حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)
حجت الاسلام سعیدحریری اصل

حجت الاسلام سعیدحریری اصل

وبگاه شخصی.نوه مرحوم آیت الله شیخ میرزاعلی عیوضی گنجی.طلبه حوزه علمیه نجف الاشرف(خطا درنگارش متن وب مدام جک واصلاح می شود)

به احترام پدرش !؟

شب سردی ازسال1381ش در ورودی اصلی  پادگان قدیمی تبریز مشرف به

سه راه ارتش و خیابان آزادی  نگهبان بودم.

سرباز همراه من ناراحتی قلبی داشت. او روستا زاده ساده دلی بود که از سر

همین زبان کوتاهی اش با وجود شواهد و مدارک پزشکی به سربازی اعزام 

شده  دوره آموزش را طی کرده و حالا چند ماهی خدمت کرده بود.

پیکان جوانان آبی جلو پادگان نگاه داشت .حالت اش عجیب بود و باعث شد 

ژ3 را از روی دوش بردارم.

آیت الله سید محمد تقی آل هاشم (دامت برکاته)شخصا برای بازرسی آمده

بود.احوال جوانک همراه مرا که دید دستورداد فورا به آسایشگاه رفته فردا

هم دستخط او را به کمیسیون پزشکی ببرد(جهت رسیدگی مجدد و جدی تر)

اسلحه اش اما دست من ماند چون واقعا قدرت کشیدن اش را نداشت.

به آسید تقی گفتم:حقیر کمترین طلبه ام روآ نبود سرباز شوم .اما پسر شما

در عقیدتی سیاسی است و پشت بندش حاج آقای فقیه چون بنده روحانی

وابسته به مرکز مدیریت نیستم کارم را تا اینجا کشانده اند...

(شخصا با سربازی نرفتن روحانیت مخالفم اصلا این قانون به شکل بدی تعریف

گشته وسبب می شود تنها آبروی آخوند جماعت رفته این گروه درچشم جامعه

مفت خور و...جلوه کند.اصلاح حقیقی آن هم تنها با برداشتن اصل نظام وظیفه 

اجباری یعنی یادگار رضاخان میرپنج ممکن هست. تا بدین سال اهل علم حال 

چه درحوزه و چه دانشگاه بعد طی یک دوره آمادگی دفاعی کوتاه بر کار ضروری

و تخصص خود متمرکز شوند ولاغیر)

فرمود:فردا این بازی مسخره را تمام می کنم.برگه مرخصی را نشان داده 

گفتم:حاج آقا بنده دارم می روم پایان دوره و پشت بندش کارت اتمام خدمتم

می آید زحمت نکشید ممنون

آنها بیست و چند سال بعد سر الصاق عکس معمم به شناسنامه حقیر همین

جریانات سلیقه گرایانه را پی گرفتند و باز نهایتا پس از لطف بی حد آقای 

مهندس محسن هاشمی رفسنجانی در حقم مجبور به عقب کشی و کرنش 

اسنادهویتی ثبت احوال و قبول روحانیت بنده بعنوان طلبه مستقل از مرکز مدیریت-

ایران و وابسته به حوزه نجف الاشرف شدند.این بار وقتی آسید تقی(دامت برکاته)

از ماجرا خبردار شد خدمت اش عرض کردم:به لطف خدا صبر دیروز ش و کس

امروز جهت حقیر فراهم بود شما دعا کن چو فردا شود (قیامت) هزارانی دگر

در وضعیت مشابه اینجانب دست به شکایت از آقازاده  نبرند..

حاج آقا خودت گلی اما با یکی که بهار نمی شود

چرا بی بینه و شاهد خطا بر سرم داد می زد!؟

بگذریم دست اش از دنیا کوتاه است و به احترام پدرش بر این رقم بیشتر گپ نمی زنم و

تا اینجا هم عرض شد بلکه قشنگ معلوم باشد جهت ثبت تاریخ البته اگر لیاقت ورود اسم 

و شرح حالم به دفترش را یافتم که: با سید محمد علی آل هاشم هیچ صنمی نداشتم

#مهندس-محسن-هاشمی

دیدار با آیت الله آل هاشم

روستای زالی از توابع بستان آباد قرچمن می باشد 

محل نشر ونمو خاندان سادات آل هاشم.

ده خشکناب اش اما جایی که جمعی از سادات دیگر

من جمله پدر زنده  محمد حسین شهریار(ره)شیخ -

سیداسماعیل بدان از دست وضعیت بد و عوارض

انقلاب مشروطه وبعدش بدان پناهنده شده بودند

همینطور گجین و قزلجه یعنی زادگاه و محل تبلیغات

مذهبی جد ما مرحوم آیت الله میرزا علی عیوضی-

گنجی(ره)بود.

باز از اهالی ونتسبین منطقه مذکور عالم بزرگوار  و

محقق ارجمند شیعی حضرت استاد حجت الاسلام و

المسلمین حاج سید محمد ثقفی(دامت برکاته)

حقیر شاید از دوران طفولیت وشش سالگی جناب آیت -

الله سید محمد تقی آل هاشم رامی شناسم وجالب

است بگویم اولین کتاب مذهبی که خواندم اثر او

بود بایک عکس از دوران جوانی اش در صفحه نخست

که با بیتی شعر زیبا در دیباچه  شروع می شد

هرسخنی باسخنی زم کنم...قطره ای از خون جگر کم کنم

#حیدر-بابا

هرچه کنی به خود کنی!؟

تابستان 97ش در محل دفتر امام جمعه تبریز به شخص سید محمد علی-

آل هاشم فقید متذکر مطالبی شدم که صحت مفاد آن وکلا اهمیت موضوع

بیش از پسر مورد توجه پدرش جناب آسید محمد تقی (حفظه الله )قرار

گرفت که فارق از مادوتن به خارج اتاق از میان درنیمه باز حرف هایمان را

شنید.

عرض شد:هنر مقام امنیتی این نیست که پس از وقوع جریانی تلخ برسر

متهم های قصه آوار ودر حد اعتراف گیری که مخالفان شما بدان انگ اجباری

چسبانند متوقف شود.

یا چهار تا بچه با عنوان جنگ و ارتش سایبری پرپوگاندای سلیقه ای حتی فرای

قانون اساسی مملکت راه اندازند.

اگر چه مدام از جنگ نرم دشمن که امپریالسیم امریکا وصهیونیسم اسرائیل

پندارید دم زنید اما دفاع کم رنگ ودر مقابل نرم وتیز هوشانه شما سبب

کدورت بیشمار مردم غیرسیاسی که صابون حاشیه ای این مسائل برتن

ایشان خورده شده است.

مامور انتظامی فلان پارک مسافرتی حسب اینکه یک دختر پسری بدون عقد

شرعی یا گرفتار مواد مخدر در حال مصرف از پوشش چادر کمپ سوء استفاده

می کند به خود اجازه می دهد همه آن چندین زائر فقیر راکه پول چند وقت

مسافرخانه رانداردواجبار بدان مکان پناه شبانه برده اند زا براه کرده خیمه

برسرشان خراب می کند واین دقیقا پاشنه آشیل سیستم شمااست که قهر

باری تعالی رادر پی دارد و چوب اش رابی برو برگرد می خورید فرای اینکه

نوع عملکرد ومیزان سواد مملکت داری تان چه نمره ای در نزد عاقلان گیرد

چیزی که عمدا داخل اش نمی شوم تا آن افراطیون تان راحت انگ ضد نظام

رابواسطه اش چسبانند...

جالب ومتاسفانه اما اینکه حاج آقا آل هاشم دقیقا از همان سوراخ گزیده 

و جان به جان آفرین تسلیم کرد!؟

آخر یک نفر آشنا به مسائل وپروتکول های امنیتی ولو آبدارچی وزارت اطلاعات

 به حقیر بگوید:چطور از میان سه هلیکوپر پروازی داخل منطقه ورزقان گرفتار

 آب و هوای طوفانی باید چهار مقام ارشد رئیس جمهور وزیر خارجه امام جمعه

واستاندار در یکی نشسته باشند!؟

#چرا-سیاسی-نیستم

#مالیات-طلا