حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

ناگهان درخت!؟

یک آدم حر و آزادیخواه ذاتا واز ابتدا در طلب حقیقت با تعصب بیگانه است

ولذا ابراهیم(ع) وار زیگزاگ گونه و از سر متد دیالیکتیک بقول آن شعر به هر

جمعیتی نالان شده وجفت بد حالان و خوش حالان گردد.

ولی وبه سرانجام او یک راه و مسلک مستقیم گزیده از تنه درخت بالا

می رود تا به ملکوت الی در رسد ومصداق نفس مطمئنه باشد.

این طبایع متضاد سیر در وادی تیه و سرگردانی چون موسی(ع) که با

رویت شجر نورانی و سخن گفتن خدا بطن آن با حضرتش ختم شد در 

نبی واپسین(ص)نه مثل ابراهیم تضارب آراء است نه چون نوح(ع)

عناد خلق پیرامونی نه عین عهد عیسی ناصری(ع)خرافه پرسی بنی-

اسرائیل بل نادانی خالص عهد جاهلیت عربستان است.

پس گزیده گویم :آفت تعصب و جهل بر تن این درخت از همه سنگین تر 

شده یحیی تعمید دهنده(ع)و حسین بن علی(ع)رابه مسلخ کشاند.

اما سایه نشینان سر خوش وسر حال اش حقیقتا همان مردمی هستند

که به تعبیر بلند آسید محمود طالقانی(ره)بهشت ویا عکس دوزخ شان از 

همین دنیای خاکی آغاز می شود

عَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

آیه23 از سوره پدر ایمان(ابراهیم(ع))

درخت عباس کیارستمی

اصلا مفهوم شعائر یک مسئله عرفی وبه طول تاریخ بشریت است

فراتر از اینکه در بعض مسلک ها ایضا روشنفکری مذهبی یا لائیک

جرعت خط کشیدن روی قسم یا کلیت آن رابیابند.

بعض مذاهب عالم مثل مسیحی با تمام زیر مجموعه ها چون صابئی

نیز امامیه چه اسماعلیه چه جعفری کیسانی زردشتی اهل حق یارسان

فیض محور اند ولذا آن  تجربه ناب بشری که هماره دنبال یک نیر وآنا 

الارض ومصداق مقدس آمده از عالم بالا است دراین مناسک وفرایض

ایشان دخیل وستون سوم شعائر بهر نگاه داشت باورشان آفریند.

خوب وبااین اوصاف روشنفکر عرفی مثل شادروان عباس کیا رستمی

طبیعی است که آن سو تراز جنبه نمادهای مذهبی که علم حضرت-

عباس (ع)یا تسبیح صلیب دار و گردن آویز ارامنه و...باشد این چنین 

چیزهایی را به بطن طبیعت مصداق یابی کرده در آثارش پر رنگ

جا دهد.

کیارستمی نازنین کمتر لب به سخن درباره گم گشتگان وادی صرف

اجتهاد بی بینه کافی عرفان های غیر اشراقی یا فلسفه مبتنی بر

وحدت وجود می گشود.تنها وباری یکبار او سراغ ابن عربی رفت و

این جمله اش را پر رنگ نمود که:درخت خواهر آدمی است.

کیارستمی تیز هوشانه می خواست بااین کار اهمیت درخت در

قامت نماد قدیمی شعائر را حتی از دهان مسئله دار چون چشم

چران نظام اصفهانی بیان کند نه اینکه ارزشی بهر نامبرده قائل

گردد واو خیلی عمیقتر از اینها به علاقه روح مجرد انسان بر درخت

واقف بود و با رتمثیل جوهری قرآن درباره شجره ملعونه و عکس

آن را نیک می دانست و لابد به اینجا رسیده بود که: درخت جان

جان آدمی است نه خواهر جان او چنانکه ابن عربی گوید.

فیلم خانه دوست کجاست و زیارت های ممتد آن پسر از درخت

بر فراز تپه کنار روستا قاب زرینی بود که کیارستمی تا گاه 

واپسین عمر به انواع گوناگونی از آن ومشابه اش اسرار داشت

و باری یک همچنین انسان فهیمی مورد تایید اولیاء حقیقی مذهبی

است نه علی شریعنی که صبح روز عاشورا و گاه جوشش شعائر

حسینی اندر کوچه و خیابان ملت را روی صندلی های حسینیه 

ارشاد نشانده حرف پس از شهادت می زند.

استاد عباس کیارستمی عزیز انشاء الله با صاحب اسمت محشورباشی

#روشنفکر-عرفی