مشکل جهان بینی

آدمها معمولا ضرورت اصلاح امور معیوب از مادی تا باورها را

درک کرده بهر انجام آن تلاش هم می کنند.منتها چرا و غالبا

به سند طول تاریخ بشر ناموفق و کامکاران شان کم اند!؟

یعنی واکثرا در عمل به بهانه بهروزی نوع  انسان افراد زیادی 

را هم می کشند و...

علت اصلی اما اینکه :آن مصلح نمایان حقیقتا دیکتاتور و جانی

از روز اول که خون آشام و دد منش نبودند بلکه اصطلاحا

سرنا را از سرگشادش زده و جای گذاشتن دست روی درد

اصلی که سعی در تصحیح جهان بینی افراد است یا چون

سرمایه داری امریکایی بر محور استراژی و منفعت آنی 

پول  وسوداش تشکیل یافته اند و یا مانند کمونیست ها

با استحاله پله دوم و حاصل جهان بینی صحیح یعنی مرام-

نامه و احترام به وجدان آن را به قانون من در آوردی و

بی مبنایی به اسم ایدئولوژی تبدیل و بر راس نفوس نوع 

بشر مسلط اش طلبند.

شناخت ایشان از آدمی زاده و جهان پیرامونش بیشتر یک 

تئوری سطحی  آبکی هست و در نتیجه مردم تحت سلطه

 آنها از چین کمونیست تا امریکای سرمایه دار معمولا دنبال

 مد ظاهری و عرضه اش  باتن خود به شکل بهتر هستند 

نه محتوا و تو پری عقلی معنوی و...افراد.

حاصل چنان نگاه غلطی هم در جامعه امروز ما تقسیم بندی-

هایی است براین منوال مسخره  مثلا:کل دکتر مهندس ها 

خوب و همه آخوند ها اخ اند و...

ولی جهان بینی صحیح یک روشنفکر عرفی و ناب مثل

میشل فوکو روی دست گیتی می گذارد که هنوز و بعد

گذشت نیم قرن از دوره حیاتش سوالات و جستارهایی

که طرح می کرد مصداق پرونده های باز ومسائل محسوس

همه جوامع با وجود اختلافاتشان هستند.

#آستیکمات