ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آقای فریدون دفعاتی داغ کرده بود و رساله عملیه مرحوم
آیت الله خمینی را به توپ بسته که مسئله شخصی بین این دو
نفر ایضا هواداران سیاسی شان است. ولی پا را فراتر نهاده با وجود
ادعای مذهبی بودن یک روایت حتی قوی از جنبه سندی من باب
توصیه به عدم داشتن رابطه جنسی و بدنی بین همسران
ذیل درخت میوه را که فرمایش معصوم(ع) باشد به تمسخر نشست!!
حتی دلیل این امر را بنا برعقل خودش احتمال افتادن میوه داخل
واژن زن و میخ کوب شدن ندانسته ایضا ثانوی مرد ذکر نمود....
اما اگر تنها و در حد باغداری با تجربه دانش داشته باشید بلاشک
میوه های شبیه اعضاء بدن و... را مکرر مشاهده نموده اید.
اصولا موجود حامله از درخت میوه گوسفند ماهی و...با دیدن
بعض چیزهای اطراف اعضاء بدن انسان و...تاثیر شدید گرفته و آن را
در قیافه ومدل بچه اش بروز می دهد.
لذا امام معصوم(ع)وقتی امربه لخت نشدن زیر درخت میوه داده اند
جلو کپی سکس یا آلت جنسی توسط درخت بالای سر را گرفته است.
حقیقا بد نیست که وارد باغچه ای شوید با میوه های شبیه عورت و....
البته این تنها شامل دوره حاملگی درخت نیست چون بقیه ایام هم که
بارور شده وبچه دار است بسیارانی به صرافت چیدن آنها سمتش
روند وباز کار بی ادبانه ای است که بدان محل دو نفر رابطه جنسی برقرار
کرده وناگهان بافرد سومی روبروشوند.
القصه:در همه زندگی فریدون فرغ زاد این دست حرف ها وحرکات خام
موجب گرفتاری های بزرگی برای او می شد.
مثلا هیچ سند مستندی از رابطه جنسی اش با مردان جز گفته های امثال
اسفندیار منفرد زاده و...نیست منتها چون صمیمت او با سعید محمدی و...
همیشه در حالت ابهام وناگفته های بسیار فرومی رفت.خیلی ها جرعت زدن
انگ همجنس بار به کسی می یافتند که چهار بار کربلا رفته بود
لعنت به دهانی که بی موقع باز شود
#معصوم-(ع)
عمو فری کاش هیچ وقت قری رو به کمر نمی انداختی که زری را برانگیزد.
اینکه فلانی قوز بود یا بالاترش ایضا نور دیده باری ورپریده ننه مرده به
تو چه دخلی داشت.سه راه شاه همیشه چهار راه است حتی وقتی
مجسمه یارو گفتنی درمیدان وسط همان جا خوش نکرده باشد.
من به باور شخصی تو کاری ندارم که رفتن سر قبر آقا بود یا لیسیدن
کف پای لیلا حتی شده منوچهر(کنایه از گرایشات جنسی فرخزاد)نظرت
اما آنجا تاب بر می داشت که جای جمع کردن لباس از بهر اسیران خرد
سال جنگ به ینگه دنیا شاید اگر در همان خانه ولو ویران ایران ات
چپیده بودی به هزار و چند واسطه سبب می شد پای یک بچه در
جنگ کمتر روی مین برود.اینجوری ساده دل من کسی هم نبود تا
به تو انگ دست کجی زند.شرقی غمگین درست اما غربی رنگین
چه که احوال پرسی تو را با زبان ولو بدن بی پاسخ می گذارد.
سینه زنی یک سوسیالیست ذیل علم کسی که سالها در مثل
شو میخک نقره ای کنایه بارش می کرد مصداق دل تنگی های
برآمده خاورمیانه بود همان طور که آبیاری باغچه ای چندی قبل
بدان مشغول شلنگ تخته انداختن و آخر این همه زیگ زاگ رفتن چه:
قوری شکسته سفره برگشته نان خشکیده مرد غرق در خون....
#تنگنا
نه اقلام شاملو را برای سرودن می چید و نه هم گام فروغ
پرسه می زد. به شهد شهریار نمی مانست و ایهام نیمایی
را متذکر نمی شد. اصلا داغ ابتهاج ندیده بود و باری
مثل سهراب سر در گریبان زیست درونی نداشت.
طاهره اما تنها تکیه می داد به صلابت سخن اش و این
شاید شبیه اکثر روشنفکران دهه پنجاه با آبشخور
چپ جهانی از نوع ایرانی چون علی شریعتی بود.
ولی پر مغزی کلام بی تاریخ انقضاء اش پس می زد گنده
تر او جلال آل احمد را و حتی سربه سر ابراهیم گلستان
می گذاشت.انگار دیهم دار دوران بود که دست روزگار
پیشتر برسر حکیم طوس خاقان شروان نیز ناصر قبادیانی-
اش نهاده و به مدد مثل ایشان ادبیات این اقلیم حتی
در اثر پس لرزه های قادسیه سر پا نگاه داشت.
#طاهره-صفارزاده