ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
پس لرزه های مرگ روی سر اطرافیان میت هماره سنگینی
خواهد کرد و اگر قرابت عقلی و سنی مانده و رفته مثلا
همسران فرزند و والدین درمیان باشد فرصت کمی را در
اختیار نفردوم خواهد گذاشت از بهر زندگی مستقل او.
داغ عزیز دیده مدام در خیال اش سیرمی کند و چون
نمی تواند که وجود طرف رابه حال آورد خود در گذشته
مربوط به مرحوم سفر نموده مدام خاطرات ایشان را ذکر
کرده و یادگارهایش را رج می زند .حتی در این راستا
دست به کنکاش می آلاید هرچند فعل او دردید دیگران-
اش وسواس حساسیت و...لقب گیرد.
اما سنگ های غالبا سیاه و سفید قبرستان بیشتر از
آنکه بر جنازه زیرخود فشار آورند با هربار زیارت اهل
قبور مجموعه این ذهنیت های کاذب را شسته وطرف
زنده قصه لاجرم احساس سبکی از فشار مذکور می کند.
چون زیست درلحظه به وی تلقین گشته
اما مرقد مومن مثل سید عالم شهید و...
جدا از این بخشیدن واقع بینی ترس چنان شیرفهم
شدن آنی و افتادن دوزاری طرف را می گیرد و وحی سان
به قلب اش ندا می دهد که:
ما زبالاییم و بالا می رویم
#چهل-اختران
این دست شایدگاه آخر برگردن یاری بودست وهم درمیانه جعد(مو)
زرافشاری یا نه پیاله(شراب)برمی داشته
وبشکنی ایضا می زد
نمی دانم ازبد و خوب اما فل حال که حتی توان کشیدن وجابه جا کردن
خود را هم دگر ندارد
راستی دراین سفرکه او پیش گرفته چه می توان بعنوان بار مسافر
برد؟ یانه قرارش براین مدار هست که لخت و پتی راهی شود تنها به
واسطه کفنی که تا دخمه و گور کش می آید و زان پس بندازبندی
می رمد که باید ولاجرم قرارشده جزاین اش والظاهر دیرترنپاید.
اما نه اندکی صبر!آن دستی که برسریتیمی کشند به نوازش و
روی خاک پای مسافری غریب با نیت غبارربوبی یا همان که ممتد و
مدام برسینه خورده و دل را به شوک وصرافت تکرار نام زیبای
ارباب (ع) انداخته ازاین قاعده کلا جدا است و چنان سبک بال که
تایران ملک عالم ربوبی و تا بالا نیز عنقای عرصه نیل فام برپهنا
(آسمان) جورنده متن آبی نفتی ژرفا مدام دولا (دریا) به گرد پایش
هم نمی رسند.
اللهم صل الی سیدتی وساداتی و انهم اربع عشرمحکماتی
#شعائر-حسینی
پیرمردی که حدود سال 75ش و اوایل ورود حقیرکمترین طلبه بر
قم المقدسه به رحمت خدا رفت مشهوربه شیخ علی چندهفته
قبل از فوتش برای بنده نقل کرد: درجوانی حسب کاری ازقم و پای
پیاده راهی کاشان شدم .دوره اشغال متفقین و سقوط رضا شاه بود.
طوری گشت که بعدغروب خورشید به خرابه ای کاه گلی پناه بردم
و لحظاتی با ترس تمام از راهزن گرفته تا نیش زدگی عقرب و مار
چشم روی هم گذاشتم.در رویا دیدم مردی میان سال مقابل من
است با لباس های شبیه گونی قهوه ای رنگ! انگار از زندان در رفته
و آزادی چنان برایش شیرین بود که مثل بچه ها می جهید شاد بود
و با خود بازی می کرد.
تا مرا دید گفت:آخر این خرابه و درحیاط آن یک متری اگر بکنی
بقایای قبرمرا خواهی یافت!
من از عهدآقا محمدخان قاجار اینجا اسیرم وکسی از جنیان بدهم
مجاورمزار و همسایه ام بود. راستی خیلی سخت است با شیطان و
اهل او همزیستی کردن و خدا چنین عذاب قبری را نسیب هیچ
کس جز اهلش نکند
تا اینکه چندسال قبل خانواده ای علوی و ازسادات شبی چون تو
اینجا اتراق کردند البته آنها خیمه کوچک خود را درهمین حیاط
نسبتا بزرگ افراشته بودند و دیوارها نمی گذاشت رهگذران
متوجه ایشان گردند.
پس پسرزیبا رو وکم سنی ازآن جمع نزدیک سحرسمت مزارم
آمد و دور ازچشم همه شروع به چیش کرد وطهارت ورزید...
بعد این شیطان عین کسی شد که درحال سوختن است!
گفتم:تو راچه شده؟ داد زد:نفهم آتش من همین است
باز جواب دادم این آب نجسی بیش نیست
درحال فرارندا داد:هرچه از محمد وآل(علیهم السلام) به
من رسدباعث گریختنم می شود خود آنها که نجسی ندارند
هیچ اما مال اولاد شان مخصوصا بچه های معصوم هم که
نیای چنان داشته نان و آب حلال خوردند بهر نیست کردنم
کفایت باشد
بله آن بول مجرب عذاب قبرمرا به شدت کاهش داده است
(ازباطل السحرهای سریع بهر طلسم های قوی شاش پسر سید
غیربالغ است که اگر پدر و مادرهردو از ذریه علوی باشندبهتر)
نمازبی ولای او عبادتی است بی وضو
به منکر علی بگو نماز خود قضاکند
اگراز کتاب عالم عجیب ارواح اثرمرحوم حضرت آیت الله سید-
حسن ابطحی خراسانی (ره)در سر فصل و عناوین بنگیرد به
قصه ای باعنوان جان بابا جان برخواهیدخورد که اشاره دارد
برتمایل بستگانی جهت دیدن روح فرزند از دست رفته که
نهایتا درحیاط منزل و آن هم آخر شب و زیر درخت اتفاق افتاد
اصلا رویت روح نزدیک سحر خاصه جمعه درحرم اهل بیت
(علیهم السلام) یا کنارشجر نیزجوارقبر آنها میسور تراست
آن هم بعد روز خمیس که فوج انوار اراوح طیبه وطاهر پس
از سرزدن برکس و کار نیز مدفن جمع گشته سمت وادی السلام
نجف الاشرف گیرند به شکلی شبیه کهکشانی نورانی و ایضا اخگری
مانند زغال داغ باد خورده برمدفن بدان روزگارهمزمان عیان گردد
لذا توصیه شده برخواندن زیارت منور عاشور در ایام آخر هفته
مخصوصا شب پنجشنبه به مکان های مورد اشاره نیز جاهای بلند
یا بالا بردن دست راست
السلام الی اهل لا اله الا الله
نبات و در شکل کامل درخت تنها موجود حی روی زمین است که نماد بارز معراج
و سیرالی الله می باشد از ریشه های دراعماق خاک و بهره برنده چشمه های
زیر زمینی تا آن نوک برگ های لرزان درمیان بادهای فوقانی پرازاکسیژن ناب.
ارواح مردگان اما اگراز اهل ایمان نبوده و توفیق عروج بعد از مرگ را نیافته
باشند اندر روی زمین حول منزل سابق و اسباب خویش هم البته قبریا محل
به قتل رسیدن شان پلاس وسرگردان هستند.
به چشم آدم های زنده آمدن ایشان هم بیشتر با نیت یادآوری لحظه کشته
شدن خود و خواهش از بهر گرفتن ومجازات عامل فقدان او از دنیا است.
لذا و مطابق نظر علمای راستین مذهب حقه جعفری چون مرحومان شیخ بهایی
نخودکی و...(صاحبان علوم خفیه) ایستادن درمقابل بادی که از میانه درختان
قبرستان گذشته و به تن فرد زنده می رسد مرگ آور وخطرناک است
چون مقداری از انرژی و خصائل روح مجرد(مرده) راهمراه می باشد...
برهمین منهج پنج روز واپسین سال که مقارن با وزش بادصبا و سبز شدن
گیاهان به طبیعت هست را در ایران باستان پنجه نامیده و باور داشتند :
ارواح به محل خانه و زندگی خود در آن سرمی زند و رویت ایشان به
خواب هم بیشتر و واضح از نظر بستگان هست.
اللهم صل علی محمدوآل محمدمادامت الصلوات وصل علی محمدمادامت البرکات وصل
علی محمدوآل محمدمادامت الرحمه اللهم صل علی روح محمدوآل محمدفی الارواح
وصل علی جسدمحمدوآل محمدفی الاجسادوصلی علی قبرمحمدوآل محمدفی
القبوروصل علی صوره محمدوآل محمدفی الصوروصل علی تربه محمدوآل محمد
فی التراب وصل علی نورمحمدوآل محمدفی الانوار.برحمتک یاارحم الراحمین
ازحضرت رضا روایت شده:هرکس داخل قبرستان مسلمین شودواین صلوات رابخواند
خداوندمتعال تاده سال عذاب ازاهل آن برداردواگردوباربخواندتاچهل سال واگرسه بار
بخواندهرگزخداوندآن قبرستان راعذاب نکندوهرکس برسرقبرپدرومادربخواندچنان