ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
جناب سردار پر ستاره فرماندهی نیروی انتظامی ایران آقای رادان
مطلع باشید صرف فحش دادن و تحریک دو دختر خردسال عرفی
هر چند از نظر مذهبی به سن تکلیف رسیده باشند درحین بی حجابی
دلیل خرکش کردن طرف و سوار شدن برکمرش اندر حالت دمرو به
جنبه شرعی وفقهی مذهب رسمی جعفری نمی شودکه هیچ و
آن را که خودت هم طبق مصاحبه مربوطه مقر هستی .
نفس مقاومت درمقابل بازداشت نیز از ناحیه صغیر مونث عرفی
جواز بلا نسبت مانند کیسه سیب زمینی تا کردن با وی نیست.
مولاناعلی (ع)در هیچ کدام از سه جنگ تحمیلی وبین مسلمین
ظاهری با حضرتش به بچه های تدارکاچی حتی مسلح و آماده
کشتن خود ویاران کاری نداشت یا حکم به خلع سلاح می فرمود
یا ضمینه چینی فرار مسلح طرف و جدا شدن از کلنی دشمنان
این همه تلاش وگذاشتن وقت تنها بخاطر اینکه تاریخ فردا به او
انگ بچه کش نزند
حالا اما به صرف گرارش فرد ضابط و شهادتی که هیچ بینه ثانوی مثل
دوربین مدار بسته و..نداشت تا وجود کوکل ملوتوف را در دست
امیر حسین رحیمی ثابت کند به سلاحی گرم که کشتن گرگ ها
با آن دربعض ممالک ممنوع است بر جان نحیف اش افتادند که چه!؟
آنها اگر آتش بودند توان سوزاندن دور خود را نداشتند چه رسد به
تهدید عناصر مفخم انتظامی مملکت یا زمینه اقدام علیه امنیت و...
مگر نمی شد با صرف محاصره شان صحبت و ایجاد محیط سلم پیش رفت!؟
یا نه کارت شناسایی خواست و والد اش را جلب نمود
اصلا حین فرار با وجود جرم به خدایش سپردجای تیراندازی که: و هو -
احکم الحاکمین
حقیر از این ماجرا ها شرمنده ام شما اما خود دانی و خدایت
الی یوم الفرج انشاء الله
#نفس-حاجی-شریف
#امیر-حسین-رحیمی
#ایتام-آل-محمد(ص)
در میانه دعوای زن های راد و مردان رادان این مرز پرگوهرکه از دوربین مدار-
بسته تا سطل ماست را به خدمت فرا خوانده اند من ثالث نوعی فقط و همچنان
به فکر رابعه هستم و بس!؟مونثی نه آنچنان که با مذکری نه اینچنین بسازد
از همه داشته و نداشته هایش به حکم انسانیت
گل ات از غنچگی افتاده و مصلوب شد است
بوی عطرش به عرق خورده و مغضوب شد است
تن زارت به قفس بال هوس را چه زنی!؟
رکب اش دیدی و سوادی تو مضروب شد است
سرمه زیر نظر بین که چه سرکوب شد است
چون که ازقطره اشک برده و معیوب شد است
رانده ای نخ به خود و آخته ای رژ به لبان
چه کنم موی سیاهی که کنون بور شد است
این سرا از همه بد رفته و هم روب شد است
که بگویی:بنگر جنس چه مرغوب شد است
لیک اش هم باز شنو ای همگی کار درست
رخ از خوب و بدش رفته و منسوخ شد است
باقی آن هست که از ریشه به بهبود شد است
با توکل به سرش چادر و محجوب شد است
سروده طلبه سعیدحریری اصل.فروردین1402