حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

شهید سیدجواد ذاکر

درباره نحوه شهادت آسیدجوادذاکر طباطبایی حرف و حدیث بسیاراست.

عده ای چون شیخ حسن اللهیاری آن را حاصل اراده نظام جمهوری اسلامی

من باب یک دگراندیش دانسته اند و برخی  درگذشتی کاملا معمولی.

اما حقیرحسب همجواری  مقطعی  به دوره ای که ایشان درقم المقدسه

و بعدا کاشان بود سبب شد چندین بار میرمحمد  راملاقات کرده و حتی هم 

کلام شوم و لذا من باب ماجرای ذکرشده  به یک دیدگاه سوم منتهی شدم.

راستش سالهای اول در گذشت آسیدجواد چند بار همسر و دختر خرد-

سال او را سرخاک می دیدم .البته انسانیت و اسلامیت حکم می کرد در

آن فضای خاص  و خالی انتهای قبرستان نو  هر وقت که با ایشان برخورد 

می نمودم فاصله نگاه داشته ولو ساعتی خویش را سرقبر غریبه ای

آشنا جا زده  معطل کنم تا اینکه راهی شوند و بعد سمت مدفن اش روم.

او یک فامیل کم سن و سال خیلی از نظر قیافه شبیه خودش خوشگل

داشت که اصلا ایشان سبب آشنایی بنده با سید شد.

اینجانب زمستان 1380ش سرباز ارتش درپادگان مرند بودم و استواری

فامیل ما  اهل فیرورق (زادگاه ذاکر) به علت بارش شدید برف و مسدود

شدن راه تبریز مرا که درمرخصی 48ساعته بودیم به منزل خود برد

اینگونه با ابوی اش میر حبیب (ره) و کسان وی ارتباط یافته  قرارمان شد

اگر ارتش زیر بار دادن کارت پایان خدمت قبل ازموعد 21ماه به حقیر

طلبه نجف رود درقم پی اش راگرفته وبه او ملحق شوم

البته دعای خیر آن سادات جلیل گرفت و  بعدسالی همین اتفاق نیک  افتاد.

یکی از بزرگان قم  که استاددانشگاه و سید است شخصا به حقیرگفت: شاهد

بوده که دو فرد افراطی در خلال یکی از جلسات چیزی شبیه به اسپری را سمت

آسیدجواد از فاصله نزدیک خالی نموده بودند و علائم بیماری سرطان اش با 

همین مقدمه بروز کرد.

این اشخاص شناسایی شده ومعلوم گشت نه ماموراطلاعات هستند

و نه مقام دولتی دارند بلکه صرفا افرادافراطی وابسته به جناح راست 

وهوادار آتش به اختیار می باشند.رهگیری  هم بدان سبب به ثمر 

نشست که دولت حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدخاتمی برسر 

کاربود و وزارت اطلاعات  التزام دلگرم کننده ای به قانون در موارد 

مشابه چون قتل های زنجیره ای و...نشان می داد.

امابعد ها قضیه لوس شد و آنها خود را گم و گورکردند پس ضربه اصلی

را کلیت حکومت وقت خورد .یعنی این جنایت را بسیاری از سر عدم علم 

کافی و بغض ناشی از نارسایی های اجتماعی موجود به نظام نسبت دادند... 

ولی  خدایی و تا آنجا که اینجانب متوجه شدم صحت نداشت .

کل انتقادهای سید جواد که از زبان خودش شنیدم همین بحث دفاع

 از شعائر حسینی(قمه زنی و...)هم  مخالفت با سلایق مثل مکارم شیرازی 

بود. اما اینکه سیاسی باشدنه.

این سید مظلوم دین را ازسیاست جدا نمی دانست بلکه وقتی 

می گفت: سیاسی نیستم داشت به صاحبان قدرت و مدعیان آن

درنظام و اپوزسیون مخالف جمیعا اعلان می داد که باهیچ کدام

شما راه نمی آیم و سی خودمی روم.اصلا روح بلند سید به کوتاه تر

ازاین قانع نمی شد.(اهلیت هیچکدام را به رسمیت نمی شناخت)

از قضای روز گار شب سرد و طوفانی ازسال1390ش راهی  شهرستان

مرند بودم یعنی سرراه خوی .دیدم سید نورانی با شال سبز پشت وانت

نیسان آبی  بساط  چای دارچینی برپا کرده و به مسافران داخل ماشین ها 

در لیوان یکبار مصرف می دهد تا درآن راه بندان از سرمابه خودنلرزند.

همان فامیل آسید جواد بود و حالا حتی خیلی شبیه تربه او .تا مرا

شناخت قسم دادکه دیگر پی اش را نگیرم و گفت: بعد ذاکر گمنامی را 

دوست دارم!!

من هم چیزهایی راکه درباره علت فوت ایشان می دانستم ذکر کردم

چشمان اش پراشک شد و ضمن قبول درگوشم ندا داد:برخوارج لعنت 

#ذاکر-افلاکی