حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

من مرد موسیقی نیستم


هر نت و زخمه که بهر بروز آن زده می شود تو گویی دریچه ای است 

که خیال آدمی را به آن واحد روی هزار و یک مفهوم مجرد باز می کند

نقاشی هم ایضا همین گونه عمل کرده در شکل مفهومی اش شاید 

چند خط ظاهرا ساده وسیاه قلم کج وموج در منظر بیننده عام از مورچه

تا خود فیل(کنایه از تفاوت زاویه نگاه آدمی زاده)تعبیر گردد.

دراین میانه ولی تشیع با داعیه تلک مذهب رشد والغنا(کلام شریف مولانا-

علی(ع) باور دارد که:زندگی خود اگر به پندار خدا ناباوران و آتئیست

جماعت خیالی باشد رویایی شدن حاد و مدام در بطن آن به تکامل 

نینجامیده تکوینی قهقرایی را لابد فریاد گراست.

اینگونه روحانیت سنتی و جمهور فقیهان سلف(رضوان الله علیهم) که 

خصلت کتوم  ودقت ویژه جزء لاینفک شان به گاه کنکاش پیرامون مسئله

قبل صدور فتوا بودند اصطلاحا از زیرش در رفته حکم به حرام بودن 

آن داده اند.منتها خود با اقرار ضمنی ستون فقراتی بودن نظر اهل 

خبره بدین باب ایضا ابهاماتی که در تواریخ صحیح رسیده پیرامون آن

وجود دارد(سوره جمعه آیه11ترکوک قائما...)فئه ای هم چون حکیم

فیض کاشانی حاج شیخ حسینعلی منتظری و...(رضوان الله علیهم)

برخویش دیده اند که به تمیز محتوایی موسیقی عکس مفهومی وکلی

رضایت داده چنانکه درباب فقیه عالیقدر حضرت آیت الله سید علی -

حسینی سیستانی(دامت برکاته)شاهدیم مثلا یک قسم ساز(پیانو)را

حرام دانند و...

پس در تشبیه می توان وادی موسیقی را به یک میدان مین در مناطق 

جنگی مشابه دانست!!گروهی با هراس جان اصلا سمت اش نروند باز

 جماعتی با ضرورت ملی یا عقیدتی سد شکنی اش رابرخویش فرض 

شمرده اند.

و اما این یعنی در آوردن تصنیف و اثری خدا پسندانه از کوره داغ و پر-

مخاطره اش کار هر کسی نیست و یک نمونه اش این حقیر که بعد چند

صباحی  نوازندگی گیتار بدان رسیدم.موسیقی را کلا حرام نمی دانم و چنانکه

صفحات مجازی حقیر مملو از آن است هر اثر جدید والبته از هنرمندان صاحب مرام و

 سابقه را می شنوم وحتی نشر می دهم ولی اینکه جرعت ورود خود بدین عرصه سخت

 را حسب داشتن سواد  مقدماتی آن یابم انشاء الله هرگز .عفا(ببخشید)

#خاطره-شد

گیتار را بوسیده کنار گذاشتم!؟

معمولا چرخش در زندگی انسان از افکار تا وضعیت مالی با یک اصطکاک

حرارتی همراه است.مخصوصا آنها که به نام مذهب و زیر مجموعه آن زین 

پس عنوان می گردندما قبل خود را چنان شکسته و بسته می کنند که بعدها

به سوژه انگولک و تخریب حال شان در دست مخالف خوان بدل گردد...

پس خود ومن باب گل گرفتن دهان هایی ازاین دست می گویم:همین که 

با رخت آخوندی غالبا مخالف موسیقی مقابل شمااست مدرک نوازنده رسمی گیتار

کلاسیک از ترکیه دارد.روزگاری اما با خود فکر می کرد که می شود مجاور یار

و دیار گوشه ای مثل آرمیک نشسته نمه نمه ترک های بی کلام بیرون دهد

با چاشنی هزاران نگفته اما سرگذشت بابک امینی به اینجایش رساند که شاید

روزی ته کوچه خفت اش کرده و او هم از سر عصبانت یا هرعلت دگر مجبور به

جلای وطن شود و نهایتا دم پر وملازم گوگوش و مگوش گردد...


خوب چاره ر اباز در این یافت که از ترس رسوایی همرنگ جماعت گردد و با 

همین داخلی ها بجوشد.

ولی به  یکباره دید در جایی که نگویم بهتر است به پست امیر تتلو خورده 

کنایه سیروان خسروی شنیده عصبانیت مدیر برنامه محسن یگانه از

دست  او بطور ضمنی  بر سر وی خالی شده و فامیل اش فرزاد فرزین 

حتی محل سگ هم بر وی نمی گذارد...

آره بنده از آن جمع سوپر استار ها فقط  دو نفررا واجد انسانیت دیدم و بس!؟ 

که روحشان شاد:استاد محمد رضا شجریان و حامد هاکان.

حامد و من یک جورهایی خیلی شبیه هم بودیم و هر دو از یک وجه مذهبی

مشترک عملا فاصله گرفته فرار می کردیم .او باباش آخوند من خودم طلبه...

ولی مرگ تلخ همین بچه با حال وم شدی شهر ری که حتی آرزوی قطعه 

هنرمندان را با خود به گور برد و از دیار مردی می آمد که زنده به گورش کردند

(حضرت عبدالعظیم حسنی(ع))باز و در نبودش هم  فهماندم که :این 

بی اعتنایی ها خاص حقیر نبوده و اصلا جنس هاکان و من چیز دیگر و جای مان 

نه کنار این ... قماش موسیقی داخلی است

پس به یادگار گیتاری را که با مشورت آن مرحوم خریده ام بوسیده کنج اتاق بر

دیوار آویختم .(سه ملاقات ام با حامد هاکان عزیزم به ترتیب :خرداد  مهر و اسفند87ش)

#روحت-شاد-داداش