گلبرگ مغرور

سال ها در ذهنم باعلی دایی حال می کردم که غیرسیاسی است

واصطلاحا جز درزمین رقیب تیم ملی با جسم وفکرش بازی نکند

وحقیقتا همین گرا راخود او به قول و فعل خویش به نسل های

متولد دهه 20تا 80 قرن13ش داده بود.

منتها وکم کم این چهره معصومانه رنگ باخت و قصه اش عکس

تبلیغ برخی نه از روز سرشاخ شدن و ذکر نام فلان سردار یا تایید

مرگ دلخراش دخترک بی گناه دانش آموز که برسبب اش لعنت

بلکه به زمانی نمایان گشت که ایشان  جای تعصب صرف ایرانی و

آذری نوع اردبیلی اش را ابداء کرد ! و اکنون نیز با جمعی دریک

سطح فکری مثل آقایان فردوسی پور و پژمان جمشیدی عملا

و در لج حذف ازصدا وسیمای ملی وقت برنامه های شبکه های 

اپوزسیون را پر  نموده است.

آری بی هر تعارف علی آقا دایی شور شده و دیگر از  نمک به

اندازه و ملیح سابق اش خبری نیست.

آن زندگی سخت و پر از قناعت که هماره خدا آلت دست کس

و چیزی نباشی تنها از توان فردی مثل ناصر خان حجازی(روحش-

شاد) برمی آمد که در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیاب بود.

ناصر حجازی یک اسم نیست بلکه رسم ومرام است

من آن گلبرگ مغرورم که می میرم زبی آبی

ولی با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم

#سنگربان

قتیل الحمار

در رسانه های اپوزسیون حاکمیت جز اشاره به جوان خامی 

متهم محمد قبادلو ایضا بیماری خفیف روانی او نمی شد!

و باری هرگز و لو تا دم اعدامش حرفی  از کار کثیف و فاقد

شان انسانی زیر گرفتن مامور دون پایه و رده پایین 

نیروی انتظامی که عملا ولو حذف موفقیت آمیز تعدادی شان 

هیچ تاثیر عمیقی در سیاست های کلی نهاد قدرت فعلی ندارد 

حسب روحیه سر سختانه ایدئولوژیک آنها.

باری طیف دست راست درون نظام هم ابدا سخن و ذکری

از احیای سنت خدا پسندانه و اسلام نابی عف خانواده و

اولیاء دم استوار کشته شده آن جریان به میان نمی آورد!

القصه در آذری مثلی هست که می گوید:دو اسب اگر چه هم

رنگ نباشند هم خو  هستند

#چرا-سیاسی-نیستم!؟

ترور ثابت کسروی!؟

لابد با این عنوان خواهید پرسید ثابت کسروی کیست!؟

اصلا زن است یا مرد و  بانی ترورش چه کسانی هستند!؟

عرض می شود:مرادم ترور احمد کسروی مذکر سابقا و 

سیما ثابت مونث فل الحال است . آن قبلی نویسنده و

این دومی گوینده رسانه های مخالف حاکمیت جمهوری-

اسلامی ایران اندو کنایه ترور ثابت نیز اشاره به شیوه نخ-

نمای جناح راست از دوره فدائیان اسلام تا همین حال 

مثل جریده جوان من باب حذف فیزیکی آنها است.

احمد کسری حرف مفت و آبکی با عنوان نقد روایت سنتی

و صفوی از مذهب حقه شیعه بسیار زده که به زمان حیات

توسط اهل علم و فن حتی غیر مذهبی پاسخ های درخوری

را گرفت. اما با به شمار نیاوردن عمدی  آنها نهایتا دستی-

دستی نسیب دشنه طرفداران نواب(با ضمه روی حرف نون-

بخوانید به معنی جمع نیابت)صفوی شد.

خانم سیما ثابت هم  بر سند برنامه های بخش شده و موجود 

وی به بی بی سی فارسی ایران اینترنشنال و...در بستر یوتیوب

ناجوانمردانه اتهامات بی اساس و عوامی را متوجه حوزه های 

علمیه و نفس روحانیت شیعه حتی مستقل از نظام جمهوری-

 اسلامی کرده که داعیه مخالفت  صرف سیاسی با آن را دارد.

ولی رسانه های حاکمیت یکدست حتی خطی اندر توبیخ وی و

تنویر افکار عمومی ننوشتند!؟ با آنکه لاجرم دست بالا را

از جنبه حجم نشر دارند و تنها بعد از داعیه ایران-

اینترنشال مبنی بر قصد ترور او و فرزادفرحزاد توسط 

هم ایشان در آمدند که: این دو رابطه غیر مشروع و

مسئله زنا داشتند.(نام عملیات عروس و داماد)

پر واضح هست : رفتارهای چنین از بیخیالی  و عدم زمان 

شناسی خود بهانه آبداری به طرف متخاصم  می دهد تا 

در نزد افکار عمومی جهانی مظلوم نمایی کند. آن هم با این

بهانه دهان پر کن که: جواب قلم به دستی و حتی داشتن 

رابطه آزاد جنسی  شهروند اروپا نشین و آمریکایی گلوله نیست.

و کلام آخر:حسنی به مکتب نمی رفت الا جمعه ها

(آنچه در فضای وب جهان گستر و من باب خاک پاشیدن عمدی به حقیقت 

تلخ مورد اشاره در متن فوق با عنوان مناظره نواب صفوی با کسروی آمده 

اصولا خانه ای از پایه ویران است و به پاسخ های گنگ کسروی در آن مشهود.

هنر این نیست که شیری را به کنج قفس چون بچه گربه بر میو میو واداشتن.

کار درست را در باب احمد کسروی امثال مرحوم آیت الله طالقانی و...نمودند

که بدون در مخمصه قراردادن جبری طرف طی نامه های مبتنی براصول 

مورد قبول لیبرال دموکراسی حتی گمنام عمق کج فهمی وی را هویدا کردند.

القصه:کار پاکان را قیاس از خود مگیر...در نوشتن شیر باشد مثل شیر)

#زهرمار

تکانه های سیاسی

زمین لرزه های سیاسی حاد و درجه ریشتر بالا چون کودتا

شورش انتخابات و...اگر فواصل طولانی داشته باشد 

حاکمیت آن مملکت توان جمع کردن اعتراضات صنفی و...

غیرسیاسی در شکل رسیدگی حتی سرکوب حاد می یابد.

اما با کم شدن میانه  آنها رسانه  وابسته به اپوزسیون

با اتکاء بر کلیت چنان جریان ها و ذیل چتر و سایه ایشان 

فرصت بزرگ نمایی و ایجاد انزجار بواسطه کوچکترین رخ 

دادهای تلخ که در هر جامعه حتی سیر و نرمال توان بروز

دارد و زیرمجموعه خطای انسانی صرف حساب میشود

اندرذهن عوام یافته ضمینه  بلوای جدید ضد نهاد قدرت حاکم 

را می آفریند.

دقیقا در راستای تعدد و نزدیکی تکانه های سیاسی ایران

مثلا جنبش مهسا1401ش درگیری با اسرائیل و امریکا

برسر حمایت ازحمس1402ش و...امکان پر مخاطب شدن

مثل ایران اینترنشنال میسرمی شود اما پرس تیوی الکوثر

و...وابسته به جمهوری اسلامی ایران تاثیر عملی چندانی بر 

افکار عمومی غرب و جهان عرب نمی گذارند چون مثلا از

بلوای دونالد ترامپ نامزد شکست خورده انتخابات ریاست

جمهوری و حمله همفکران اش به سنای امریکا تا حمایت

گسترده واشنگتن از اسرائیل در حمله به نوار غزه تحت

کنترل حمس فاصله چند ساله هست 

#معامله-خام

چالش رسانه های لندنی

یک گفتگو ی لسانی میان دو آدمی زاده از اقسام ذیل خارج نیست:

1.دیالوگ عاشقانه یعنی آنجا که دو طرف اصطلاحا درهم ذوب شدند 

حتی اگر الفاظ واشاره های آنهابه دید فرد ثالث بد آید بقول معروف:

مهم آن است که علف به دهان بزی شیرین باشد.

2.صحبت دوستانه که در حوزه های علمیه شیعه تحت عنوان مباحثه

طلبگی یادمی شود و مطابق آداب المتعلمین فرضا یک طلبه سطح یک

حتی می تواند مفتاح آن راباداعیه دار اجتهادگشاید واگر جواب در

نزد عام مستمعان اهل علم قاطع نیامد ولو کش داده شود.

3.مناظره یعنی کوبیدن و ثابت کردن بی سوادی یاحتی شیطانی بودن 

طرف مقابل با ابزار کلام متین وعرفی فهم.

4.رجز که جای فحش کنایه های آبدار وسنگین راحسب ثابت کردن 

سلحشوری خویش  در قالبی تاحدودی بارعایت ادب بیان می کند

5.گنده وزشت گویی که از قضا مطابق حکم خدای متعال در قرآن 

کریم جهت مظلوم مخصوصا بی دفاع بلامانع شناخته شده است

حال وبا این اوصاف شبکه تلوزیونی یا ایستگاه رادیو سازنده و

حقیقتا فرهنگی باید مباحثه محور باشد اما عمدا وبخاطر جوشاندن

دیگ احساسات عوام یا عاشقانه است چیزی که درکانال های 

ایدئولوژیک محور می بینید.

یا مناظره را چراغ سبز داده که مثلا عده زیاد مردم را تحریک و پای 

صندوق رای کف خیابان و...کشد.

باری رجز خوانی که هدفش اش پرپوگاندا وترساندن دگر اندیشان

خود است والبته فحش دهی که آن هم من باب ایرانیان اندر 

شبکه های افراطی سلطنت طلب دیده شده است(هخا و...)

لب کلام امااینکه رسانه های موسوم به لندی اگر به هر دری 

بزنندهرگز باب مباحثه باز نمی کند چون فرهنگ ساز است و

به کارپروژه اجانب استعمارگر پشت پرده حسب شرایط قرن

21نیاید.مثلا شماهرگز نخواهیددید یکی مثل ایران اینترنشنال 

دکتر صادق زیبا کلام و بابک تختی را به عنوان مهمان دعوت 

کند چون دو متفکر مستقل عرفی غیرلائیک ملی متقی هستند

حضور باهم ایشان دریک جا عین به هم خوردن جفت سنگ 

چخماق فورا آتش تفکر سازنده را بر مخاطب سرایت می دهد

اما همسر تختی  منیرو روان پور وهم دوره زیبا کلام محسن-

سازگارا بخاطر آنکه غرب زده اند چرا که نه

#سازندگی

دست رو شده!؟

(علی جوانمردی قبل از حمله حمس به اسرائیل با ابراهیم احراری)

(علی جوانمردی بعد از حمله حمس به اسرائیل با منشه امیر)

عقل و وجدان نیز رسولان الهی هستند لذا وقتی تنها پیشوای

جمع ادیان ابراهیمی امام علی (ع)اند که فرمود:دین همان عقل

هست باید نیک شیر فهم شد که پیروی حضرتش بهترین نحله

میان آنها است(بی شک بقیه اولیاء(علیهم السلام) هم چنین 

اشاراتی داشتند اما دست تقدیر و کید منافقان آن را سانسور

نموده و سنگ بنای انحراف مذاهب دیگر را ایجادکرده اند)

خوب و با این اوصاف واضح است که پیروان مذهبی انحرافی

نمی توانند در دراز مدت با جمعی روشنفکر فعال سیاسی 

هنری و...ممزوج گشته پروژه و هدفی مشترک را پی گیرند.

چون آن منور الفکرها هرچند و ولو انحرافی مرده شان بیشتر

از زنده پیروان آیین غلط  ارزش دارد و می فهمد.

برای نمونه رجوع شود به کنش کانال وهابی کلمه که بعد از

فقدان زنده یاد بانو مهسا امینی به بهانه اتحاد و مقابله با

حاکمان فعلی تهران جمعی مثل  علی جوانمردی را داخل قاب

شبکه خود کرد و آنها هم چون در نگاه ماهواره های لندنی

(ایران اینترنشنال و...) عنصر نامطلوب شناخته می شوند

(جریان آمد نیوز مرحوم روح الله زم) پذیرفتند. اما با شروع

درگیری حمس و اسرائیل در  پاییز1402ش به بهانه عدم

کوبیدن جانانه اسرائیل توسط طایفه مذکور میانشان شکر آب

شد...ولی حقیقت امر این بود که نفس وجود شخصی مانند

جوانمردی در کلمه سبب فروکش کردن احساسات سنیان

سلفی زاهدان به سمت طیف میانه روتر عامه اندر کردستان

لاجرم می شد لذا بانیان ملعون اش با درک چنین مطلبی و

بر بهانه مظلومیت فلسطین امثال نامبرده وحید بهشتی و

سید مصطفی آزمایش را دک کرده از خود راندند

#ناکسین

نعل وارونه ایران اینترنشنال

در پی فقدان زنده یاد آرمیتا گراوند برخی از هنرمند ان بازیگر زن ایرانی

که سابقا پرونده بازی در نهادهای امنیتی من باب کشف حجاب و...داشتند

و به این موضوع هم اندر فضای مجازی واکنش نشان دادند باز احضاریه 

از طرف دادستانی تهران دریافت کرده اند.

لحن شکوه بعض آنها درباره دختر جوان مرگ آرمیتا در پست های مجازی 

مربوطه نوک تیزی سمت حاکمیت ندارد و همین دستاویز عوام فریبی 

برخی کارشناس نمایان شبکه های ماهواره ای چون ایران اینترنشنال 

شده که وانمود کنند:آستانه تحمل جمهوری اسلامی ایران حتی  از حد

مصوب قوانین خود گذشته است و مثلا به صرف نوشتن از حال خراب 

والدین آن نوجوان چنین واکنش تندی را شاهدند...

این بی تعارف یک عوام فریبی محض است و حقیقت اینکه: ساختار

امنیتی نظام به گونه ای هست که اگر فرد دفعه ای  مرز سرخ مد نظر 

قدرت را رد کند نمونه بارزش بی حجابی در کوچه و خیابان صاحب

پرونده ای خواهدگشت که به ضابط مربوطه آن اجازه احضار دوباره  او 

در صورت صلاح دید شخصی را می دهد حتی اگر  الظاهر آن فعل طبق

قوانیین حاکمیت جرم نباشد.

عین پلیس آگاهی که به فردی دستور ایست و بازرسی داده ولی او 

اعتنا نکرده و عملا حکم استفاده از تیرش بدون امریه بازپرس و...

صادر می شود.

خوب در چنین وضعی فرد فعال مستقل به  وب جهان گستر باید 

مدام دست بر عصا و با دقت پیش رود که هرگز به نقطه احضار 

اولیه نرسد و درصورت وقوع آن تا بسته شدن پرونده از ادامه 

فعالیت مجازی اجتناب ورزد.کاری که این خانم های محترم و باذوق

هم دگراندیش با بی توجهی اش سبب امتداد گرفتاری خود شدند.

هر راست نشاید گفت

رسالت ظاهری که مکاتب چپ و راست روی دوش خبرنگار می گذارد چنین 

تعریف گشته که او بایدحرف حق را زده اصطلاحا افشاگر باشد

و البته هم چه بسیار بخت برگشته های اندر این قرن 21 که من باب پیروی

از توصیه فوق زندگی شخصی شان از هم فرو پاشیده و مدتها زندانی بودند

اما وجود عنصری به نام خدا در شریعت های توحیدی که نام جوهری اش 

می شود مکتب اسلام صرفا و چنانکه برخی سطحی نگران تبلیغ می کنند 

هر چند بحث عقیده ومسئله شخصی است منتها در یک کلنی و اجتماع اکثرا

باورمند اثر مملموس و خاصیت دیالیکتیک خود را می گذارد.

خدا باوری که زیر فشار یک قلدر قرار گرفته و نیک می داند  ضعیف تر

از اواست جدای استفاده از سلاح  و امکان برکف اش ضد دشمن با کنار 

گذاشتن همان و سپردن مسئولیت فوق تحمل به خالق دادار می تواند که

به وظیفه انسانی ایمانی خویش عمل کند.

وقتی جد رسول خدا(ص) از قصد ابرهه جهت خراب کردن کعبه معلی 

اطلاع یافت فرمود:من رب شترانم هستم و این خانه را هم صاحبی

است پس به شکل فرار ظاهری یعنی همان که بسیاری عار و خطا دانند

عمل کرد و مابقی کار به الله متعال سپرد و پس او به واسطه قصه

ابابیل مقابل اعداء بیت عتیق اش در آمد...

یا عالم برجسته و قدیس شیعی جناب ابن ابی عمیر بعدخلاصی از زندان 

بنی عباس چون راضی نشد پول قرض سابقا داده خود را از مقروضی

 بگیرد که من باب پرداخت آن مسکن در شان خویش فروخته بود

حقیقتا با خدا معامله کرده او را محیط بر زندگی و فرجام امورش شمرد

لذا و لب کلام در شیعه گری عکس تبلیغ غالب رسانه های سیاسی 

حاکمیت و اپوزسیون اش حرف نزدن از برخی مسائل دردسرساز نماد

ترسو بودن و عافیت طلبی نیست بلکه عرفانی راستین و اشراقی را

در مرام طرف بهر عاقلان و احرار هویدا می کند.

جز راست نباید گفت...هرراست نشاید گفت

#فرج

خاک بر سر ایران اینترنشنال

بارها از طریق کانال ماهواره ای ایران اینترنشنال ریاست جمهوری وقت

ایران ابراهیم رئیسی با لقب شش کلاسه یادشده .یعنی داعیه تحصیلات

حوزوی و فقهی نامبرده چون غیر مدارس علم ساینز و آکادمیک بیشتر از

 پایه ششم می باشد اصلا در نزد ایشان حساب  نمی گردد

ولی در مورخه22مهر1402ش فرزانه بزر پور از همین کانال منحوس 

جهت شیرین و معقول جلو دادن صدیقه وثمقی که همفکر و در راستای

سلایق ایشان می باشد.علم او را در جنبه فقهی که به بستر دانشگاه 

کلاسیک بوده در سطح فقهای امامیه  جا می زند.

یعنی این بلهوسان روز گار تمامی معیارها را به راحتی و بر اساس منافع

خود تغییر می دهند و البته وای به حال ملتی که مطابق نسخه های 

پیچیده شده در مثل آن رسانه ها دنبال راه چاره دردهای سیاسی و

اجتماعی خود باشند

#رسانه-لندنی

کو رجل سیاسی!؟

آقای رضا علیجانی به سند گفته هایتان درمورخه28شهریور

1402ش اندر رسانه های ماهواره ای امثال حقیر یکی به نعل

جناح راست دست بالای حاکمیت  و دیگر به میخ اپوزسیون

زده با لحنی تحت تاثیر عقل معاش صرف افتادگان در وادی 

سیاست حال چه مرحوم روح الله عجمیان نامند چه مرحومه 

حدیث نجفی به انصراف ازآن فرا می خوانیم و انگار هیچ تمیز

ودرکی از  رفتار فل الحال عاشقانه شان نداریم

چه وضع زار آن بسیجی باتوم بدست سر کوچه باشد و چه

این شعار نویس ته اش...

آری عشق و هزینه کردن تنها برازنده لایق  هست وبس .

و اینجانب درهمه دهر فقط یکی به نام و نشان شامخ حجت-

(عج) را واجد آن می دانم  .

درعین اینکه چنین فلسفه انتظاری را منافی زندگی در لحظه

و فرار از مسئولیت اجتماعی هم نمی شمارم.

چون  تنها یک لیدر و فرد وجیه المله را در این مدعیان دیاسپورا 

و الیت ایرانی  مستعد چنین مباحثی نمی بینم.

آری آخرین رجل سیاسی که می شناختم یک زن بود!؟

که خدایش آمرزیده با پدر مظلوم اش محشور نماید

#اعظم-طالقانی

ارزشی نما

گیرم مسئول و عوامل شبکه ایران اینترنشنال خود یزید

نحوه برخورد امام سجاد(ع) با شخص آن ملعون سپاه

وابسته نیز عوام تحت تاثیر اش چه بود!؟

با پسر معاویه  عوامل نظامی و دیوانی حکومت اش به

هیچ وجه دهن به دهن نشده اصطلاحا کل کل نکردند.

عوام را اما در هر فرصت مناسب درک کرده سعی در 

روشنگری و دور نمودن ایشان از جهالت داشتند 

(قصه آن شیخ شامی : اشاره به نسبت خودشان  و

رسول الله(ص))

حضرت زین العباد(ع) از مناره و منبر در اختیار بنی-

امیه که به سان شبکه های ماهواره ای و...امروزین

است مدد گرفت جهت رسوا کردن خلیفه الکی و ناحق.

ولی در مورخه28شهریور1402ش باز شاهد بودیم

تیم همراه  و  زیر نظر رئیس جمهور اصولگرای ایران

یا با فرار (مهدوی کنی) نیشخند (امیرعبداللهیان)

و یا جر و بحث بی ثمر(خبرنگار سلامی و...) نیز 

سکوریتی بازی غیر حرفه ای عمل کرده به ارزش-

های مذهبی داعیه دارش عملا ضربه زد 

#خوارج

مترسک اپوزسیون

سابقه خراب سه کنش گر بر جسته اپوزسیون در مقابل دار 

و دسته نیز کسان خود حساب باز کردن روی ایشان از بهر 

تغییر بنیادی در حکمرانی ایران توسط وجدان جمعی ملت 

داخل کشور و قدرت های خارجی ناممکن کرده است.

مرگ مشکوک علی رضا پهلوی نیز نحوه لو رفتن شهید-

محمد حنیفی نژاد و همراهان به نزد ساواک همینطور 

فقدان  موسی خیابانی و  یاران در دوره جمهوری اسلامی 

نیز ناشی گری های سیاسی حزب خلق مسلمان که سبب

فشار علنی تر به مرجع فقید شیعه آیت الله سید کاظم-

شریعتمداری(ره) شد اعتماد عمومی را به آقایان :سید-

حسن شریعتمداری مسعود رجوی و رضا پهلوی بشدت

کاسته است و هیچکدام از آنها توان اجرای شوی قوی

سیاسی برای افزایش محبوبیت را ندارد(نتیجه بد و

اختلاف افکن ماجرای وکالت دادن به رضا پهلوی در 

جریان جنبش مهسا)

لذا و به مدد رسانه های لندنی چند چهره چون:

علیرضا آخوند تبار دریا صفایی سعید بشیرتاش

نیز مسیح علی نژاد و حامد اسماعیلیون بشدت 

تبلیغ شدند. با این امید پوچ که شاید ملت تیز

هوش ایران به ایشان روی خوش نشان دهد. آن

هم در حالی که قوی ترین فرد این جمع بشیر تاش

نهایت بردش همکاری مقطعی با شخصیت بارز

 سیاسی ایران زنده یاد عباس امیر انتظام است .

جنبش بی سر که شعار امثال آنها جهت معرفی 

نارضایتی های بعد مرگ ژینا امینی بود دلیل 

اصلی بدبختی ایشان هم هست!؟ اصلا و با اوصاف

عرض شده در خاتمه باید گفت:بزرگترین شانس

نظام حاکم ایران داشتن اپوزسیونی چنین کوتاه می باشد

که کشاورزان  آن  بی عار و مترسک هایش بی اعتبارند