ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
درقرآن کریم آیه 35 ازسوره نور به ترجمه آقای محمدمهدی فولادوند آمده:
خدا نور آسمانها و زمین است مثل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى
و آن چراغ در شیشه اى است آن شیشه گویى اخترى درخشان است که از
درخت خجسته زیتونى که نه شرقى است و نه غربى افروخته مى شود
نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشى نرسیده باشد روشنى بخشد
روشنى بر روى روشنى است خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت
مى کند و این مثلها را خدا براى مردم مى زند و خدا به هرچیزى داناست
با دقت به زبان خاص قرآن متوجه می شویم مراد ازنور روشنای صرف
نیست بلکه در اندازه وچارت بزرگتر هرنوع انرژی صادره ازقسم متافیزیکی
(روح و..)را شامل می شود وچون نورظاهری تجسم عینی مابقی انرژی های
غیرقابل رویت چشم هم می باشد با این عنوان حسب تمثیل به نزد الله
متعال بیان گردیده است.
و اما بعد:انرژی فی نفسه جنبه مثبت و منفی فعلی ندارد بلکه فاعل قصه
هست که آن را باردار وجه خوب و بد می کند. لذا دراین کلام باری تعالی
سخن از وجه نحس آن نیست چه بعنوان شاخص کلی ومجردش مطرح نگردد
وقتی می فرماید چراغی درچراغی هست عینا یادآور انعکاس نور من نوعی
درآینه وتجسم تصویرم می باشدیا رشته های سیمی داخل لامپ ساده که
دردل حباب اش دو چراغ درهم را تصویرمی نماید.
انسانها نیز درپله مبتدی آینه سان انعکاس گرانرژی ها حال منفی یا مثبت
هستند بقول معروف جواب های هوی است
خوب اگرآینه یا لامپ مبتدی رادردل به تعبیرسوره نوراختردرخشان یا از
منظرمادی شکل منشورقراربدهیم چه اتفاقی می افتد جزاینکه جدا از
خم کردن راه نور مجموعه ازایشان را با هم تلفیق و ممزوج می کند؟
مثلا های منفرد شما را هوی هی و... جواب می دهد
درعرفان لائیک که مانند عرفان داخل شده به عهدبنی عباس (صوفیه )
و...به اسلام ازمصادیق عینی عرفان غیراشراقی است نهایت برد در
همین حد تعریف می شود وهرچه حالت اصطلاحا منشوری فرد بالاتر
برودخارق العاده های ناشی ازوی هم بیشترمی گردد.چنین شخصی
ممکن هست الاظاهر ازاسماء الله متن مصحف شریف و...مدد گیرد
امادرذات به استفاده ابزاری ازآنها با نیت بالا بردن توان تمرکز خود
یاطرف مقابل مشغول است و اعتقادی به حقانیت آن ندارد.پس پدیده
عرفان لائیک هم روزگار ما درسنوات گذشته و حسب چیرگی بیشتر
دین برسطح زمین ذیل استتارعناوینی چون صوفی گری رقص سماء
و...هم خود نمایی داشته ولی همگی درعمل حقیقتا سروته یک کرباس
ومصداق عینی منیت بشرخیره سرند که حتی با دیدن دروازه غیب
(خاصیت های فوق العاده انرژی محسوس) باور به منبع اصلی آن نمی یابد