ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نمی دانم واکنش شمای بیننده به این چند جمله پسین ام
چه خواهد بود! اما درباب خودم بلاشک بدان افتخارنموده
هر وقت که یادش می افتم برباعث و بانیان ناخواسته و
توفیق اجباری اش دعا می کنم.
سال 57ش موقع ورودم به قم المقدسه خوب روال معمول
این بود که حجره نشین شوم اما تحصیل مستقل از مرکز
مدیریت قم و وابستگی به حوزه علمیه نجف نیز حضور
پر رنگ طلبه های فراری ازدست صدام حسین به مدرسه
آقایان خویی و سید محمد شیرازی(رضوان الله علیهما)
سبب شد در انباری خانه سابق دایی مرحومم به خاکفرج
که آن دوره مستعجز داشت رحل اقامت گزینم.
انباری که چه عرض کنم اتاقی دقیقا یک متری که حتی
امکان دراز خوابیدن را ازانسان سلب می کرد و طبقه
دوم سرویس بهداشتی داخل حیاط حساب می شد
آن هم با سقف کوتاه یک متری. پلکانی هم درکارنبود
و نردبان آهنی قابل جابجایی محل ورودش بدون پنجره.
دقیقا یادم هست که روز اول گریه کرده و می گفتم:
من مجاور مارمولک های داخل آن نمی شوم...
اما حالا سرم را بالا گرفته و این تجربه را بیان می نمایم
الهی خدا تا زنده و درمعرض امتحان اش هستید لیاقت و
حیثیت تان را لکه دارکرده و نگیرد
#حکمت-خدا