ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آسمان با همه آبی ابر و مه باران برف بر سر زمینیان لاجرم می گذرد
و در این میان یگانه عنصری که به مصداق ترمز می تواند در فرود
آمدن مائده ها و زمینی کردن ایشان را تضمین کند درخت است.
درخت برنده به بالاتر ها حسب قد کشیدن خود و آورنده خبر و نعم
از فرازها است و اینگونه باشد که حتی پس از مرگ روح فرد شقی و
ضعیف در کسب مکارم اخلاق به دوره زیست که حال توان عروج ندارد
با پرسه زدن حول آن باری هنوز و حتی بی تن دراقامه شعائری
مشغول است باشد که چشمه فیض خدای و خدایگان ها(چهاره-
معصوم(علیهم السلام))را حسب بالا کشیدن خود از این برزخ خاکی
فراهم آورد و باری این زیارت درخت که مکرر شد شب جمعه ای
هم می کشد انشاء الله تا جوار سرو سهی به غاضریه و قلم عف
هست که باورداریم با کف العباس(ع)می پوشاند هر آنچه بد کرده
و خطا را.
ببیند این نماد و المان با شکوه درخت که ریشه عمیق در مذاهب
فیض محور دارد چگونه به آثار مثل عباس کیارستمی و هوشنگ-
ابتهاج جوهری طرح می شود.هیچ کدام از آنها اهل لباده کشی
مذهبی نبودند و از خواستگاه روشنفکری عرفی برآمده اما
و مگر جز این است که مذهب هم اگر واقعیت دارد باید منطبق
بر پله اول عرف باشد. بله آثار شجره محور این هر دو انسان را
به زیارتی عمیق و بی پیرایه می برد از آن سرو شهیدسلام الله علیه
#ثار-الله
اصلا مفهوم شعائر یک مسئله عرفی وبه طول تاریخ بشریت است
فراتر از اینکه در بعض مسلک ها ایضا روشنفکری مذهبی یا لائیک
جرعت خط کشیدن روی قسم یا کلیت آن رابیابند.
بعض مذاهب عالم مثل مسیحی با تمام زیر مجموعه ها چون صابئی
نیز امامیه چه اسماعلیه چه جعفری کیسانی زردشتی اهل حق یارسان
فیض محور اند ولذا آن تجربه ناب بشری که هماره دنبال یک نیر وآنا
الارض ومصداق مقدس آمده از عالم بالا است دراین مناسک وفرایض
ایشان دخیل وستون سوم شعائر بهر نگاه داشت باورشان آفریند.
خوب وبااین اوصاف روشنفکر عرفی مثل شادروان عباس کیا رستمی
طبیعی است که آن سو تراز جنبه نمادهای مذهبی که علم حضرت-
عباس (ع)یا تسبیح صلیب دار و گردن آویز ارامنه و...باشد این چنین
چیزهایی را به بطن طبیعت مصداق یابی کرده در آثارش پر رنگ
جا دهد.
کیارستمی نازنین کمتر لب به سخن درباره گم گشتگان وادی صرف
اجتهاد بی بینه کافی عرفان های غیر اشراقی یا فلسفه مبتنی بر
وحدت وجود می گشود.تنها وباری یکبار او سراغ ابن عربی رفت و
این جمله اش را پر رنگ نمود که:درخت خواهر آدمی است.
کیارستمی تیز هوشانه می خواست بااین کار اهمیت درخت در
قامت نماد قدیمی شعائر را حتی از دهان مسئله دار چون چشم
چران نظام اصفهانی بیان کند نه اینکه ارزشی بهر نامبرده قائل
گردد واو خیلی عمیقتر از اینها به علاقه روح مجرد انسان بر درخت
واقف بود و با رتمثیل جوهری قرآن درباره شجره ملعونه و عکس
آن را نیک می دانست و لابد به اینجا رسیده بود که: درخت جان
جان آدمی است نه خواهر جان او چنانکه ابن عربی گوید.
فیلم خانه دوست کجاست و زیارت های ممتد آن پسر از درخت
بر فراز تپه کنار روستا قاب زرینی بود که کیارستمی تا گاه
واپسین عمر به انواع گوناگونی از آن ومشابه اش اسرار داشت
و باری یک همچنین انسان فهیمی مورد تایید اولیاء حقیقی مذهبی
است نه علی شریعنی که صبح روز عاشورا و گاه جوشش شعائر
حسینی اندر کوچه و خیابان ملت را روی صندلی های حسینیه
ارشاد نشانده حرف پس از شهادت می زند.
استاد عباس کیارستمی عزیز انشاء الله با صاحب اسمت محشورباشی
#روشنفکر-عرفی