ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مردهای روز گار ما هم بار دار می شوند و ایضا می زایند!؟
منتها در یک روند تدریجی ذیل عنوان پدری...
که کل وجود بهینه را در می آورد تا پسر را بقاء بهتر پوشاند
غافل از اینکه درخلع نبودن خویش حاصل چنین رویه تند
حسب جبر زمانه بدترین سوز را به جان فرزند خواهد انداخت.
با این همه چه می توان کرد تا بوده همین بوده...
مگر اینکه چنین تلاش معاشی را به چنان عقلی بیاراید تا باری
از میراث معاد نیز محروم شان نکند.
که دست آخر و بلاشک از ممارست درهجی همین حمد و
سوره های امروز میان لبهای نو گل خود هست که غنیمتی
خواهند برد آن هم ذیل ولو خروارها خاک سیاه
#الفاتحه
والسلام علیک یا الی راسی
و اما بعد
آسید از همان سنگ بنای سرناسازگاری را گذاشتی! چنانکه آدم در
کل مابقی متن احتراما طرح شده آن جناب شک کند.
والله تا آنجا که این طلبه کمترین داند:سید یعنی آقا و والا.پس ردیف
کردن مشتی صفت ذلیل درمقابل آن انشاء الله از زور فقراست نه غیر.
اما بعد شما که اینقدردرطرح سوال حرفه ای تشریف داری چنانکه
مچ غیر وارد کار را باجواب هوایی بگیرد چرا از پاسخ اش انقدرپرتی که
مباحث چنین منوط به بحث شیرین ولایت فقیه و مجتهدهست. پس این
حقیرچون نداند اصلا مقلد که هستید چرا باید جواب دهد و اگر عمل
به احتیاط پیش گرفته اید باز خود افتاده را تدبیرچیست وجمهورحی شان
کفالت جناب عالی را گردن نمی گیرند و ازباب حسبیه باید سراغ مدعی
اعلم روی که فعلا موجودنیست یا سمت داعیه دار ولایت فقیه عام و نیابت
خاصه را پیش بگیری که آن هم بعد تغییرات درقانون اساسی67ش
اصل اجتهاد را ازدوش انداخته مدتی بعد از انتساب مدعی دوباره شد
که اگرمقلدش هستید راه بازوجاده دراز...
حقیر باوی صنمی ندارم جزدوری و دوستی.
حتی ازنامبرده شهریه هم نمی گیرم
یا نه خیال کردی که ما دور وداعیه اجتهادبرداشتیم که باید وبی هر
پرده گفت: به همین کمترین طلبگی مفتخریم و دعاگو صاحبنا(عج)
دست آخرکاش جای این همه تلف کردن وقت یک استشهاد محلی
از واقعه گرفته سمت بهزیستی و کمیته می بردی چه حتی ازجنبه
فقهی بینه ای می شود بارز بخاطر اکثرداعیه داران اجتهاد و بهر
اجابت خواسته حضرت شما آسید رضا عزیز البته اگر تقوایی
درمیان باشد مخصوصا در تشکیلات ودفاتر اینها که بدین روز و
روزگار بی تعارف اگر کیمیا نباشد خود طلای بالا عیار است