ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مجذوبان به آراء ابن عربی که اکثر مروجانش جدا از استفاده ابزاری افکار او
مانند:عوامل فراماسونری بهائیت و...باشند( هم ایشان که بواسطه اندیشه-
های مانند وی یا دیگر ناپخته های غیر اشراقی با عناوین دهن پر کن عرفان فلسفه
و...دنبال سنگ اندازی در مسیر تمدن اصیل اسلامی همان تشیع اند) و مرید آن
مرام تعریف می گردند به بهر توجیه عشق افسار گسیخته نامبرده از حد موازین
عرفی و شرعی رایج نسبت بر نظام اصفهانی که حتی در مقدمه یکی از کتبش تا
شرح قد و بالای ظاهری زنک کشیده است بدین حربه دست می آزند که بقول
معروف:هرکجا می نگرم منظرآن شاهد غیبی است و مطابق متد وحدت وجود این
توصیف های فردی ذیل ثنای کلی الهی جا خوش کرده از بحث هوس یا حتی عشق
مادی بری هست و مشابه آن از بهر اولیاء اعظم باری تعالی هم جریان داشته چنانکه
حضرت ختمی مرتبت(ص) نیز فرموده اند:انکاح سنتی یا زوجه اش عایشه را بر
کتف و دوش مبارک خود اندر میان عموم سوار کرده است(روایت مورد قبول عامه)
حال آنکه درهیچ کجای مصحف شریف نبوی نازل شده از ناحیه ربوبی صحبت ازقد
و بالای اهل حرم رسول اکرم(ص) نیست و بلکه برعکس در آیاتی چون31سوره نور
یا4سوره حجرات پرده کشی بر وجه شخصی و ظاهری زنان اهل حرم نبوی(ص)
مطرح شده است و خلاف ابن عربی قرآن با طرح سوره کوثر درباره حضرت زهراء-
(س) محمد(ص) را عملا برهمان جایگاه والای نگاه عرفانی به اطرافیان خویش ولو
مونث قرارداده بی آنکه چون صاحب فصوص و دیگر افتادگان به وادی فلسفه و
عرفان غیراشراقی ننگ عیاشی و هرزگی چنان به پیشانی ایشان و با سند آثارخود
چسبیده باشد که از توجیهاتی این چنین آبکی و نخ نما یعنی همان عادت و حقیقتا
اسباب فریب عارف و فلیسوف نمایان بدلی متاسفانه فراوان در جهان نتوان علاج
الظاهر و آبرومندی برای آن پرداخت
در میانه دعوای زن های راد و مردان رادان این مرز پرگوهرکه از دوربین مدار-
بسته تا سطل ماست را به خدمت فرا خوانده اند من ثالث نوعی فقط و همچنان
به فکر رابعه هستم و بس!؟مونثی نه آنچنان که با مذکری نه اینچنین بسازد
از همه داشته و نداشته هایش به حکم انسانیت
گل ات از غنچگی افتاده و مصلوب شد است
بوی عطرش به عرق خورده و مغضوب شد است
تن زارت به قفس بال هوس را چه زنی!؟
رکب اش دیدی و سوادی تو مضروب شد است
سرمه زیر نظر بین که چه سرکوب شد است
چون که ازقطره اشک برده و معیوب شد است
رانده ای نخ به خود و آخته ای رژ به لبان
چه کنم موی سیاهی که کنون بور شد است
این سرا از همه بد رفته و هم روب شد است
که بگویی:بنگر جنس چه مرغوب شد است
لیک اش هم باز شنو ای همگی کار درست
رخ از خوب و بدش رفته و منسوخ شد است
باقی آن هست که از ریشه به بهبود شد است
با توکل به سرش چادر و محجوب شد است
سروده طلبه سعیدحریری اصل.فروردین1402