ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آدم ها زنده سه جور اند چنانکه مرده هاشان!؟
طبیعی و نرمال آنی که زندگی را می کند
غیر عادی و آنرمال اما طرفی که سوانح ایام
هستی شان را مثل تخته پاره روی موج های
دریای خویش گرفته
و باری گروه سوم هم می خواهد از نقطه
آلت روزگار بودن به راهبر آن بدل گردند.
ارواح مجرد اموات هم دقیقا مثل زنده ها
هستند!؟
نیکان روزگار که به محض حادثه مرگ
برسمت عروج آسمانی روند.
بدان عهد هم محکوم اند به ماندن در
قبر خود و دیدن عذاب های حاد.
دسته سوم اما افرادمعمولی و اصطلاحا
برزخی که بین آسمان داخل قبر و حتی
لالوی زنده ها حاضرند و به اهل حیات
چشمک نشان می دهند تا با جمع کردن
انرژی مثبت آنها(فاتحه و..) از وضع
موجود شان خلاص شوند
#پنجه-اسفند
پس لرزه های مرگ روی سر اطرافیان میت هماره سنگینی
خواهد کرد و اگر قرابت عقلی و سنی مانده و رفته مثلا
همسران فرزند و والدین درمیان باشد فرصت کمی را در
اختیار نفردوم خواهد گذاشت از بهر زندگی مستقل او.
داغ عزیز دیده مدام در خیال اش سیرمی کند و چون
نمی تواند که وجود طرف رابه حال آورد خود در گذشته
مربوط به مرحوم سفر نموده مدام خاطرات ایشان را ذکر
کرده و یادگارهایش را رج می زند .حتی در این راستا
دست به کنکاش می آلاید هرچند فعل او دردید دیگران-
اش وسواس حساسیت و...لقب گیرد.
اما سنگ های غالبا سیاه و سفید قبرستان بیشتر از
آنکه بر جنازه زیرخود فشار آورند با هربار زیارت اهل
قبور مجموعه این ذهنیت های کاذب را شسته وطرف
زنده قصه لاجرم احساس سبکی از فشار مذکور می کند.
چون زیست درلحظه به وی تلقین گشته
اما مرقد مومن مثل سید عالم شهید و...
جدا از این بخشیدن واقع بینی ترس چنان شیرفهم
شدن آنی و افتادن دوزاری طرف را می گیرد و وحی سان
به قلب اش ندا می دهد که:
ما زبالاییم و بالا می رویم
#چهل-اختران