ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
واقعا اینکه میگن از هر انگشت طرف هنری می بارد به قاعده
و ستون خیمه زنده یاد فتحعلی اویسی البته از هم روزگاران
ما ها راست است.
به جرعت شهادت می دهم: ایشان یک نقش سر سری و محض
ماست مالی و فرمالیته بازی نکرد.
حتی درسریال های تاریخی مثل سربداران ولایت عشق و....
با گیرم خاص سلوک و ایضا عقده های ویژه شخصیت خود نما
بود دیگه چه برسه به یک جایی مثل باغچه مینو که حسب
پیشکسوت بودن دامنه اختیار و جولانش با وجود سناریو
زیاد می شد و پس حقیقتا قیامت می کرد.
باورم این است اویسی ازچارلی چاپلین استادتر بود در طنز
چنانکه هر بازیگر جدی دیگر جهانی را جرعت هل من مبارز
طلبیدن داشت. خلاصه و جوهرش اینکه تو خونش بود هنر
و از قضا پشت این چهره گاه شاد و بعضا غمگین او هم لابد
غصه و دغدغه های خودش را داشت اما هیهات از اینکه
مصائب و مسائل زندگی اش قدر یک نقطه روی تابلو فوران
بی امان شادی و انرژی درونی این بشر خال اندازد. نه
خلاصه اینکه طبق حرف خودش :فتل قصه ما از اصلاح طلب-
ترین کارگردان (استاد محمد علی نجفی) تا خود ده-
نمکی را تجربه کرد اما اویسی با امضاء خاص اش ماند
الفاتحه