همین امام-
معصوم شیعه(ع) صلوات را نثارخلیفه نا حق عباسی در
نوشته و مکتوب می کند...
پس غضب و کنایه مطهری د رحق کاشفی جز ازسطح سواد
پایین خود او اندر مباحث معرفتی بر نمی آمد.
گیرم کاشفی اسماء و اقوال هم افعالی نادر از شهیدان
دشت طف اندرکتاب روضه الشهداء نقل کرده باشد.
کجای آنهادرمغایرت با نفس نهضت حسینی است!؟
و مگرنه اینکه جز یک ذهن ایدئولوژی زده که دغدغه
مجرد ازدین دارد بر ناحیه طرح آن حساسیت و طبعا
طمع درحذف و رداش از مجالس شیعه می یابد....
آری: چون صد آمد نود هم پیش ماست و جویندگان
پست این رقم درشت و زیر و روکشان احوال اش جز
خردی خویش را فریاد در گوش تاریخ و وجدان های
بشری نکنند...
(جالب اینجا است که با رجوع به اسنادساواک شاه و...
مطهری خود به گونه ای عمل کردکه تشخیص انقلابی
بودن او تا اواخردهه50 آسان نبوده است...در این باب
رجوع شود به خاطرات پرفسورسید حسین نصر نیز
احوال استادش علامه طباطبایی(رحمت الله علیه))
درجنبه فرد کاشفی بقول استادحجت الاسلام و
المسلمین رسول جعفریان:او از سنیان دوازده-
امامی است
تامردسخن نگفته باشد...عیب وهنرش نهفته باشد
تقدیم به هرآن والدینی که چون من اولاد از دست داده...
لیلای شهرخاموش...چشمان گشته مدهوش
رفتی و باز خواندی....یادم تو را فراموش
بی هر نوا و چاوش...صوت تو مانده برگوش
زنگی چنین ز عشق است...بر روزنم چو درپوش
پا را مکش غزل جوش...خم خانه ات همه نوش
هرشب مرا چنان دوش...بندی و جنس پاپوش
تقدیم به ایران جان.سروده سعیدحریری اصل:
ذیل همین سرسر ا راجب ملک منی
پیش دو چشمم یقین نور ضیاء و تنی
کرد و بلوچ هم عرب گیلک بل ارمنی
کمپ گل فارسی عارف بر هر فنی
آذری یا اهل طوس لر به صفا متقنی
زور خوش عزیزاهل حق خیل چنین گلشنی
نازک مازن سرشت سیب گلاب سروری
باقی ملک ری و بند قم آن مدفنی
کاشی فیروزه فام اصل صفا حتمنی
در بر بحرخلیج ساکن خوش منظری
گوش به گوش جهان با همه گردمپری
هموطن ازحتم من تو به یقین بهتری
(گرامی بادنهم ربیع الاول1444 هجری قمری)
گنده قوزان زمان هر چه که تخس و تپل اند
اندراقلیم ثمر فاقد شان و سُبُل اند
ساده می گویم ات این قوم به کج رفته تند
همچنان کوه یخی پیش دما بس مغوراند
هم بسفتند در اقسام و فراخ اش سخن اند
(باضمه بر روی حرف س و خ از کلمه سخن بخوانید)
لیک بر گاه عمل عاری از کنه و بن اند
مادرشان به خطا باد و پدر بی بته
غیر احاد بشر از پس امثال خود اند
آری از نطفه بد نحسی قدر نخود اند
لیک چون هم زده گند اساسی و کل اند
تقدیم به روح یل باغیرت حضرت فیروز نهاوندی(ع)
سروده طلبه سعیدحریری اصل
عبد الغفار نقشبندی امام جماعت عامه مذهبان شهرستان راسک
از استان سیستان و بلوچستان ایران درسخنانی برفراز چوب نماز
جمعه از مهر1401شمسی مدعی شد:(نقل به مزمون) انسان
صحیح و نرمال حتی از ذبح حدود50 گوسفنددر یک زمان و مکان
دلش به دردمی آید و آن را بعنوان کنایه ای نثار نیروهای انتظامی
بکار برد که بر روی افرادی در صحن اصطلاحا عیدگاه بعد نماز جمعه
و مقابل کلانتری نزدیک آن هفته قبل از بیان این حرفها آتش گشوده
و تعدادی از اهل شهر زاهدان را به خاک و خون کشیده اند...
خوب و با این اوصاف باید ازچنین مدعی انسانیت مجرداز هر بحث
عقیدتی جویا شد:چگونه می باشد که امثال تو عمرسعد سر دسته
قصاب های خانواده نبوی و اصحاب ریحانه الرسول(ص) را آن هم
بدون دادن آب که حق شرعی هر ذبیح می باشد بعنوان راوی
حدیث صحیح و امین از جهت انتقال کلام اولیاء اعظم دین حنیف
جایز و بلااشکال می دانید اما درآنجا که چنین افعالی فی نفسه تند
ازسمت مخالفین سیاسی و بر ضدحضرات رخ می دهد حریت اصطلاحا
دربین تان گل کرده مظلوم نمایی از بهرفریب عوام پیش می گیرید...!؟
ویل للمطففین.آیه یک ازسوره مطففین قرآن مجید
لابد هر کسی که عقل بر سردارد و مرض ایضا در تن نه
حال وصل به هرکجا و هر چه نیک معنی پرچم حسینی را
که این کمترین طلبه نجفی امروز مهرگان1401ش در
صدر فضای مجازی خود برافراشته می داند.
بدین وسیله اعلام می دارم:اندر هر وضعیت حکمرانی
ملک ایران حالت بنده مفتی مذهبی البته جز غیر سیاسی
و رعیت صرف نخواهدبود.اینجانب هرگز دین را از سیاست
جدا نمی دانم اما با تفکیک آیین و نگاه ایدئولوژیک به آن
از سنه جوانی برچنین موضعی در می رسیدم که نه حامی
نظام جمهوری اسلامی ایران و نه موافق دیگر سلایق سیاسی
مغایرآن باشم.
پس اگر فرای هردین و مرام انسان هستید و مقید به اصول
حریت درباب این کمترین طلبه وابسته به حوزه علمیه نجف-
الاشرف با احتساب همین تبصره قضاوت نمایید.
پاینده بادملک ایران
یدالله فوق ایدیهم
(القابی چون مولانا و مولوی دارای بار معنایی بس مثبت حتی
درشان اولیاء اعظم الهی است. ضمن اینکه بنده به حمدالله
اصلا معتقد به مذهب هاشم زهی نیستم که بخواهم
چنین چیزی را به ابتدای اسم او بچسبانم یا مصلحت سیاسی
سبب آن شود(کنایه از کنش اکثر اصلاح طلبان در این باب))
خوب حالا این آقای عبدالحمیداسماعیل هاشم زهی بعنوان
مفتی صرف جماعت عامه درجنوب شرق مملکت ایران را
درنظرداشته باشید که به بطن وقایع تند سیاسی ابتدای
مهر1401ش چگونه و نزد همه از نظام گرفته تا اپوزسیون
با تمام درگیری فی ما بین محترم شمرده می شود!؟ و واقعا
فکرمی کنم تنها بشر راه یافته به صدا و سیما کشور است که
در رسانه های معاندحاکمیت هم ستوده شده حتی فرای
بحث مذهبی به دیدار پادشاهان سعودی می رود که دشمنی
آنها با ملیت ایرانی اظهرمن شمس است...
هرگز و از هیچ طرفی زیرذره بین برده نشده و اصلا هشدار
جدی و بازداشت موقت درقالب زندان را تجربه نکرده...
اما تک تک مراجع شیعه مستقل ازحکومت های عهد غیبت
امام عصر(عج) حداقل یک زخم کاری یا فشارعصبی از چنان
ناحیه هایی را یادگاردارند
نمونه بارزش رفتار زشتی که بواسطه حیله گری امثال مهدی-
خزعلی شیرین نجفی و...درحق مرحوم روح الله زم صورت
گرفت... چون می خواستند خون او و سبب گیر افتادنش را
آیت الله سیدعلی سیستانی (دامت برکاته) و دفترایشان در
نجف الاشرف جا بزنند و...هر چند این توطئه کثیف با درایت و کار-
دانی آیت الله سیدجوادشهرستانی(حفظه الله) خنثی شد...
انسان متین وقتی روی این نکات اجتماعی و روانشناسی دقیق
شود دست پنهان جریان فراماسونری سعودی نیز اردوی دول
مسلط شرقی یعنی چین و روسیه را بر روی کلیت آن حس کرده
به اینجا می رسد که صرف داشتن سوادطلبگی دانشگاه یا
حب میهن همچون شهید میرزاکوچک خان جنگلی نباید سبب
شود تا با تناب پوسیده اینها که الحق لقب حیدر اموغلی های
زمان بر آزنده ایشان هست درچاه خلا سیاست غیرمتقی
رود .هرچند وضعیت بد اقتصادی اکثرمردم داخل کشورنیز
رفتارهای ابلهانه نو اصولگرایان دست راستی جمهوری اسلامی
(مرادم اصولگرایان سنتی چون موتلفه و همفکران آقای علی -
لاریجانی و...نیست قصد مثل علی اکبر رائفی پور و...اند)
بهانه و علت درست جلوه دادن چنان موضعی شمرده شود.
نگه ای سردار جنگل تکیه گاه روشن من
هنوز با زخم تن تو داره می سوزه تن من
رضوان الله علیه
إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً
جناب حجت الاسلام سید محمد علی موسوی متقی
در کمال تاسف شاهد لحن سخیف و قضاوت عجولانه
حضرت عالی به حق دیدگاه فقید سعید فقیه عالیقدر-
شیخنا آیت الله العظمی حسینعلی منتظری(ره) اندر
باب باغ فدک و وضعیت تملک آن قبل و بعد ازشهادت
حضرت صدیقه طاهره(س) به داخل برنامه ای با عنوان:
تلخ تر از عاشورا در شبکه جهانی امام حسین(ع) بودم
آیا شما از آخرین موضع گیری وصیت گونه آن عالم
ربانی با مهر و رسمی نسبت به کلیت آراء و آثارسابق
خویش پیرامون ماجرای حضرت زهراء(س) پس از
شهادت نبی اکرم (ص) نیز رفتار سران سقیفیه بنی-
ساعده اطلاع دارید!؟
باورم این است خیر.چه اگر چنین بود با دهان
گشودن بدان سان سطح علمی و آبروی انسانی نیز
رسالت اسلامی خود را به چالش نزد مخاطب نمی کشیدی.
ایشان در آن متن که ازطریق مسئولین دفتربه کوچه 12
خیابان شهیدمحمد منتظری قم المقدسه و فرزندارشد
حجت الاسلام و المسلمین آقای احمد منتظری(دامت برکاته)
قابل پیگیری می باشد هرگونه تعارض خود با روایت رایج
بین روحانیت اصیل امامیه درباب نحوه غصب اموال نیز
وضعیت شهادت و فرجام میراث آن صدیقه طاهره(سلام -
الله علیه)هم اقراربه رکن رکین برائت از سه غاصب
حق علوی را ابرازنموده و پس بر شما واجب است ضمن تحقیق
بیشتردراین باب و یافتن آنچه بنده درسنوات گذشته ملاحظه
نموده ام نسبت به اصلاح در آمده از لسان خود و به همان برنامه
و رسانه اقدام فرمایدحسب وظیفه شرعی ذیل عنوان حق الناس
#حاج-شیخ
هیچ جوانمردی به زورآزمایی کسی که چشم دست و پای
او بسته است نمی رود! اماچنانکه امروزمهر1401ش و به
عین درکانال های ماهواره ای منتسب به اپوزسیون رواج
دارد شاهدیم داعیه داران آزادی فردی و اجتماعی هنوزبه
قدرت سیاسی در داخل مملکت ایران دست پیدا نکرده
جهت نه تنها عوامل حاکمیت حتی از بهرکسانی که بی طرفی
پیشه کرده و اصطلاحا وسط بازلقب گرفته اندچنگ و دندان
نشان داده ایشان را منفعت طلب یا شخصی بی غیرت و...
جا می زنند.
درحالی که چه در جنبه ملی صحیح و چه دینی راست چنانکه
اندر کنش کوروش کبیر(ره) و رسول اکرم (ص) شاهد
هستیم کسانی که به متن غوغای سیاسی پشت در بسته
و خلوت شخصی پناه می برند در حرمت و به امان هستند.
با استناد بر همین رفتار شیرهای بی دندان و بخشی ازمخالفین
نظام حاکم که عملا جیره خوار سعودی و فراماسونری هستند
می گویم که : ای ملت من طفلک های نازنین خود را به مقابل
گلوله و گارد انتظامی دولت نفرستید!؟چه از بدترین مرگ های
عالم مطابق موازین شیعه قتیل الحمارشدن هست پس باز
شنوید: والله بالله و تالله که دربیان آن هیچ نو تقیه و
منفعت شخصی را ملاک قرار نمی دهم قسم به این امامه سحاب
و عبای پیغمبر(ص) که برس رو دوش ام است خون جوانان این
وطن را تنها در راه اقامه حکومت مهدی موعود(عج) نیزدفاع از
صرف مرزهای کشورهم اقامه و ترویج شعائرعقیدتی تشیع
شایسته ریخته شدن بر زمین می دانم وبس
(اینکه بیننده متن طرفدارچه سلایق هم جریان سیاسی و
اجتماعی هست از جنبه شرعی رجوع به نخبه متقی داده شده
تشخیص آن بر عهده خود فرداست یا امین وی و حتی می تواند
کسی چون بنده فی الحال هیچیک از نحل و جریان های موجود
را واجدشرایط آن نشناخته سکوت پیشه کند.پس بی تفاوتی
نسبت به مسائل سیاسی نماد بی رگی و عدم غیرت فرار از
مسئولیت اجتماعی صرف نیست...)
فقط برای یک تار موی کودکی که قرار است ازآن313تن
باشد انشاء الله و بقیه اش به درک ازجمله همه هستی
این فدوی.پس بگذار آنکه در این حلقه نیست به نام
دفاع ارزشها خیالی واق واق کند و به میان خواب و بیداری
خود پاچه ما گیرد چه غم! بقول سیدنا آیت الله العظمی-
حسین بروجردی(ره):دفاع از احکام خدایی را با بهانه
تمسخرمردم ترک نکنید.
القصه: وسط باز عصرغیبت منجی(عج) مساوی اصلا نبازاست
دخیلک یا صاحب الزمان(عج) من فتن آخرالزمان
(ایام احراق الدار در ابتدای ربیع الاول بر محبان حضرت مادر(س) تسلیت)
بر گذر روزگارغبطه مخور هوشیار...کین همه برگ خزان جمله به احیاء رسد
ساعتی از وقت حشر نوبت تابنده نشر...آدم خاکی شده بر سر سودا رسد
غافل از این نیستم قبر و عقابش حق اند...لیک ولایت مدار حتم به اولا رسد
گرد علی گرد و گو باز براین صوت خوش...رفض عدو تو برگنبد مینا رسد
کین خود آن یادگار مانده در انجام کار...رسته از ناکثان جانب آقا رسد
بوی تفضل بنا است می شنوی هوشیار...مرد برائت یقین بر عدنش1 پا رسد
آنکه جلو ماند و بود جوشن او بی زوار...روز احد درنرفت چون که به اعلاء رسد
بز به کدامین سبب آخته صخره ها است...لعنتی بی شرف زود به آنجا رسد2
ختم رسل را گرفت حلقه جهال3 سخت...رزم فتا4 پیشگان لیک به غوغا رسد
نقره رکاب و نگین از قبل اعظمی5...دست سلیمان کجا جانب بالا رسد6
سروده طلبه سعیدحریری اصل ربیع الاول1444قمری
1.بهشت عدن 2.عمر خطاب:فرار کردم از غزوه احد مانند بز کوهی
3.مشرکان مکه درغزوه احد
4.لافتی الی علی لاسیف الی ذوالفقار
5.انگشترساخته دست خدا یعنی تمثیل شاعرانه ازمقام علی عالی اعلاء(ع)
6.دست حضرت سلیمان باهمه شرف هرگزلیاقت پوشیدن جواهرخدایی ندارد
اللّهُمَّ العَنهُما وَ أتباعَهُما وَ أولیاءَهُما وَ أشیاعَهُما
وَ مُحِبّیهِما فَقَد أخرَبا بَیتَ النُّبُوَّة
از برای عزیز سفر کرده استاد امین تارخسروده سعیدحریری:
صبح ما تاریک و روز ما تاریک تر...ماه هم در این میان باریکتر
اختری که جور اخگر می کشید...پرتو اش سو سوزنان نا چیز تر
غربت آن دم که می نامم غروب...بین شاماتی چنان چالاک تر
وای دنیا رو سیاهم کرده ای...مرگ نزدم بس ثمین و پاک تر
(مصرع نخست بر گرفته از آخرین پیغام آن شادروان هست
پس از وقایع اجتماعی آخر شهریور1401ش).روحش شاد
اللهم عجل فی فرج صاحب هذا الامر
#الفاتحه