ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بی مقدمه و ساده ترین وجه درونیات اش در تمام قسمت های آن
سریال نثار علی خواهر زاده خردسال اش می شود و اینگونه کودک
درون خود را فریاد می زد که نماد زلالی و به سبزی گرایدن اش بود.
بقیه را ادب می داشت چون والدین یا می کرد مثل فرید و زن اش
حتی همسر خواهر و..که بواسطه آن از دالان تنگ وگشادزندگی می گذراند
علی اما دراین میانه آداب را هنوز دانش آموز بود و نمی شد اندر
محکمه کشاندش ولو به عادت وکالت و در وجه دفاع.
فقط اما هم پایش باید تاتی می رفت و دربی هر خجالتی از این وجه
و دسته یکی از نقش های مانای خودرا روی پرده برد عین مسافرخانه
چی مشهدی در یک شب مراد بیگ روزی روزگاری و...
منتها با این تبصره و تفاوت که آن کودک درون دیگر نمایی
بیرونی چون خانه سبز کیمیا و خواهران غریب نداشت تا همزاد
پنداری و ترحم مخاطب را تسهیل کند.
#خسرو-شکیبایی