ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
اصلا مفهوم شعائر یک مسئله عرفی وبه طول تاریخ بشریت است
فراتر از اینکه در بعض مسلک ها ایضا روشنفکری مذهبی یا لائیک
جرعت خط کشیدن روی قسم یا کلیت آن رابیابند.
بعض مذاهب عالم مثل مسیحی با تمام زیر مجموعه ها چون صابئی
نیز امامیه چه اسماعلیه چه جعفری کیسانی زردشتی اهل حق یارسان
فیض محور اند ولذا آن تجربه ناب بشری که هماره دنبال یک نیر وآنا
الارض ومصداق مقدس آمده از عالم بالا است دراین مناسک وفرایض
ایشان دخیل وستون سوم شعائر بهر نگاه داشت باورشان آفریند.
خوب وبااین اوصاف روشنفکر عرفی مثل شادروان عباس کیا رستمی
طبیعی است که آن سو تراز جنبه نمادهای مذهبی که علم حضرت-
عباس (ع)یا تسبیح صلیب دار و گردن آویز ارامنه و...باشد این چنین
چیزهایی را به بطن طبیعت مصداق یابی کرده در آثارش پر رنگ
جا دهد.
کیارستمی نازنین کمتر لب به سخن درباره گم گشتگان وادی صرف
اجتهاد بی بینه کافی عرفان های غیر اشراقی یا فلسفه مبتنی بر
وحدت وجود می گشود.تنها وباری یکبار او سراغ ابن عربی رفت و
این جمله اش را پر رنگ نمود که:درخت خواهر آدمی است.
کیارستمی تیز هوشانه می خواست بااین کار اهمیت درخت در
قامت نماد قدیمی شعائر را حتی از دهان مسئله دار چون چشم
چران نظام اصفهانی بیان کند نه اینکه ارزشی بهر نامبرده قائل
گردد واو خیلی عمیقتر از اینها به علاقه روح مجرد انسان بر درخت
واقف بود و با رتمثیل جوهری قرآن درباره شجره ملعونه و عکس
آن را نیک می دانست و لابد به اینجا رسیده بود که: درخت جان
جان آدمی است نه خواهر جان او چنانکه ابن عربی گوید.
فیلم خانه دوست کجاست و زیارت های ممتد آن پسر از درخت
بر فراز تپه کنار روستا قاب زرینی بود که کیارستمی تا گاه
واپسین عمر به انواع گوناگونی از آن ومشابه اش اسرار داشت
و باری یک همچنین انسان فهیمی مورد تایید اولیاء حقیقی مذهبی
است نه علی شریعنی که صبح روز عاشورا و گاه جوشش شعائر
حسینی اندر کوچه و خیابان ملت را روی صندلی های حسینیه
ارشاد نشانده حرف پس از شهادت می زند.
استاد عباس کیارستمی عزیز انشاء الله با صاحب اسمت محشورباشی
#روشنفکر-عرفی
مجذوبان به آراء ابن عربی که اکثر مروجانش جدا از استفاده ابزاری افکار او
مانند:عوامل فراماسونری بهائیت و...باشند( هم ایشان که بواسطه اندیشه-
های مانند وی یا دیگر ناپخته های غیراشراقی با عناوین دهن پرکن عرفان فلسفه
و...دنبال سنگ اندازی در مسیرتمدن اصیل اسلامی همان تشیع اند)و مریدآن
مرام تعریف می گردند به بهر توجیه عشق افسار گسیخته نامبرده از حد موازین
عرفی و شرعی رایج نسبت بر نظام اصفهانی که حتی در مقدمه یکی از کتبش تا
شرح قد و بالای ظاهری زنک کشیده است بدین حربه دست می آزند که بقول
معروف:هرکجا می نگرم منظرآن شاهد غیبی است و مطابق متد وحدت وجود این
توصیف های فردی ذیل ثنای کلی الهی جا خوش کرده از بحث هوس یا حتی عشق
مادی بری هست و مشابه آن از بهر اولیاء اعظم باری تعالی هم جریان داشته چنانکه
حضرت ختمی مرتبت(ص)نیز فرموده اند:انکاح سنتی یا زوجه اش عایشه رابر
کتف و دوش مبارک خود اندر میان عموم سوار کرده است(روایت مورد قبول عامه)
حال آنکه درهیچ کجای مصحف شریف نبوی نازل شده از ناحیه ربوبی صحبت ازقد
و بالای اهل حرم رسول اکرم(ص)نیست و بلکه برعکس در آیاتی چون31سوره نور
یا4سوره حجرات پرده کشی بروجه شخصی و ظاهری زنان اهل حرم نبوی(ص)
مطرح شده است و خلاف ابن عربی قرآن با طرح سوره کوثر درباره حضرت زهراء-
(س)محمد(ص) را عملا برهمان جایگاه والای نگاه عرفانی به اطرافیان خویش ولو
مونث قرارداده بی آنکه چون صاحب فصوص و دیگر افتادگان به وادی فلسفه و
عرفان غیراشراقی ننگ عیاشی و هرزگی چنان به پیشانی ایشان و با سندآثارخود
چسبیده باشد که از توجیهاتی این چنین آبکی و نخ نما یعنی همان عادت و حقیقتا
اسباب فریب عارف و فلیسوف نمایان بدلی متاسفانه فراوان در جهان نتوان علاج
الظاهر و آبرومندی برای آن پرداخت