ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شبی که رفت و روز بعد وجود بر فنا سپرد
زبانه های مشق را به دست ماجرا سپرد
همان سحر که این میان به من رسید لاجرم
حدیث تازه ای نداشت که شرح ابتلا سپرد
غروب گرفت رنگ غم ز حسرتش لواء سپرد
یکی مسافر زمان به سطح جاده ها سپرد
دوباره باز از این مسیر بگشتم و نیافتم
ببین خدا مرا مهین به کنه نا کجا سپرد
صلا بیامد از نهان که سمت ما سواء سپرد
تو بندگی کن و نگو قضا چنین چرا سپرد
سروده سعید حریری اصل.فروردین1403ش
#ماء-معین
در هر کجای دنیا و موقعیت زندگی که باشی اندر میانه نقش
آفرینی خودت غالبا از یاد خواهی برد باید و نباید های زیست
متفاوت از آنچه نسیب تو شده است.
ولی از معدود پیشه های جهان که اموراتش با همین دقت
در کادر جستن لحظه مناسب ثبت و...می گذرد عکاسی
است.
بقول زنده یاد مصطفی عقاد1 اگر در جمعی ناشناس واقع
شدی می توانی به کسی که دوربین در دست دارد بیشتر
اعتماد کنی چون عکاس ها معمولا بخاطر بحث ثانوی پایشان
به قصه ات باز می شود حتی اگر مزدورباشند.
رقص نور آن هم در قاب ثابت اش از معدود امکان هایی
که دادار گیتی به این پدیده داده و شاید از همین رو
است که در معرفی خود می گوید:ان الله نور سماوات
والارض
یعنی آن چیزی که عکس مابقی از حقیقت مرگ بری است
و به اوج عدم نیز فرمانروایی می کند.
نور از یکی محدب که سبب تجلی بهترش می شود تا این
عدسی چشم یعنی وسیله دل نشین گشتن اش در سفری
است با سرعت بی حتما تا شاید ما را به یاد آن یکتا اندازد.
#سیر-الی-الله