ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مصادف با دوران ناصرالدین شاه به روستایی در منطقه موسوم به گونی
(آفتابی) آذربایجان ایران(نام آن او ره که به فارسی می شود خانه رنگی
بود و وجه تسمیه اش به حسب استفاده اهالی از مواد رنگی در کاهگل
بناها. روستای هم نام آن در شهرستان نطنز استان اصفهان هم هست
ولی اوره آذربایجان ایران که فل الحال از نظر تقسیم بندی جزء استان
اردبیل می باشد کلا از میان رفته است)
پیرمرد تاجری زندگی می کرد که از قضا درس حوزوی هم خوانده بود.
نام او حافظ و شهرت پسر عموهایش مشهور به بازرگان.
پسر حافظ مرحوم محمد تقی نام داشت و بدست عوامل حکومت استالین
در رودخانه ارس غرق و کشته شد و تنها دو فرزند مونث و مذکر بر یادگار
گذاشت.محمد علی تنها پسر نامبرده ابوی حقیر طلبه سعید حریری است.
اما پسر عموی حافظ اولادی به اسم عبدالعلی داشت که بعدها در تهران
تجارت خانه راه انداخت و ابوی ام محمد علی مدتی برای آنها کار می کرد.
(عبدالعلی پدر مهندس مهدی بازرگان(ره) نخست وزیردوران انقلاب اند
مزار آن دو در شهر قم المقدسه روبروی حرم فاطمه معصومه(س) و آن
سوی پل آهنچی در قبرستان بیات واقع شده)
باری شغل فرش فروشی اش در همین بازار تهران هم در عین علاقه به
ورزش کشتی سبب آشنایی وی با زنده یادان محمد علی فریدن و بعدها
جهان پهلوان غلام رضا تختی شد.
پدرم هیچوقت با تختی کشتی نگرفت. اما مشترکا یکبار به زورخانه
رفته بودند و محمد علی فریدن از آموزگارانش بود. چه در ورزش
و چه فرش فروشی.البته این دوره اقامت به تهران و بازار تاریخی
بین الحرمین یک دهه بیشتر نمی انجامد و بابا حدود سال 47ش به
شهر تبریز نقل مکان می کند.
بعد انقلاب اسلامی57ش هم ازطریق اخوی مرحوم مهندس بازرگان
با شهید دکتر چمران آشنا شده همراه ایشان مدتی را به مناطق جنگی
سپری می نمایند ولی نوع کار چریکی و انفرادی چمران سبب جدایی ایشان
شده تا اینکه خبر شهادت مصطفی در دهلاویه به ابوی می رسد.