ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تقدیم به پیشگاه حکیم افضل الدین خاقانی شروانی(رحمت الله علیه)
کشتگان عشق را مرگ از قضا افسانه است
این دو سه روز جهان با جانشان بیگانه است
گرچه بسیار و کمی اندر قضا خود زیستند
قدر عمرشان قد تولای صاحب خانه است
آنکه باشد مست می مخمور این میخانه است
غیر او هر که بدان احمق ترین دیوانه است
دغدغه مندی اینکه کی ز چرخ افکنده ایم
واگذارد آنکه را همت برش جانانه است
(سروده طلبه سعید حریری اصل.فروردین1404ش)
#مولا-مدد
نه اقلام شاملو را برای سرودن می چید و نه هم گام فروغ
پرسه می زد. به شهد شهریار نمی مانست و ایهام نیمایی
را متذکر نمی شد. اصلا داغ ابتهاج ندیده بود و باری
مثل سهراب سر در گریبان زیست درونی نداشت.
طاهره اما تنها تکیه می داد به صلابت سخن اش و این
شاید شبیه اکثر روشنفکران دهه پنجاه با آبشخور
چپ جهانی از نوع ایرانی چون علی شریعتی بود.
ولی پر مغزی کلام بی تاریخ انقضاء اش پس می زد گنده
تر او جلال آل احمد را و حتی سربه سر ابراهیم گلستان
می گذاشت.انگار دیهم دار دوران بود که دست روزگار
پیشتر برسر حکیم طوس خاقان شروان نیز ناصر قبادیانی-
اش نهاده و به مدد مثل ایشان ادبیات این اقلیم حتی
در اثر پس لرزه های قادسیه سر پا نگاه داشت.
#طاهره-صفارزاده