ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ظهر روز داغی از اواسط شهریور79ش حوالی میدان ژاله تهران
گرمای هوا بد جوری کلافه ام کرده بود که بادیدن یک بستنی
فروشی سمت اش کشیده شدم. جدای آبمیوه گیری های
قدیمی ایران ناسیونال که بقول فروشنده 40سال بود کار
می کرد و انسانیت سازنده اش را فریاد می زدیک شیخ
مسن و البته کم بضاعت آن گوشه نشسته بود و به روایت
خود گر چه وسع اش به آب زرشک می رسید و بس
همین نیز صفرا برو اوره کم کن است و برای پیران روزگار
بسی با ارزش.
آسید مهدی قوام(رضوان الله علیه)را خوب می شناخت
و سالها با ایشان حشر و نشر داشته بود.
آن ملا که اسم کوچک اش یوسف نام داشت نقل کرد که :
بنده اهل اصفهانم و در قم المقدسه زمان طلبگی با وجود
ارزان بودن زمین در مثل زنبیل آباد و عمار یاسر کنونی
حتی یک خانه کوچک هم پیدا نکردم. لذا به آیات اعظام
سادات کاظم شریعتمداری و شهاب الدین مرعشی رجوع
نمودم. آقای شریعتمدار به اعتبار آخوند بودن من پول را
لطف نمود اما احتراما کنکاش دیگری نکرد
اما جناب مرعشی بی آنکه جوری حرف زند که بو ی شک
داده موجب کدورت و احساس توهین به بنده شود فرمود:
فلان بنگاهی آشنا است برو پیش او تا یک تخفیف مجدد هم
درخرید ملک نسیب جنابت شود.
بعدانقلاب اما راحت گیری و بی توجهی جناب شریعتمدار به همین
جنبه کار درمثال عینی ومشابه که بارها تجربه شده وحقیقتا
مبر مخالفان جهت آتو گیری ولجن مال نمودن شخصیت وکاراکتر
ایشان تشخیص داده شده بودسبب جور شدن بهانه جهت اتصال
حضرتش برادعای میل و تلاش مرحوم آقای صادق قطب زاده از بهر کودتا
ضد جمهوری اسلامی شد.
لذا و از همین راه اعلم بودن یکی از این دو بچه تبریز(آقای-
مرعشی)برمن مسلم گشت.آسید محمود طالقانی شاگردبارزش
هم مثل خودش رند به معنی مثبت کلمه بود و حقیر بارها در
مسجد هدایت امام زاده سید ناصرالدین(ع)و...محضر او
رسیده بودم
حالا نیز عین مخالفان سیاسی آقای شریعتمدار به توهین و
کنایه نمی گویم:
او ساده لوح و پخمه بود اما کم احتیاط چرا یک وقتی است
شوفر پشت رول گواهی رانندگی ندارد و موقع دیگر با وجود
مدرک تند می رود کمربند ایمنی نسب نکرده و...روحش شاد
#امیرخیز-تبریز (خانه سید محمد کاظم شریعتمدار(ره))