ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از علامت های مومن ومومنات اینکه:1. بعداز فقدان اگر
به عکس های ایشان رجوع کنید بخش زیادی از آنها کنار
حرم و درختان گرفته شده است!
2.درروزهای واپسین زندگی اشاره هایی ازایشان مبنی
برنزدیکی ایام قبض روح بیان گردیده به خاطره اطرافیان
نقش می بندد.
(رجوع شود به ماجرای افتتاح غسالخانه بهشت زهراء توسط آقای طالقانی)
3.تشیع جنازه و خاکسپاری باشکوهی دارند چنانکه بسیاری
افرادذاتا پاک اما گرفتار گناهانی چون نجس خوری و هوس
هم توفیق شرکت درآن ومطابق آموزه های مذهبی ریختن
و بخشش گناهان یابند.
(بیشترین میزان جمعیت درعین تنوع عقیدتی وسلایق به تشیع جنازه اندر
ایران خاص مرحومان طالقانی به تهران و توتونچی درتبریز بوده است)
(ویدئو ذیل متن مرحوم آیت الله حاج سیدمحمود طالقانی
سه روز قبل ازفقد)
شادی روح مجاهدنستوه پدرطالقانی خواهشا الفاتحه
پسر مهدی با بدان بنشست بازرگان بودنش گم شد
آقای عبدالعلی بازرگان بله چنانکه فرموده اید اعراب
جاهلی به وجود اقدس و اعظم الله متعال براساس نص
صریح کلام وحی واپسین اعتقادداشته و تنها بتان لات
وحبل را شفیع و واسطه این قصه می شمردند اما
مترادف دانستن آن ماجرا با بحث شیرین ولایت ائمه
طاهرین(علیهم السلام) و زیرمجموعه این دست چون
ضریح مطهر ایشان و.. ان قلت ناهمگنی است که از
حلقوم جنابت وآن جاهل استادنما علی شریعتی که
کعبه امال حضرت عالی باشدبرمی آید.
ومگر چیست بت جز خمیرمایه اصلی خاک وسنگ
اماچه داشت روح رسیده از ودود و تکه تکه جان
آن چهارده تن پاک و هرچه بدیشان حقیقتا منسوب
است ولو قالی حرم جز خدا و فلش سانی به سوی او
آری آبکی ومع الفارق تراز این تشبیه مگردرعالم
هم می شود
با این اوصاف حضرت مستطاب انگارفقط فرزند فیزیکی
آن نازنین پدر تشریف داری که حتی فقیه عالیقدر
وکتومی(دیرواکنش وغیرسطحی) چون حاج شیخ الاستاد-
حسینعلی منتظری(ره) در رسای وی بارها لب به سخن گشود
اللهم احشرهومع مزینانی و احشرنامع ابانا تبریزی
و جمیع مومنین و المومنات فی مشارق ومغارب الارض
سه نامه منتسب به مرحوم آیت الله سید روح الله خمینی در دسترس وجود
دارد که شبهه هایی تقریبا مشابه به محتوا و ساختار آن وارداست.
یکی درباره انتقاد تند او از حزب نهضت آزادی ایران و تمایل به حذف سیاسی
ایشان از قاموس جمهوری اسلامی که بنیانگذار اش بوده هم قائم مقام اش.
بعدی نامه ای که از کانال مرحوم آیت الله ابراهیم امینی تایید و نشریافته
و مطابق آن آقای خمینی تا دم مرگ باورداشته: رهبری سیاسی در جمهوری
اسلامی بایدکه مجتهدجامع الشرایط باشد.نکته ای که با روند اصلاحی در
قانون اساسی کشورهمخوانی ندارد...
حالا جالب اینجا است: افراطیون دست راستی جهت نفی و رد نامه سوم و
ساقط نمودن آن از حیز انتفاع به مواردی دست می آزند که ملی مذهبیون
و یاران جناب منتظری(ره) از مشابه اش بهر نامه موسوم به ترد نهضت آزادی
و عزل نفردومی وقت نظام مدد می گیرند.
اما این جریان چنین رویه ای را تنها شامل آنچه می داند که مخل کنش او
است نه آنکه موافق امیال اش است
بیشماراز پارادوکس ها و کنش هایی چنین آدم منصف را بی اختیاربدین
نکته می رساند که با فرض گرفتن صحت نامه تند جناب خمینی خطاب به
همراهان مرحوم مهندس مهدی بازرگان یا زنده یاد آیت الله حسینعلی منتظری
اگرایشان هم اکنون حی بود و حضورداشت آیا رفتاری به مراتب ستیزه جویانه تر
با این جماعت خود پسند موسوم به اصولگرا نمی ورزید؟مثلا نهضت آزادی یا حاج-
شیخ حسینعلی کمی پایشان را ازمعیارهای بنیانگذار انقلاب کج گذاشتند و آن
حرف ها را شنید و مگرنه اینکه چنین رفتارها مشابه نمونه های ذکرشده است!؟
چاه مکن بهرکسی اول خودت بعدا کسی
کشوری مثل امریکا روی تجارت اسلحه به دیگر ممالک عالم حساب
ویژه ای باز کرده است.منتها با این تبصره که هماره سلاح از جنس
مدرن و پیشرفته تر را برای خود نگاه داشته و فقط پس مانده های
عملا غیر کاربردی و جاگیرش به ایشان می دهد.
این چنین وضعیتی حتی درباره متحدی چون ریاست جمهوری اوکراین
درگاه نبرد با روسیه و حکومت ولاد یمیرپوتین به سال1402ش به
جریان است و گوش شنوایی عملا نه در کاخ سفید و نه ناتو جهت درخواست
دریافت هواپیماهای پیشرفته جنگی از جانب زلنسکی نیست...
دست راست قدرت جمهوری اسلامی اما پدر فکری جنبش اصلاح طلب
یعنی مرحوم مهندس مهدی بازرگان را متهم به آلت دستی و نوکری امریکا
و غرب می کند و آن را نماد ضعف شخصیت او شمرده .اما اگر راستی چنین
بود باید وی خیلی بیشتر از آمریکا اسلحه می خیرد نه اینکه دست رد به
سینه آنها زده حتی از دریافت مرسولات نظامی سابقا توافق شده دوره
محمدرضا پهلوی شانه خالی می کرد.
راست اش پروژه هسته ای ایران از دوره پهلوی دوم کلیدخورد و اگر دولت
بازرگان ریگی به کفش داشت یعنی فکر قدرت ملی نمی کردچرا همچون و
موازی چند هواپیما و قایق جنگی تجهیزات هسته ای موجود را نثار آمریکا نکرد!؟
و مگرنه اینکه بسیاری اسباب آن هم از ایالات متحده رسیده بودند؟
جریان هواپیماهای اف 14 و16بیشتر یک اتوآبکی برای تخریب دولت موقت
است توسط طیف های چپگرا که بی تعارف استاد جنگ روانی نه در مقابل
دشمنان بلکه بهر ذهن عوام جوامع و خوردن آن از برای تجدید قوای نامشروع
خود هستند...
نگرفتن اف 16 تنهاخطای موردی و کاربردی دولت بازرگان بود و زیرسوال
بردن کلی آن بدین بهانه و ندید جنبه مثبت چون درآوردن قدرت و دست به
سرنمودن شاپوربختیاربه سود انقلاب ملت همینطور طرح های اولیه عمرانی
با وجودآن مقطع کوتاه زمامداری ناروآ است
حقیقت امر تنها افراد با سابقه طولانی سیاسی بین انقلابیون همین مهندس
فقید و دو یار دیرنش طالقانی و سحابی (روحشان شاد)بودند. زحمت زیادی
جهت بر پای انقلاب اسلامی کشید هشدار های سازنده و متینی هم از برای سلامت
وضع آینده آن داد.تذکراتی هماره تازه که با کمی عنایت به مفاد آن نسیم بهروزی
دنیا و سعادت آخرت همزمان به روی خاک و خلق این میهن عزیز می وزد.
رحمت الله علیه
دولت موقت انقلاب اسلامی همچنانکه از نامش پیدا است و قبل تشکیل نظام
جدید و با فروپاشی سیستم سیاسی پهلوی دوم سر کارآمد اعتبار چندانی در
برقراری رابطه پایدار با ابرقدرتی چون امریکا نداشت و حتی اگر مرحوم بازرگان
قلبا به چنین چیزی تمایل داشت عقل سلیم انسان والایی چون او خوب شیر
فهم اش می کرد که:راه چندین ساله ای چنین را یک شبه نمی توان رفت.
منتها وی (ره) به وظیفه ذاتی اش مطابق شهرت امانت داری عمل کرد!؟ یعنی
سعی نمود ریل گذاری اولیه چنان رابطه ای را در دیدار با آقای برژنسکی انجام
دهد حال اگرحتی باورداشته باشیم این کار غلط و ضعیف ضد منافع ملی بوده
باز دو تبصره و راه در رو را باید در نظرگرفت:اولا موقت و کم تاثیر بودن ایشان
ثانیا حتی عملی نشدن آن رویاها در پی ماجرای اشغال سفارت.
اگر به مفاد قرار داد1981الجزایر فی ما بین ایران و ایالات متحده دقت شود
به چیزهای رضایت داده شده که دست کمی از مسئله رد هواپیماهای جنگنده
و...ندارد.منتها به مصلحت چپگرایان ایدئولوژیک مذهبی هست که در هنگام
عقد آن اکثرا مسئول سیاسی ایران بودند روی این بخش قصه اصطلاحا خاک
ریخته آن را بپوشانند اما نقد کنش دولت موقتی را که بین خود نیز اختلاف
نظرداشتند در نزد عوام جار زنند جهت توجیه و شیرین جا زدن پندارهایشان.
ضمنا دژبان مقدمی که بعنوان موچ گیر عوامل دولت موقت در ماجرای هواپیما-
های جنگده معرفی می شود فرد جاه طلبی بود که بیشمارحرف و نقطه نظر ناپخته
را هم نثار ایشان از سرقدرت طلبی صرف و شخصیت کوتاهش می نمود اما مصلحت
حضرات چپگرا است که همین یکی را ازهزاران او ببیند در بوق کنند و بس...
در روایت اصولگرایان افراطی عوامل دولت موقت انقلاب اسلامی کلا بخاطر
طرح تسلیم و بازگرداندن جنگنده های اف 14 موجود در ارتش ایران
به امریکا بعد انقلاب اسلامی 57 ش از بهر ابراز حسن نیت در فرایند مذاکره
سیاسی و ایجاد رابطه با آنها نکوهیده و اصطلاحا پخمه سیاسی و بی بصیرت
لقب گرفتند...درحالی که اگرخوب به موضع گیری جریان موسوم به
ملی مذهبی و نهضت آزادی در قبال حادثه اشغال سفارت امریکا دقت
شود ایشان و حتی طیف نزدیک به آنها جبهه ملی موافقت نموده اما فرد
مرحوم بازرگان مخالفت می ورزد.
درست است زمزمه و طرح باز پس دادن اف14 ها به امریکا در بین رجل-
سیاسی حاکم اول انقلاب جریان داشته اما با دقت در شخصیت فرد
مرحوم مهدی بازرگان و سجایای اخلاقی نیز سابقه والای و عملی او درجنبش
ملی کردن صنعت نفت ایران می توان به این برهان قاطع با وجود هوچی
گری و سم پاشی فکری چپگرایان از مذهبی تا کمونیست به اینجا
رسید که ایشان هرگز و بدون تضمین های عملی از جانب دولت ایالات
متحده رضایت بدان نمی داد.القصه:همانطور که مرحوم آیت الله-
طالقانی حسب برخی ویژگی های فردی یک سرو گردن از مابقی جماعت
آخوند حداقل در مباحث سیاسی جلو افتاده بود مهندس بازرگان و دکتر
سحابی هم بین روشنفکران چنین وضعیتی داشتند و حذف فیزیکی
یکی از این سه یار دبستانی در عین به حاشیه راندن عملی آن دو دیگر
خسارت عظیم و جبران ناپذیری به نفس انقلاب اسلامی57شمسی زد
تمام اشخاص صاحب مرام مبتنی بر مبانی انسانی که در اسلام راستین
نیز تایید و تشویق به رعایت آن شده است جهت خویش یک خط قرمزهای
کلی دارند و هرگز با مشاهده رد شدن دیگر بازیگران معاصرعرصه فعالیت
اجتماعی مذهبی یا حتی سیاسی از آن جز به خروج و ترک چنین بازی
مسخره ای که هرگز و با بیشمار توجیه هم سودی به حال عام بشریت و
طبعا تقویت سبیل الله ندارد نمی شوند.
وجه بارز امام علی(ع) و یاران نزدیکش چون سلمان و عمار با دیگر اصحاب
نبی اکرم(ص) در همین نکته کلیدی نهفته که به ماجرای شورای انتخابی
خلیفه سوم و بر سر موضع رعایت صرف سنت شریف نبوی و عقل خویش
در عین رد افکار و افعال اولی و دومی(جبت وطاغوت) توسط مولانا علی(ع)
تجلی یافته است.
به فردای پیروزی انقلاب اسلامی57شمسی هم به عینه شاهد هستیم
تنها فردی که جدا ی مصلحت اندیشی های مقطعی چنانکه در مصاحبه
استعفای خود از مقام نخست وزیری بیان داشته و سندش موجود است
پای مردانه و از ابتدا روی عدم عبورمرز سرخ عقیدتی خویش ولو به
قیمت خروج از چرخه قدرت یا حاشیه نشینی آن ایستاد زنده یاد مهندس -
مهدی بازرگان است.هیچیک از دو جریان راست و چپ قدرت جمهوری اسلامی
که بدان عهد در چهره و کاراکتر سیدابوالحسن بنی صدر و آقای بهشتی
تجلی یافته بود چنان نبودند و تقابل این دو درسالهای بعد ضربات
سختی به نفس و ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران زد.
اصولی ترین آدمی که در پنج دهه گذشته ازرجل سیاسی مملکت ایران
می شناسم همان بازرگان بود
رضوان الله علیه
باور دارم اگر مرحوم مهدی بازرگان در این قرن 1400ش زیسته اطلاع
می یافت از طریق نوه اش لیلی شاهین نجفی به داماد خاندان ایشان بدل
گشته است نه همچون خان نایب سرخی ها بواسطه فشنگ گوش مالی-
اش می داد(کنایه از عملکرد افراطیون ایدئولوژیک مذهبی)و نه با زدن
رگ دست خویش بر این خفت تمکین می کرد(سبک اقمار غرب زده -
فراماسونری که در مقابل زوایای منحط سبک زندگی غربی کم می آورند)
بلکه و چون هماره حیات طیبه اش که بعنوان سند ملموس و معاصرحریت
یک ایرانی شیعه شناخته می شود پاسخ یاوه گوی ها و تابع لهوالی ذلک
را با هویی از چشمه جوشان معرفت خویش می داد و مگر نه اینکه:جواب
کلوخ انداز کلوخ است.بله بازرگان پرورش یافته همان بستر ومهد علمای
راستین امامیه چون خاندان بزرگوار مرعشی نجفی و..می باشد که جواب
امثال احمدکسری را پیش از حذف فیزیکی بدست گروه موسوم به فدائیان
اسلام با ترور شخصیت چنان داده بودند که امروزش نیز داعیه داران
روشنفکری و دفاع از حقوق بشر البته به قرائت لیبرال دموکراسی مد
نظر غرب یارای گرفتن آتو و بهانه آبدار از آن جهت کوبیدن آیین محمدی(ص)
و سنجاق اش به بربریت را ندارند...
هرگز بیات (کهنه) نمی شود اندیشه مردی که در بیات(قبرستان مقابل پل
آهنچی قم المقدسه) خفته است.رحمت الله علیه
(تقدیم به روح اسوه انسانیت و معلم ایمانیت البته به تنگنای بضاعت
مهدی بازرگان تبریزی(رحمت الله علیه))
تعصب مذهبی طوری که علی شریعتی می گفت:(نقل به مزمون) چنان
دژ مستحکم از بهر پناه گرفته در آن عمل می کند و نه چنین که جو زدگان
صرف لیبرال دموکراسی غرب تمایل یافته اند:نقطه مقابل درک حقیقت
و سبب افتادن همزمان از اصل و اسب می شود.
تعصب بلاشک از آگاهی برمی خیزد منتها صحبت سر کیفیت آن فهم است
از بهر درک مختصات این و نهایتا قضاوت اندر باب اش.
وقتی مذهبی ذیل سایه خدای لاشریک و چهارده نورمقدس (علیهم السلام)
بی بدیل جا خوش کرده تمیز حد تعصب او با سنگ محک عقل معاش خود
خطایی باشد که از خلط مبحثی فاحش حال چه ازسمت روشنفکر نمایان غیر-
عرفی یا مذهبیون بی سواد بدون زیور امی بودن اش آب می خورد و در
حاصل تقسیمات خود به این جای جعلی می رسدکه دین دار الزاما باید
باورشخصی خویش را در عرصه اجتماعی چنان بروز دهد که صدای مجازات
مغایران با آن گوش ساکنان هفت فلک و ذیل طاق عرش را کرکند تا که
تبلورعینی یابد معنی ما هستیم.
اما نه تعصب هر آنچه ضمخت و سفتی چنین تق و توقی راه می اندازد و
الا آنکه نشرداده:لااکره فی الدین خود بطور ضمنی بر پلواریته عقیدتی
و سیال بودن ساحت ایمانی از ابوذر بگیر تا سلمان ها تاکید ورزیده پس
دیگر چه جای بحث بیشتر البته و اگر عقلی سلیم اندر میان باشد جز از
جمله آن یار سفرکرده در شب عید مبعث و ذیل طاق محراب حسینیه
ارشاد تهران:دین برای آباد کردن دنیای ما نیامده است.
(به جهت 19شهریور ماه سالروز فقد مجاهد نستوه آیت الله سیدمحمود طالقانی
شعری که با دستخط آقای طالقانی بر مقدمه کتابی ازجناب اسکندردلدم درباره ایشان
درج شده است:
هرچند که یک روز خوش از عمر ندیدم...هرروز دگرحسرت آن روزکشیدم
پیری به رخ ما خط از آن روی کشیده است
تا خوانی از این خط که ز دنیا چه کشیدم
آزادی ما دام گرفتاری ما بود....ازبهرقفس بود اگر ازدام پریدم
شادی روح پدر طالقانی و رفیق دوران طلبگی اش آیت الله میرزا علی عیوضی
(رضوان الله علیهما) خواهشا: الفاتحه
عکس یادگاری با زنده یاد دکتر ناصر میناچی درحسینیه ارشادتهران
1384شمسی (ایشان از دوستان دایی والده ام مرحوم آقاملیح کوهی
(معمارساکن محله مجیدیه تهران و سازندگان ساختمان اداری مسجد
و تالارحسینیه ارشاد بودند و از اوایل دهه چهل درقم المقدسه با
خانواده مادری بنده و دیگرعلماء شیعه ارتباط داشتند)
وی به دولت موقت مهندس بازرگان(ره) سمت وزارت ارشاد را بر
عهده داشت و اندر اواخر عمر مدیرموسسه حسینیه ارشادبود)
روحش شاد