ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دقت در یکی از مصاحبه های رسمی و منتشر شده به خبرگزاری های
معتبر ایران از زنده یاد آیت الله محمد رضا نکونام نکته ظریفی را باز
می نماید که احتمال غریب به یقین و با نهایت احترامی که بعنوان
فردی غیر سیاسی جهت همه علما و مراجع تشیع از جمله و لابد
نامبرده قائل هستم و بر خویش فرض می دانم سبب گرفتاری های
بعدی وی و حاد شدن مشکلات اش با عنوان امنیتی و...در دادگاه
ویژه روحانیت شد.
حضرت ایشان در آنجا فرموده بود:من حافظ قرآن هستم .
خوب این جمله از لحاظ موازین و شرایط در محاکمه به نفع متهم
می باشد اما کلام دگرش که در کودکی شبی را تا صبح پیش
جنازه ای ماندم بی آنکه از او بترسم. بی تعارف گشودن باب
مکاشفه و در انداختن طرحی است که می تواند تا اتهام مدعی
ظهور و...کش پیدا کند.
این است که :جز راست نباید گفت و هر راست نشاید سفت.
حالا و به هر روی نامبرده داعیه اجتهاد داشت و حقیر کمترین
طلبه دنبال ایراد گیری از فرد او روحش شاد نیستم .
اما و در نهایت احترام بعنوان غیر مقلد یا شاگرد حوزوی نشده
ایشان می توانم که فقط بگویم:این مدل را سرمشق خویش
قرار نمی دهم.رضوان الله علیه
#شماره-شناسنامه-3
وکیل اگر وجدان داشته باشد فی النفسه نعمتی است.
قسم خاص روحانیت اش هم هر چند کم یاب ولی اکثرا
در ایران خوب و کار بلد هستند.
دادگاه ویژه روحانیت عکس دیوان سالاری کلی در قوه-
قضاییه مملکت بخاطر حجم ساختاری کوچک اش ولو به
شهر های بزرگ و اصلی ایران قدرت جولان و تکاپوی
رفع اتهام ضمنی متهم را کاهش می دهد.
یک شیخی که بعدها از فوت اش اطلاع یافتم حدود
80 ساله و رو ستایی از آذربایجان با لهجه خاص و فقر
ضمنی که داشت .دهه 70 گذرش بخاطر مسئله ای
با جنبه مادی افتاده بود سمت ساحلی قم(دادگاه).
بنده خدا چون پول نداشت با اتوبوس شهری و چند
ساعت زودتر راهی مقصد شده بود
در مسیر انقدر اعصابش به هم ریخت که حتی ترتیب
استفاده از داروهای فراوان بیماری حاد قلبی خود
را که حوالی صبح باید مصرف می کرد از یاد برده بود.
دیدن این صحنه ها سبب شد بنده و سه رفیق دیگر
طلبه ام همراهش شویم.
ایشان با همه این مشکلات یک توسل و روحیه معنوی
خاصی داشت.
از قضا موقع رسیدن ما قاضی پرونده مذکور برای هوا
خوری آمده بود در سالن و از جریان آن حاج آقا با زبان
خودش کامل مطلع شد.
در محاکمه ولی ما نوجوان ها بیرون بودم و صدای دادستان
را که بسیار ضد متهم تحریک می کرد با رفقا شنیدیم .
دست آخر شخصیت مثبت قاضی سبب شد تیر دادستان
و حربه ها یش به سنگ بخورد.
پیر مرد عرق شدید کرده و با اشک ریزان البته بی اختیار
آمد بیرون و در معیت اش همگی به پارکی حوالی آنجا رفتیم
و مشغول درد دل با ایشان شدیم تا حالش بهتر شود و از
آن شوک وارده بیرون آید .ناگهان بوق ممتد یک ماشین
صفر ما را به خود متوجه کرد قاضی بود!!
بنده خدا یک جعبه شیرینی از ماشین آورد و سر درد دلش
باز شد گفت:قانون مملکت یک حرف است و اگر با دنده و
حکم آن محاکمه شوید جز خلاف کار واقعی سر از زندان و...
در نیاورد. ولی خیلی از آخوندهایی که گذرشان سمت ماها
می افتاد بخاطر عدم اطلاع از شرایط وجو . صلابت در روحیه
که عمدا شکسته می شود برخورد تند و یا حیله گرانه افراد
افراطی سلیقه گرا و...
عملا چاه گرفتاری خود را نه قبلا و در جامعه بلکه از لحظه
دخول به همین دادگاه ویژه روحانیت می کنند.
#ساحلی-قم