ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ستاره پنج گوشه دار(تایجیتو) یعنی نمادشیطان پرستان وقتی
چرخش می یابد به تمثیل فراماسونری بدل می گردد.
انسان میان آن هم جدا از اشاره به فلسفه از پایه خراب ومبتنی بر
فلسفه غیرتوحیدی اومانیسم بشررا مطیع ودرحصار شیطانی بیان
کرده و این عکس شدن نیز باز ازرکب و رودستی های زده ابلیس
بهر فریب ناس می باشد
دردیگر نمادفراماسونری هم باز هرچند والظاهر با ستاره مقدس
داودی طراحی شده اگر خوب دقت شود یکی از گوشه ها را حذف
وعملا به پنج کاهش داده است
یعنی آن گوشه بالایی جای اشاره به اتصال خمیس آل الله(علیهم السلام) با
سفیروحی ششم یا همان جبرئیل و سماء ربوبی عالم بالا(حدیث شریف کساء)
دجال یک چشم ونمادنگاه غیرتوحیدی را جارمی زند
در تصویردیگرهم محور پرگاردایره ساز یک چشم دجالی هست
#فراماسونری
مجذوبان به آراء ابن عربی که اکثر مروجانش جدا از استفاده ابزاری افکار او
مانند:عوامل فراماسونری بهائیت و...باشند( هم ایشان که بواسطه اندیشه-
های مانند وی یا دیگر ناپخته های غیراشراقی با عناوین دهن پرکن عرفان فلسفه
و...دنبال سنگ اندازی در مسیرتمدن اصیل اسلامی همان تشیع اند)و مریدآن
مرام تعریف می گردند به بهر توجیه عشق افسار گسیخته نامبرده از حد موازین
عرفی و شرعی رایج نسبت بر نظام اصفهانی که حتی در مقدمه یکی از کتبش تا
شرح قد و بالای ظاهری زنک کشیده است بدین حربه دست می آزند که بقول
معروف:هرکجا می نگرم منظرآن شاهد غیبی است و مطابق متد وحدت وجود این
توصیف های فردی ذیل ثنای کلی الهی جا خوش کرده از بحث هوس یا حتی عشق
مادی بری هست و مشابه آن از بهر اولیاء اعظم باری تعالی هم جریان داشته چنانکه
حضرت ختمی مرتبت(ص)نیز فرموده اند:انکاح سنتی یا زوجه اش عایشه رابر
کتف و دوش مبارک خود اندر میان عموم سوار کرده است(روایت مورد قبول عامه)
حال آنکه درهیچ کجای مصحف شریف نبوی نازل شده از ناحیه ربوبی صحبت ازقد
و بالای اهل حرم رسول اکرم(ص)نیست و بلکه برعکس در آیاتی چون31سوره نور
یا4سوره حجرات پرده کشی بروجه شخصی و ظاهری زنان اهل حرم نبوی(ص)
مطرح شده است و خلاف ابن عربی قرآن با طرح سوره کوثر درباره حضرت زهراء-
(س)محمد(ص) را عملا برهمان جایگاه والای نگاه عرفانی به اطرافیان خویش ولو
مونث قرارداده بی آنکه چون صاحب فصوص و دیگر افتادگان به وادی فلسفه و
عرفان غیراشراقی ننگ عیاشی و هرزگی چنان به پیشانی ایشان و با سندآثارخود
چسبیده باشد که از توجیهاتی این چنین آبکی و نخ نما یعنی همان عادت و حقیقتا
اسباب فریب عارف و فلیسوف نمایان بدلی متاسفانه فراوان در جهان نتوان علاج
الظاهر و آبرومندی برای آن پرداخت