حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

ادبیات کمر باریک!؟

مروری بر آثار فارسی وبهر ایرانیان ساخته شده مثل دیجی علی گیتور

پررنگ می رساند که موزیک برتر از نگاه فضای محل سکونت وی یعنی

غرب اولویت آنهااست نه ملودی کلام و....

باز عکس آن کارهای استاد فرامرز آصف نخعی بعنوان فردی تحصیل 

کرده و ورزشکار بها دهی خاص به ادبیات فارسی را فریاد می زند.

آصف پاس داشت محتوای زبان را هرگز مترادف ابراز صرف فهوای 

 کلام پایین نیاورده  هرچند آن مطلوب ومنظور یک نسل را رساند.

کمر باریک و...جدااینکه چه نوع کلیپی برایش ساخته اند فی نفسه 

اثر فاخری است متوجه فرهنگ فولکلور تاریخ ملتی و...

باز و دراین میانه آثار شادمهر عقیلی جای دقت بسیار دارد و هر چند 

فرومایگان نان به نرخ روزخوری صرفا به تقلید صدای او پردازند یا

نام برده را باد نموده نظر کرده جار زنند اما شادمهر نه علی گیتور 

و نه فرامز آصف است. او دریک کلام و هماره از قبل مهاجرت و هم

امروز که حتی قله نشین سایت های نامشروع قمار بازی است 

یک عاشق ژینا بوده و بس!؟اینجوری است که شرح هجران عمیق اش

بواسطه نوازندگی چیره دستانه یا دست برقضا هم نشینی با بانو

مهستی آثاری خلق می کند که بر دلها می نشیند.

حالا و اگر از هر کدام این سه بپرسید نسبت به دو دیگر نقدهای 

جدی دارند هنر مغربی عشق شرقی یا نه پر رنگ چسبیدن و

پایبندی به اسلوب ملی .می توان همگی را جمع کرد و به وجه دیگر

رسید باری از دعوا و اولویت داده ها شان  در گذشت.

#ژینا-گل-من

شاگرد شادمهر

استاد خیال می کرد با دور شدن مکانی از ژینا گرفته تا ارشاد

می تواند در عین رهایی از عوارض آنها انتقام ضمنی هم به 

حد توان گیرد.  غافل از اینکه هرجای دنیا بروی آسمان 

همین رنگ است و چه در ایران چه امریکا آغوش های گرم 

و حامیان بس مهربانی چون آقای غلام علمشاهی و بانو مهستی

نادر یافت می شوند. بقیه بیشتر تو  را رقیب می بینند یا نردبان

حتی شده نظر کرده ای1 دور از دسترس که بسان موجی

آمده و لاجرم رفتن در  پی دارد بی آنکه مکتب  و سبکی را 

سبب شود.

اما من کوچکترین شاگردش فاصله زمانی با هر چه آزارم

می داد را پسندیدم !  و اگر دورغ نگوییم تنها راه ممکن ام

بود یعنی اینکه اندر درون سیر کرده با خودسازی روحی

و جسمی حتی به روزی رسم که با شادمهر آن سوی آبها

و ینگه دنیا بند هر چه عقده و علقه سابق را پاره کنم.

مهاجرت ظاهرا بهترین راه است اما گاهی می توان اصل

مواجهه با آدم نمایان دل آزار را به حداقل رساند!؟

شادمهر عقیلی جای کنجار رفتن با کارمندان بازرسی

دفتر موسیقی و...فقط  کافی بود مدتی صبر  پیشه 

کند تا به موج حاصل از گسترش موبایل و اینترنت 

در ایران ایضا فضاهای باز سیاسی مقطعی به آرزوی

بزرگ خود جهت اجرا در ورزشگاه آزادی دست یابد 

چیزی که حالا با تبدیل شدن به آلت سایت قمار

ولج در آوردن های کودکانه که حتی جسدم را به 

ایران نبرید خیلی نادر  است راه آینده اش بهر چنان

هدفی هموار شود

1.فرزاد فرزین

#مسافر-زمان

آدم ها عوض می شوند

میان آن دهاتی و این شهری یک شادمهر دیگری هم بود!؟

درست عصر روزی که به یکی از معدود کنسرت های 

داخل ایران اش آن هم به مدد شرکت قاینار خزر رفت.

البته من آنجا نبودم  بلکه بعدش  از خلال خاطرات رفیق

و همشهری خوبم که  دفتر خدمات کامپیوتری داشت

(آقا سعید گل) فهمیدم زمان همان اجرا  و یک راهنمایی

زنده یاد شهید ناصر عبداللهی سبب  شد به سروقتش

رسم.

ولی خدایی شادمهری که درک کردم درآن اوج جوانی 

شور و امید دیگر چه گویم  بگذار رک حرف بزنیم دور

ازدود(مواد مخدر) و پول کثیف(قمار) برای یک نوجوان

که اینجانب باشد حکم کعبه عشق و برادر بزرگتر را

داشت و بعد وقتی در آمد که: داداشم  در جنگ از

دست رفته  صد البته آن حس بیشتر شد

ولی دست آخر قولی که روی نیمکت پارک حوالی منوچهری

و امام زاده ناصرالدین(ع) به من داد : درس ات را بخوان

بچه خوبی باش و...تا سال بعد همین دور و بر  یکدیگر را به

تهران ببینم. اما حالا باورتان می شود سالها است که 

بدان پارک و نیمکت سرمی زنم !نه با سودای دیدن آقای

عقیلی که چی بگم خیلی عوض شده... فقط محض امتحان

اینکه من هنوز نو جوان  شورانگیز ی را که بودم دراین

سراشیب عمر و بعد چهل سالگی زندگی می کنم یا نه!؟

#آوای-نکیسا(غلام-علمشاهی)