ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
جالب است مدتی قبل شاهدبودیم مروجان عرفان لائیک
حتی برنماد وعلم طغیان علیه تفکرخویش یعنی شیخ-
اشراق شهاب الدین سهروردی(ره) هم رحم نکرده با
اقتباس ازظواهرآثار او و درآمیختن آن با موسیقی
غنا هم روال شهوت زا (انعکاس نور را جوری روی تن
عریان زن انداخته که نوشتن همزمان دیگربازیگر این
تئاترمسخره برآن نمایان شود و...)دراقسام تمسک
به رقص آواز مونث و...پیش می روند...!!
چنین وقاحت و قائل نبودن به حد یقف درمورداسلاف
سابق ایشان یعنی همفکران ملای روم و صوفیه نیز
جریان دارد و بقول زنده یاد استادمحمدرضا شجریان
(رحمت الله علیه): کسی که خود را قادر هردو جهان
می دانست(ملای روم) امام زاده فرض نمودند....
مراد از عرفان اشراقی الزاما مترادف آراء وسلایق شیخ شهاب الدین سهروردی
نیست بله هدف فرای ستودن فردی چون او تشویق وحمایت از منهج وگفتمانی
هست که خط قرمز عرف وشرع راهماره برخویش فرض دارد.
تا نیک روشن باشد که مخالفت فقهای اصولی تشیع با خیل زیادی از مدعیان ایشان
مثلا به روم باستان و...نه مترادف ردفلسفه یا عرفان ازبیخ بلکه توجه دادن بدان
نکته بنیادی است که وجه ناب و اصیل چنین مزامین فی نفسه صحیح و کاربردی
که مطابق فطرت بشری اند در انوار مقدس چهارده معصوم(علیهم السلام) معوا یافته
و تجلی نموده است.(درهمان روم و مطابق چنین دیدگاهی سقراط روشن تر از ارسطو
و...و با اتکاء به رسول باطنی وجدان اندیشه می ورزید پس زیرمجموعه اشراقی یان
تعریف می گردد)نیز شهاب الدین سهروردی(ره) که به احتمال قریب بریقین
پیرو مذهب شیعی بوده باطرح عنوانی چنین که اشاره برآیه شریفه:
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ.آیه35سوره نور
به زیبای هرچه تمام مزمون آن را اندر مفهوم عنوانی خویش گنجانده که عین
چراغی دردل شب تار مثلا فلان اتاق را روشن کرده سبب می شود من نوعی ازامکانات
داخلش مدد گریم بهرحیات هم طبعا قبرو قیامت بهتر والبته داعیه داران خارج دایره
و حدی چنین ازاین دو عنوان کلی عین آن قصه ملای روم هستند که اندرظلمات و
حسب صرف حس لامسه و...دنبال تشخیص هویت حیوان زیردست خود بودند...
یعنی و دریک کلام :ضایع کردن وقت و عمرلاجرم بس کوتاه و ارزشمند به نزد اهل
معرفت وفلاح جو
مجذوبان به آراء ابن عربی که اکثر مروجانش جدا از استفاده ابزاری افکار او
مانند:عوامل فراماسونری بهائیت و...باشند( هم ایشان که بواسطه اندیشه-
های مانند وی یا دیگر ناپخته های غیراشراقی با عناوین دهن پرکن عرفان فلسفه
و...دنبال سنگ اندازی در مسیرتمدن اصیل اسلامی همان تشیع اند)و مریدآن
مرام تعریف می گردند به بهر توجیه عشق افسار گسیخته نامبرده از حد موازین
عرفی و شرعی رایج نسبت بر نظام اصفهانی که حتی در مقدمه یکی از کتبش تا
شرح قد و بالای ظاهری زنک کشیده است بدین حربه دست می آزند که بقول
معروف:هرکجا می نگرم منظرآن شاهد غیبی است و مطابق متد وحدت وجود این
توصیف های فردی ذیل ثنای کلی الهی جا خوش کرده از بحث هوس یا حتی عشق
مادی بری هست و مشابه آن از بهر اولیاء اعظم باری تعالی هم جریان داشته چنانکه
حضرت ختمی مرتبت(ص)نیز فرموده اند:انکاح سنتی یا زوجه اش عایشه رابر
کتف و دوش مبارک خود اندر میان عموم سوار کرده است(روایت مورد قبول عامه)
حال آنکه درهیچ کجای مصحف شریف نبوی نازل شده از ناحیه ربوبی صحبت ازقد
و بالای اهل حرم رسول اکرم(ص)نیست و بلکه برعکس در آیاتی چون31سوره نور
یا4سوره حجرات پرده کشی بروجه شخصی و ظاهری زنان اهل حرم نبوی(ص)
مطرح شده است و خلاف ابن عربی قرآن با طرح سوره کوثر درباره حضرت زهراء-
(س)محمد(ص) را عملا برهمان جایگاه والای نگاه عرفانی به اطرافیان خویش ولو
مونث قرارداده بی آنکه چون صاحب فصوص و دیگر افتادگان به وادی فلسفه و
عرفان غیراشراقی ننگ عیاشی و هرزگی چنان به پیشانی ایشان و با سندآثارخود
چسبیده باشد که از توجیهاتی این چنین آبکی و نخ نما یعنی همان عادت و حقیقتا
اسباب فریب عارف و فلیسوف نمایان بدلی متاسفانه فراوان در جهان نتوان علاج
الظاهر و آبرومندی برای آن پرداخت