ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پسرنوجوان 18سال بیشترنداشت اما تجربه ای را ازسرگذرانه بود که
بسیارانی حسب عدم درکش برای خود و بعض دیگران جنس مخالف
مشکلات اخلاقی حتی حاد ایجاد می کنند.
می گفت:نزدیکی شهر انزلی ماشین ما خراب شد و چون پای پدرم
درد می کرد اجبارا مرا ازراه فرعی جنگل سمت تعمیرکارو قطعه
فروش خودرو که آن حوالی بود فرستادند.
مسیرمن ازکناررودخانه ای می گذشت که چلوکبابی و قهوه خانه-
هایی آن اطراف قرارداشت با آلاچیق و...
ولی آن موقع تعطیل بودند و اکثرمشتریان آنها شب هنگام می آمدند
دیدم دختری تنها آنجا نشسته و این خلوتی غریزه جنسی را چنان
درمن فوران داد که ناگهان خودم را نزدیک او یافتم
اما آن زن نه جیغ کشید و نه فرارکرد فقط دستش را روی سینه
گذاشت پس مدام و سریع نفس کشید تا آنجا که شیرفهم شدم
مریض است و قلبش با باتری کارمی کند.
بله عدم شناخت آدم ها موقعیت و جوانب مسائل سبب می شود
همیشه یکطرفه به قاضی برویم و مثلا از تمام وجود یک زن آنی
و فقط ملیح بودن چهره اش را جواز مجاورشدنش شمارآوریم
اما این تنها یک حسن البته مقطعی بهر هم نوعی است که ضمینه
ازفرش تا عرشی بودن دارد و چاره صحیح اما محبت به همه من
جمله کسی است که شاید زوج مناسبی باشد چه اینگونه و در
واکنش وی به اعماق شخصیتش نیز رضایت بر پیوند با دیگری
پی خواهیم برد...
#مخ-زنی