ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اگر امروز کارگران وعوامل تهیه فیلم یک حبه قندرا متهم کنیم که سناریو
خود رااز کتاب سالاری ها اثر زنده یاد بزرگ علوی کپی برداری کردند هر
عاقل ومنصفی را ناخواسته خنده آید که مگر نوشتن از خانواده سنتی وپر-
جمعیت ایرانی آن هم مقیم یک شهرستان گوشه کناری قدمتی به درازای
قرن ها ندارد!؟باری هیچ رقمه آقای علوی در سالاری ها نماد آن را نیاورده.
آثار او و بعض رمان نویسان معاصر دگر واقعا یگانه است مثلا استادهوشنگ-
مردای کرمانی درقصه های مجید خلق شده شان درست است زندگی
یک نوجوان ایرانی دستمایه و ستون اصلی است ولی محیط کرمان وضع
اقتصادی ضعیف مجید و سلوک مادر بزرگ اش و...به آن ماجرا استخوان
بندی خاصی داده اصطلاحا شناسنامه دارش می نماید.
باری داستان نویسی و ساخت سناریوی فیلم و سریال یک جورهایی
شبیه دین و مذهب است!؟بعضی المان و تمثیل ها آنقدر بکار رفته اند
که استفاده از آن کپی برداری نیست و نویسنده واقعی و بکر یک چند
ستون عمومی سابقا استفاده شده ایضا خلاقیت خاص خود را به هم آمیخته
نوبرانه ای می آفریند عین مذهب که اصول عقاید دین را درکنار روایت
خاص خودش دارد.
این سان شبهه کپی برداری مرحوم عباس کیارستمی ازنوشته و لوکیشن شمالی
کامبوزیا پرتویی و..را اگر بنگردید خواهید دریافت که چه داعیه آبکی است.
زلال بودن وبی آلایشی ملت ایران در هرچهار گوشه این مرز پرگوهر بروزهای
خاص خودش را دارد وخانه دوست کجااست را کیارستمی جاهای دیگر نیز
می شد بسازد و باری دلایل اجتماعی سیاسی و...دهه شصت الزاما کارگردان
را بدان جا رساند و اصلا چون هردو سوی جریان هنگام طرح شبهه توسط افراد
ثالث و رابع از دنیا رفته بودند ونشد از خود دفاع کرده وروشنگری مستند
نمایند کار غیرانسانی است.
ایضا هم تراز نمودن آن جریان با مورد مشابه آقای اصغر فرهادی هم جفا است
#نوبرش-را-آوردی!؟
قصه مجید یا همه آدم ها از زنده تا درگذشته روی یک محور
اصلی می چرخد وبس !؟واصلا درک این معنا بعد کی رنج
الظاهر بیهوده وپی نخود سیاه رفتن ارزش می یابد وآن
جهد های ظاهرا بی فایده راهم به حساب کلی ماجرامی آورد
و بی حکمت نمی پندارد.
آقای هوشنگ مرادی کرمانی با درک اینکه چنین شیوه آزمون
و خطایی در نوجوانی انسان بارز و مشهود تر است سراغ او
رفت. مخصوصا پسر بچه ها که فرصت و فراغی بیشتری در
عرف ایرانی بهر کسب تجربه های اجتماعی دارند.
در این میان اما هماره کاراکتر و شخصیت مثبت ماجرا از خود
مادربزرگ محترم اش تا معلم خوش اخلاق و...فرصت ارتباط و
پند آموزی کمی بامجید داشتند مثلا وقتی به خانه آموزگار
مورد اشاره برای خوردن میگو رفت و..
باری ولی در ماجرای سفر او به شیراز بهر دیدن خواهرش
آن راننده وانت(جهانبخش سلطانی)خیلی فراغ و همه جانبه-
تر توانست از فلسفه زندگی بعد عاطفه و...سخن گفته ارتباط
با بازیگر اصلی و کلا مخاطب سریال یابد.
به دیگر سخن سفرشیراز مجید مانا ترین برگ قصه های او
است دقیقا به همین خاطر که امر به معروف ونهی از منکرش
عمیق اما در عهد کشش داستان و حوصله مخاطب است.
شما اگر به تاریخ ادبیات ایران زمین بنگرید از حکیم عطار
نیشابوری تا ناصر خسرو قبادیانی بواسطه شرح منظورات
خود در قالب سیروریتی خاص با مبدائ و مقصد مشخص
موفق به مانایی اثر خویش گشته جلو ایجاد بدعت حتی
منسوخ شدن قسمت هایی از آن را مثل شاهنامه فردوسی
گرفته عملا کار امثال استاد مجتبی مینوی را راحت نمودند
قرآن کریم هم تیز هوشانه بجای شرح کامل احوال انبیاء
(علیهم السلام)در سفر فکری که بهر بشر می آفریند
نیکان رابه مانند همسفر مثبت داخل جریان نموده همگی
آن ستاره های رخشان را نهایتا گرد خدا و چهارده تن
پاک (علیهم السلام)به سیر درمی آورد بهر عارفان جریان.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ۚ
آیه 20 از سوره عنکبوت
#هوشنگ-مرادی-کرمانی