قرآن کریم می فرماید:لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ
یعنی لمس و ادراک این کتاب وحی واپسین جز در دایره مطهران نگنجد
خوب جماعت عمری هر چند مفهوم تطهیر شده را در حد هر که پیامبر(ص)
را با چشم سر دیده یعنی صحابه ظاهری ایشان گسترش داده اند اما باز
عده زیادی آن عزیز را در عرض تاریخ معاصرش نیز طول زمان حدود
1400 و اندی سال گذشته بعد شهادت توفیق درک بصری نداشته اند
(بحث مکاشفه و رویاهای صادقه را دراین باب جدا نمایید)
پس وقتی دهن باز کرده می گویند:حسبنا کتاب الله و هر مسلمان خود
پیام وحی را دریافت می تواند کند. این حرف عین گزافه و متناقض است.
باز فرقان الهی در آیه تطهیر (33 سوره احزاب):
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا
جماعت مطهر اسلامیان را در حد اهل بیت (علیهم السلام ) محدود فرموده
و لذا قطعا با داعیه رهبر فرقه عمری جماعت مبنی بر حسبنا کتاب الله
نخواند.ایضا اگر مثل عایشه ای را بنابر پندار بکری جماعت چون زن پیغمبر(ص)
است از اهل بیت اش شماریم با همین دست فرمان تمام مابقی همسران
محمد(ص) مثل ام المومنین خدیجه بانو ماریه قبطیه ام سلمه و...نیز از این
دسته اند. اما صیغه جمع در انتهاء مطهرون با خطاب اکثریت مونث نمی خواند
و لابد باید می فرمود:لا یمسع هو الا مطهرات.
حال حتی اگر بگویند :حسب ولایت و افضل بودن در جانشی نبی اکرم(ص)
برای امام علی(ع) چنین در قرآن آمده است هم خود جدای اقرار بر حقانیت
تشیع ابطال خروج عایشه بر حکومت مصداق ولات عدل علی(ع) مسلم است.
جدای از آیه 79 سوره واقعه آیه اول و دوم از بقره قرآن نیز انحصار فهم
بی شبهه صحیح و راست وحی را بواسطه سه حرف اشاره ال م به قشر و
افرادی خاص اختصاص داده استذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ
که آن هم با دقت در15 حرف خوانای بسم الله الرحمن الرحیم بهر خدای
متعال و چهارده نور مقدس (علیهم السلام) می باشد و حرف ا ل م خاص
فاطمه(س) (الف الله) حسنین (دو لام الله)و م بسم برای علی(ع) هست.
#اشهد-ان-علیا-ولی- الله
پنجشنبه حدود ساعت22 مورخه20دی 1403ش برابر با
8رجب1446ق مناظره ای بین عقیل هاشمی و یک معمم
شیعی رخ داد که ابتداء درقالب گفتگوهای متقابل سه
دقیقه ای بود هر چند و دست آخر آن روند نیز به هم
خورد...منتها شخص عقیل هاشمی چنین مبنای داشت:
خدا قرآن را برای کل بشریت فرستاده و نبی اکرم(ص)
حسب امین بودن صرفا واسطه انتقال اند والا خدا
عملا با هر انسانی سخن گفته است و...(پایان نقل به
مزمون) این وهابی نا بکار با چنین استدلال آبکی داشت
درمقابل ضرورت مقوله واسطه فیض و شفیع که شیعه
درشکل اولا چهارده نورمقدس (علیهم السلام)بدان داند
درمی آمد حال آنکه عقل بشرها متفاوت است.
اصلا تفسیر قرآنی که همفکران این ملعون منکرش
نیستند یعنی چه!؟
جز اینکه مشدی از آدم ها بهتر کلام الله را می فهمند
خوب شما وقتی نیازمند مفسری تا به فهم صحیح از
کلام خدا برسی با رد مقوله شان نزول و اصل تفاسیر
داری بنیان همان دیوار کجی را می گذاری که ابوبکر و عمر
نهاد و وقتی امام علی(ع)قرآن حاشیه نویسی شده که
می شود آن را از نخستین تفاسیر ناب نامید بعد شهادت
رسول(ص)مقابل ایشان نهاد گفتند که بدان نیاز ندارند!؟
باز اگر جهت نزول وحی را عام مسلمین دانیم خدا جدای
از اینکه درحق کند ذهن هایشان حسب کم بردن فیض ظلم
ضمنی کرده زود درگذشتگان ایشان را هم قبل از نزول
آخرین آیات مورد آزار قرارداده ایضا در نزول دفعی و یک
جای قرآن به شب قدر که برخی علماء عامه قبول دارند
هیچ ضرورتی نبوده چون مخاطب همگی اند نه یک نفر خاص
و این از عدالت خدای متعال دور است
جدا از اینها اگر قرآن محیط بر عقل بشری در همه عصرها
است به گونه ای که هر شخصی می تواند نیاز دوره ای
خود را شخصا ادراک نماید نسل های متوالی و ضرورت های
گوناگون فرزندان آدم باید بر حجم آن لابد می افزود ایضا
خواندن مسائل مربوط به ادوار سابق و بعید برای فهم
دستور العمل حال چه معنی می دهد و کدام کار خانه دار
احمقی دستور العمل کنار یک مثلا دوچرخه ساخته اش را
جدای از آن وسیله درباره لباسشویی خرد کن و...هم درج
و پخش کند آن هم یکباره !!.این کوتاه اصلا با مقوله مفهوم
روشنفکر عرفی آشنا نیست و نمی داند که هم ایشان
پیغمبران عصر خاتمیت اند و مفهوم نبی واپسین نه درباب
محتوای به روز شونده معجزه وار قرآن بلکه شناسه و
پسفرد اولیه ورود به چنان پنل و ساحتی بواسطه رسول
امین آخرین (ص)عرضه شده است.
#خانه-عنکبوت
شبکه وهابی کلمه با دست آزیدن به هر حربه نخ نما وعوام فریبانه
اندر کل لحظات پخش خود روی ماهواره ها و وب جهان گستر فقط به
دنبال کوبیدن مذهب حقه جعفری و خشنودی ضمنی مثل مفتیان
سعودی است و در این میان یکی از لقمه های چرب و دندان گیر
تمسلک ظاهری و البته استحاله وتو خالی شده به اندیشه های
فقیه عالیقدر شیخنا و استاد آیت الله العظمی حسینعلی منتظری
(رضوان الله علیه)آن هم بواسطه و ابزار شاگردی یکی چون احمد-
عابدینی است که درمصاحبه با بی عقلی مانند عقیل هاشم زهی
تبلور می یابد لذا و من باب نمره داغ کردن این اولاد عایشه...
بعنوان کسی که کم و بیش از شاگردان آن انسان والا حساب
شده متوار محفل درس اش را در کوچه دوازدهم خیابان شهید-
محمد منتظری قم المقدسه درک کرده ام می گویم:میان افکار
احمد عابدینی و حاج شیخ حسینعلی منتظری(ره)تفاوت از زمین
تا آسمان است و داعیه حشر و نشر وی با آن مرد خدا ایضا الگو گیری
از منظومه فکری او در نظراتش به مصداق داستان یکی شاگرد
سفال سازی است که فوت آخر کوزه گران را یاد نگرفته بود.
لعنت الله علیه!؟
چون با وجود داعیه شیعه گری جز جاده صاف کن عمری ها و
اهل سنت نه نبی واپسین(ص) بلکه معاویه پدر یزید نیست
پس و من یتوکل الی شمس الخفی (عج)می گویم:
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
#سنی-شیعه-نما
درآیه79 و 80 سوره اسراء دقیق شوید:
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا ﴿۷۹﴾
وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ
لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا ﴿۸۰﴾
حال در دو ترجمه بیشتر نشر یافته فارسی از زنده یاد محمد مهدی-
فولادوند و ناصرمکارم شیرازی من باب آیه 80 بنگرید
آیه 79 با کلمه مبارک محمود که ازالقاب نبی اکرم (ص) است ختم
شده و متن آن شباهت عجیبی با عصر جاهلیت شبه جزیره که
برشب تاری می ماند دارد و برگوشه نشینی ها عبادات و زهد
رسول خاتم(ص) منجر به مقطع بعثت شد می ماند.
اما فولادوند صدق را هرکاری ترجمه کرده و مکارم بلدی چون مکه
یا مدینه !درحالی که اندرمتون صحیح دیگر نزدمذهب حقه تشیع
ازجمله تفاسیر دگر قرآن لسان صدق از القاب مولای متقیان علی-
است و بالاتر ازنظر این هردو. البته به حسب کیفیت و کمیت قطعا
اشاره فولادوند(ره)صحیح و افضل تر از گفته مکارم هست و دومی
صرفادر زیرمجموعه آن جا خوش می کند.(آمده که درهرشکل
عالم خلقت نام علی هست) آیه80 درامتدادنام محمود(ص) علی-
بن ابیطالب(ع)را موضع بحث قرارداده اما چرا مترجمین بدان دقت
کافی را نثار نکردند؟پاسخ اینکه: مسئله دخول به صدق با خروج
ازآن درمتن مباحث معرفتی هم خوانی ندارد!؟
من نوعی به معرفت:اشهدان علیا ولی الله داخل می شوم صحیح
اما خارج شدنم ازآن دیگر چه صیغه ای است؟
اینجا هست که ناصرمکارم کمی دقیق تر بوده و با پیش کشیدن
مسئله اماکن مقدس صدراسلام به میدان آمده اما باز باید
پرسید:مگرنه اینکه اشاره به بکه مبارکه وادی مقدس -
موسی کلیم (ع) و...در جاهای دیگرقرآن هست پس چرا اینجا
چنین لفظ غیر واضحی را گذاشته؟اما درجواب پرده از حقانیت
موضوع ونقطه مرکزی مهم اندرنزدشیعه یعنی شعائربرداشته
می شود.
خدا حتی وقت نزول این آیات نیک می دانست پس فردا ائمه-
طاهرین(علیهم السلام) بعض اولادنظرکرده آنها و جمعی از-
صدیقین و احرارصاحب بقعه و حرم خواهندشد چنانکه از
پیغمبران قبل (علیهم السلام) یادگار مانده پس به شیوایی و
رندی تمام آداب نفس زیارت اهل صدق و قله فرازمندآن
محمود و حیدر(علیهما السلام) یعنی یک روح درد و بدن را پیش
کشیده تا هم خط باطل شدی بر تفکر غلط امثال وهابیت اندر
فعل تخریب قبور اهل حق کشیده باشد و نیز متذکرگردد:
دخول وخروج بدین جایگاه های نورانی آداب خاص خود را
دارد که باید با مدد از ذات سبحانی و صاحب آن مرقد شریف
من باب داشتن ولایت رعایت شوند.
وقتی در بعض روایات صحیح السندمذهب حقه جعفری سخن از
زیارت مرقد سالار شهیدان امام حسین(ع) توسط خدا متعال به
میان آمده این را هرگزنمی توان موازی با باور عامه در آنچه اندر
بخاری مسلم و...ذکر گردیده وپ روردگار خرسوار بی ریش...را
شب های پنجشنبه نازل شده بر زمین تعریف می کند دانست
و بدین نتیجه رسید که شیعه هم به جسمانیت الله قائل است
چون:درآن روایت اولا هیچ صبحتی از کیفیت خدا نیست ثانیا
خود ارض کربلا بنابر باور امامیه قطعه ای ازبهشت است ومتفاوت
بابقیه قسمت های زمین و لذا علامه بزرگوارمجلسی(رحمت-
الله علیه)در بحارشریف دارد: اصلا خاک کربلا کش می آیدو
گنجایش زیارت بی نهایت موجود از آدم تا جن ملک حتی بعض
حیوانات محب اهل بیت(علیهم السلام) از نظر خلقت مثل کبوتر
و... را یابد.پس سخن از دخول خدا به چنین فضایی هم را نشود
اینگونه معنا کرد که او استغفرالله تن دارد.جالب است بعض از
عامه منکرظاهری جسمانیت رب ودود هستند اما خود کتبی را
کاملا صحیح می دانند که بدان اشاره دارد و نفی این مطلب
گام بزرگی هست درجهت دوری ازآن مسلک ضاله لذا و چنانکه
در ویدو پیوست مشاهده خواهیدکرد وهابی شاخص و شهره
موحدخرمی(لعنت الله علیه)که هماره درفضای مجازی و ماهواره
مشغول لجن پراکنی و جهد درتمیز جلوه دادن شورای کثیف
سقیفه بنی ساعده هست شدیدا به مخالفت با آن می خیزد عکس
آن دیگر بکری عوامی هر چند جلو قفسه کتاب ها نشسته....