ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بالاخره در ته آن کوچه تنگ و بعدکلی سابیده شدن و خراش
برداشتن پر و پای دو طرف حسب جیغ بنفش دختر همسایه
که از پنجره سردرآوره شاهد ماجرا شده بود جدایشان کردیم.
پیرمرد قسمت من شد و جوانک را خانمی رهگذر خرکش کرد
تا شاید که عصبانیت اش کمی کاسته شود.
به طعنه گفتم:آخه پدرجان ازشما عیب هست اون که به زور
15سال دارد بچه است دیگه خدا رو خوش میاد مشت اش
زدی فحش دادی و...ببینم سرچی؟ یک ترامول صدی!؟
واقعا متاسفم برای ریش سفید شما...
اما زیرچشمی متوجه شدم که دارد درعین خام کردن من
به بهانه گوش دادن حرفم دستمال کاغی پرخونش را ازدست
به جیب انداخته و دنبال تازه اش درآنجا می گردد
لاجرم و بازور که مشت اش را باز کردم برش چاقو کوچک
داخلش به استخوان رسیده بود
انگاررفتم زیردوش آب سرد و زیرلب گفتم:لعنت به دهانی
که بی موقع بازشود.او می توانست آن پسرک راخط کاری
اندازد و برخشم خود چیره شده حالا تو عجول اش خوانی !؟
الله مع الصابرین
#دود-کنده